ویار تکلم

کانال وب‌بلاگ در تلگرام:
https://t.me/zaerezari

آخرین مطالب

در خبرها خواندم پنج‌هزار آقازاده ایرانی مقیم آمریکا هست که ترامپ قصد دارد با اردنگی بیرون‌شان کند. اضافه کنید تعداد آقازاده‌های لندن‌نشین و کانادانشین و پاریس‌نشین تا دست‌تان بیاید که وقتی در راه‌پیمایی‌ها مرگ بر آمریکا و انگلیس می‌گویید کانه‌و دارید خودتان را لعن و نفرین می‌کنید.

آخر چه بگوییم؟! مرگ بر آمریکا و انگلیس‌ش را مردم بی‌چاره در گرما و سرما می‌گویند و آقازاده‌های نخودمغز آن‌ور دنیا عشق و حال‌ش را می‌کنند. توی گوش ملت می‌کنند کالای داخلی بخرید و خرید کالاهای خارجی خیانت به ایران و کارگر ایرانی است، بعد از آن‌ور فیلم خریدهای رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در انگلیس منتشر می‌شود. کسی هم نیست بپرسد این آقا که پاس‌دار دو قواره پارچه ایرانی نیست، چه‌جور می‌خواهد پاس‌دار زبان و ادب چندهزارساله ما باشد؟!

شرایط ام‌روز بدتر از سال‌های جنگ و اول انقلاب نیست ولی حال مردم خیلی گرفته‌تر از آن سال‌هاست. دیدن دورویی و ریا و فرسنگ‌ها تفاوت درحرف و عمل خیلی بیش‌تر از جنگ و تحریم پدر روح و روان مردم را در می‌آورد.


*عنوان هم طبق معمول از فاضل!

  • ویار تکلم

آقا جان! شما مشکلات صنفی، مشکلات اقتصادی، تورم و گرانی، مشکل آب آشامیدنی، مشکل گرد و خاک و آلودگی هوا، مشکل شغل و بی‌کاری، فسادها و تبعیض‌ها و رانت‌ها و اختلاس‌ها و... را حل کن، آن‌وقت اگر باز هم اعتراض و آشوب و اغتشاش صورت گرفت بگو توطئه‌های خارجی پشت ماجراست. شمای مسئول آن بالا بی‌خیال نشسته‌ای و تا بی‌چاره‌ای از فشار زندگی دست‌ش را توی دماغ‌ش می‌کند به خارج وصل‌ش می‌کنی! طوری شده ملت برای کوچک‌ترین مطالبه‌ای باید بنر چهارمتری از ره‌بری را جلوی تجمع نصب کند و روی‌ش درشت بنویسد:"جان این تجمع کل‌هم اجمعین فدای ره‌بر" تا انگ مزدور و وابسته به خارج روی‌ش نچسبد!

کوی دانش‌گاه توطئه خارج، هشتادوهشت توطئه خارج، هشتادونه توطئه خارج، نودویک توطئه خارج، نودوسه توطئه خارج، نودوچهار توطئه خارج، دی‌ماه نودوشش توطئه خارج، تیر نودوهفت هم توطئه خارج! وقتی ملت این همه برای توطئه‌های خارجی پای کار است و تا تقی به توقی می‌خورد به اشاره‌ای می‌ریزد داخل خیابان یعنی یک جای کار در داخل می‌لنگد دیگر! چرا خودتان را به خواب زده‌اید؟!

  • ویار تکلم

دی‌شب بازی سخت و نفس‌گیر ایران و پرتغال انجام شد و تکلیف ایران در این دوره از جام‌جهانی هم مشخص شد. مطابق معمول خداحافظی در دوره مقدماتی و دل‌خوش شدن به لایی زدن به فلان بازی‌کن و گرفتن پنالتیِ فلان ستاره!

خب روال بازی ایران و پرتغال تا دقیقه هفتاد دقیقاً به همان ‌شکلی بود که در پست قبل توضیح دادم. فشار روی دروازه ایران از طریق بازی بلند و شوت از راه دور که در نهایت به گل پشت هیجده قدم کوارشما منجر شد. در نیمه دوم هم همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود رونالدو با توانایی‌های فردی‌ا‌ش حول و حوش محوطه جریمه توانست کار دست ایران بدهد و یک پنالتی بگیرد که در کمال ناباوری دفع شد. بدون شک خراب کردن پنالتی به وسیله فوق ستاره فوت‌بال جهان نقطه عطف بازی بود که باعث شد توازن روحیه تیم‌ها به هم بخورد و ورق به نفع تیم ما برگردد.

از دقیقه هفتاد به بعد پرتغال به نتیجه راضی بود و ایران چیزی برای از دست دادن نداشت. در دقایق تلف‌شده بازی روی هند ناخواسته مدافع پرتغال صاحب پنالتی شدیم و گل تساوی را زدیم. البته همین اتفاقات دور از انتظار مثل خراب کردن پنالتی به وسیله به‌ترین فوت‌بالیست حال حاضر جهان است که باعث می‌شود فوت‌بال جذاب و غیرقابل پیش‌بینی باشد و تحلیل‌های منطقی دچار خطا شوند. بازی‌ای که منطقاً و به صورت بالقوه می‌توانست دو هیچ و حتی سه هیچ به سود پرتغال به پایان برسد خوش‌بختانه با اشتباه غیرمنتظره کریستیانو رونالدو به تساوی کشیده شد.

خب البته گل به خودی جزئی از فوتبال است. گرفتن پنالتی کریستیانو رونالدو هم جزئی از فوت‌بال است. این اتفاقات اما جزء ثابت فوت‌بال نیستند. ما اگر در این دوره از جام جهانی چنین خوش‌اقبالی‌هایی داشتیم که نود دقیقه تحت فشار مراکش باشیم و در دقایق آخر به وسیله گلی که خودمان نزدیم سه امتیاز دشت کنیم، یا مثلا ضربه پنالتی رونالدویی را بگیریم که درصد خطای پنالتی‌های‌ش تنها چیزی حدود ده درصد است و رکوردار گل‌زنی به وسیله ضربات پنالتی در تاریخ فوتبال لالیگاست، هیچ تضمینی نیست که در جام‌های دیگر باز چنین شانس‌هایی داشته باشیم.

بله خب! ما خوش‌حالیم چون در برابر تیم‌های بزرگ خوب نتیجه گرفتیم. ما کیسه نشدیم! ولی گل نخوردن و دفاع مستحکم بخشی از توانایی‌های هر تیم است. بخش جذاب‌تر فوت‌بال مالکیت توپ، بازی‌سازی، حمله و گل زدن است. چیزی که فوت‌بال ما کماکان از آن بی‌بهره است. روزی فوت‌بال ایران یک فوت‌بال موفق و حرفه‌ای است که دفاع‌ش دفاع کند، هاف‌بک‌های‌ش بازی‌سازی کنند و مهاجم‌ش حمله کند. نه این‌که ۳-۴-۳ بچینیم و ده نفره دفاع کنیم. نه این‌که دفاع‌مان روی خط دروازه بایستد، هافبک‌های‌مان روی خط شش قدم را پر کنند و مهاجم‌های‌مان به جای هجده قدم حریف داخل هجده قدم خودمان باشند‌. فوت‌بال خوب اگر هزار فاکتور داشته باشد ما فعلاً فقط یک فاکتورش را داریم: دفاع خوب و استفاده نیم‌بند از ضدحمله‌ها.

اگر بخواهیم به صورت منطقی و منصفانه نگاه کنیم و عرق ملی را دخیل نکنیم، حق ما از این جام جهانی حداکثر یک امتیاز آن هم از اسپانیا بود. دلیل‌ش هم واضح است. سبک بازی اسپانیا در نهایت منجر به پاس‌های عمیق به فضاهای خالی پشت دفاع حریف می‌شود در حالی‌که تیم ایران با دفاع ده نفره در نزدیک‌ترین نقطه به دروازه تمام فضاهای خالی را پر کرده بود. در بقیه بازی‌ها اگر به دور از جو و احساسات نگاه کنیم همای بخت به شانه‌های‌مان نشسته بود. بازی با مراکش طی یک خوش‌شانسی صاحب پیروزی شدیم و در بازی با پرتغال طی یک خوش‌شانسی از مهلکه فرار کردیم.

البته از حق نگذریم تیم امروز ما غیرقابل قیاس با تیم‌های دایی و قطبی و قلعه‌نویی است و انتظار نتایجی به‌تر از این هم دور از انصاف است. هدف این نوشته هم انکار پیش‌رفت‌های تیم ملی نیست، ولی خب نباید تصور کنیم امتیاز گرفتن از تیم‌های بزرگ با یک سبک بازی بسته و نامتداول فوت‌بال ما را یک فوت‌بال حرفه‌ای کرده است. نتیجه گرفتن از تیم‌های بزرگ با سبک‌های بسته و تدافعی اتفاق عجیب و غیرمعمولی در دنیای فوت‌بال نیست. در بازی نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان ۲۰۱۰ مورینیو با یک بازی بسته و دفاع کاتاناچیوی معروف‌ش توانست بارسلونای در اوج را از پا در بیاورد و حتی در فینال، بایرن مونیخ فن‌خال را شکست دهد و کاپ را به میلان ببرد. اما شیوه بازی آن سال‌های اینتر علی‌رغم نتیجه گرفتن و حتی قهرمانی مورد انتقاد خیلی‌ها قرار گرفت و اینتر هیچ‌گاه آن‌طور که شایسته یک قهرمان است مورد تجلیل واقع نشد. ما هم نباید فراموش کنیم که نتیجه گرفتن مقابل تیم‌های بزرگ الزاماً تیم ملی ما را یک تیم بزرگ نمی‌کند و تیم ما تا حرفه‌ای شدن و ارائه یک فوت‌بال همه جانبه راه درازی پیش رو دارد.


*بازتاب همین مطلب در سایت جیم

  • ویار تکلم

برخلاف تصور عامه، بازی با پرتغال سخت‌ترین بازی و البته آخرین بازی ما در این دوره از جام جهانی خواهد بود. همان‌طور که بازی با مراکش به مراتب سخت‌تر از بازی با اسپانیا بود و تا دقایق آخر شاهد فشارهای بی‌امان مراکشی‌ها روی دروازه تیم ملی بودیم. اگرچه روی کاغد اسپانیا قهرمان جام ۲۰۱۰ و یورو ۲۰۱۲ است و دوجین ستاره کهکشانی دارد ولی انصافاً در بازی ایران و اسپانیا بیش‌تر از بازیکنان تیم ملی اسپانیا، اسم‌های‌شان بازی می‌کردند. نه این‌که ایراد از آن‌ها باشد و روز خوب‌شان نباشد؛ اساساً بازی ضرب‌در، ضرب‌در، ضرب‌در... مثلث و مربع در مقابل اتوبوس‌هایی که تیم ما مقابل دروازه ردیف کرده جواب نمی‌دهد. حالا فکر مربی اسپانیا به این نکته بدیهی قد نداده؟ چرا داده. ولی خب اسپانیا نه شوت‌زن‌های قهاری دارد و نه به بازی بلند و شوت از راه دور عادت. مضاف این‌که سرمربی جدید اسپانیا تنها یک روز قبل از جام جهانی جای‌گزین لوپتگی شد و عملاً فرصتی برای عرضه تفکرات خود به تیم نداشت. لاجرم اسپانیا همان تیکی تاکا را اجرا کرد و اگر اشتباه رضاییان و لحظه‌ای غفلت خط دفاعی نبود امکان نداشت همان یک گل را هم وارد دروازه بیرانوند کند.(در لحظه‌ای که اینیستا پاس گل را به کاستا داد پنج نفر مقابل دروازه بودند درحالی‌که در اکثر دقایق بازی ایران ده نفره دفاع می‌کرد.) ولی بازی با پرتغال از اساس فرق دارد. مهره‌ای مثل رونالدو با توانایی اعجاب‌انگیزی که در بازی فردی، هدزنی، ایست‌گاهی و شوت‌های از راه دور دارد احتمالاً یک گل را مهمان دروازه ما خواهد کرد و اگر روز خوب ماریو و سیلوا باشد و بتوانند به خوبی بازی‌سازی کنند و موقیعت‌های بیش‌تری برای خط حمله پرتغال فراهم کنند، این بازی برخلاف دو بازی گذشته با اختلاف بیش از یک گل به پایان می‌رسد.

البته فوت‌بال غیرقابل پیش‌بینی است. شاید هم خدا نگاه به دل پاک و ساده‌ مهناز افشار کرد و ما پرتغال را زدیم. خدا را چه دیدید؟ 😊

  • ویار تکلم


ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
بهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان را
آن‌چنان برافشانم کز طلب خجل مانی
دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌جوییم
حور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی
زلف و کاکل او را چون به یاد می‌آرم
می‌نهم پریشانی بر سر پریشانی
خانه دل ما را از کرم عمارت کن
پیش از آن‌که این خانه رو نهد به ویرانی
ما سیه‌گلیمان را جز بلا نمی‌شاید
بر دل بهایی نه هر بلا که بتوانی

شعر: شیخ بهایی
آواز: عالی‌نژاد
تنبور: گروه باباطاهر
  • ویار تکلم

دستی بکش به روی دلی که پر از غم است

همت بکن به فتح دلم! کوه ماتم است


ای عشق از جفای تو آزرده نیستم

زخمی که می‌زنی به تن‌م عین مرهم است


گفتم که ساعتی بنشین پیش من ولی

دل گفت در کنار تو یک عمر هم کم است


فهمیدم از کلام تو با گوش هر رقیب

تنها سروش نیست که با گوش محرم است


هرچند تلخ عاقبت اقرار می‌کنم

حتی بهشت بی تو برای‌م جهنم است


حرفی دگر نمانده و خود حال من بفهم

از چشم خسته‌ای که در آن جوی شبنم است

  • ویار تکلم

عراقی در دیوان‌ش چهار غزل پی در پی دارد یکی از یکی به‌تر! وزن هر چهار غزل یکی‌ست: مستفعلن مفاعل، مستفعلن مفاعل. ردیف هم عبارت "چه کار دارد" اختیار شده. این چهار غزل از زیباترین و به‌ترین غزل‌های عرفانی فارسی هستند که علاوه بر اظهار تضرع و نیاز با خالق اشاره‌ای هم به برخی مفاهیم عرفانی مشهور مثل وحدت وجود دارند.

متاسفانه اشعار عراقی به علت ماهیت کاملاً عرفانی و الهی‌شان آن‌چنان که باید مورد اقبال هنرمندان ما قرار نگرفته‌اند. ولی همین اشعار بسیار مورد استقبال گروه‌های تصوف هستند. یکی از زیباترین آثاری که روی اشعار عراقی خوانده شده، شوق وصل اثر زنده‌یاد عالی‌نژاد است. با این‌که کیفیت ضبط کمی پایین است اما مثل همیشه دل سوخته‌‌ی سیدخلیل اثر ماندگاری را به وجود آورده. تنبورنوازی هنرمندان اهل حق هم که دیگر نیازی به تعریف ندارد. به قولی بچه‌های اهل حق قبل از راه رفتن تنبور زدن یاد می‌گیرند.

این اثر زیبا را با صدای زنده‌یاد عالی‌نژاد گوش دهید. وداعی باشد برای پایان یافتن مهمانی خدا


در مجلس فقیران قیصر چه کار دارد؟

در دست بحرنوشان ساغر چه کار دارد؟

آن‌جا که بحر معنی موج بقا برآرد

بر کشتی دلیران لنگر چه کار دارد؟

در راه پاک‌بازان این حرف‌ها چه خیزد؟

بر فرق سرفرازان افسر چه کار دارد؟ ...




  • ویار تکلم

دیشب داشتم کانال‌های تلویزیون را می‌چرخاندم که به طور تصادفی در شبکه چهار برنامه‌ای دیدم به اسم نغمه‌های آسمانی. مهمان برنامه داشت درباره یکی از مناجات‌هایی که اجرا کرده بود صحبت می‌کرد. در قسمتی از صحبت‌های‌ش گفت :"این اثر را با الهام از آثار مرحوم سیدجواد ذبیحی ساختم. البته من هیچ‌گاه به پای ایشان نمی‌رسم."

شنیدن اسم مرحوم ذبیحی از تلویزیون برایم جالب بود. ذبیحی از مداحان قبل از انقلاب بود که دعاها و مناجات‌های او از رادیو پخش می‌شد. در آن سال‌ها ذبیحی کارمند رادیو بود و به روال مصوب ارگان‌های حکومتی در پایان مناجات‌های‌ش گاهی برای شاه هم دعا می‌کرد. کما این‌که بسیاری از روحانیون هم در نمازهای جمعه این کار را می‌کردند. بعد از انقلاب ذبیحی به خاطر این مسائل دادگاهی می‌شود. ظاهراً جو دادگاه آن‌قدر بد بوده و او به خاطر چنین مسئله کوچکی آن‌قدر اذیت می‌شود که به گریه می‌افتد و می‌گوید:"اگر مرا عفو نمی‌کنید حکم اعدامم را صادر کنید تا ملت هم شاد شود!" به هر حال ذبیحی به حکم خلخالی مدتی در  زندان بود و به فاصله کمی بعد از آزادی به وسیله گروهی ناشناس به قتل رسید. به همین راحتی!

بلایی که گریبان ذبیحی را گرفت تنها یک نمونه از تندروی‌ها و خودسری‌های اول انقلاب بود. امروز بعد از چهل سال ابعاد جدیدی از اشتباهات آن دوره مشخص می‌شود. در آن سال‌ها خیلی حق‌ها پای‌مال شد و خیلی‌ها بیش از آن‌چه باید مجازات شدند. از اعدام‌های فله‌ای و بی‌حساب و کتاب اول انقلاب که خوش‌بختانه بعد از ریاست شهید بهشتی بر قوه قضاییه بساط‌شان برچیده شد، تا مسائل خنده‌دار و تاسف‌آوری مثل تخریب آزمایش‌گاه مدارس تیزهوشان برای برقراری عدالت آموزشی! اوج این رفتارهای سلیقه‌ای را در زمینه موسیقی آن سال‌ها می‌توان مشاهده کرد تا جایی که در یک دوره حتی آهنگ‌ها و تصانیف انقلابی و مذهبی هم در تلویزیون دچار سانسور می‌شدند!

حالا امروز چه جای تعجب اگر با هنرمندان این‌طور رفتار می‌شود. این قصه سر دراز دارد و برخورد قهری با هنر و هنرمندان مسبوق به سابقه است. چه فایده؟ اول امثال ذبیحی را محاکمه و زندانی می‌کنند و بعد از سال‌ها اسم‌شان را به احترام از تلویزیون می‌آورند و برنامه‌ای می‌سازند که حتی اسم برنامه را هم از آثار مرحوم ذبیحی عاریه گرفته‌اند. حالا کی بفهمیم خیلی از کارهای امروزمان هم اشتباه‌ست و نام بعضی هنرمندان‌مان را چندسال دیگر از تلویزیون بشنویم خدا می‌داند!

  • ویار تکلم

تعارف که ندارم. برای حجاب، خاصه چادر، احترام و ارزش زیادی قائل‌م. البته که این احترام و ارزش ربط چندانی به بُعد مذهبی آن (که یک رابطه‌ی نسبتا فردی بین شخص و خدای‌ش هست) و نیز معیارهای رسمی حکومتی ندارد. چادر ارزش‌مند است چون در روزگاری هستیم که بیش از تفکر و سواد و علم و فکر، آرایش و پنکیک و رژ لب و عشوه و اندام جلب توجه می‌کنند و راه را برای رسیدن به موفقیت و پیش‌رفت هم‌وار می‌کنند. خب وقتی کسی همه‌ی این‌ها را حذف کند، برای جلب توجه و خودنمایی لاجرم باید به ارزش‌هایی جز ظاهر تکیه کند؛ کتاب بخواند و مطالعه کند و سوادش را در حد مطلوبی بالا ببرد که بتواند عرض اندام کند، خود را به هنرهای جز تَن و صدا آراسته کند تا بتواند خودی نشان دهد و خلاصه در یک کلام هرچه از تن می‌کاهد به فکر و روان‌ش اضافه کند. خب با این اوصاف چنین شخص و تفکری قابل تحسین نیست؟

با این وجود دختر چادری همیشه در معرض آماج حمله‌ها، برچسب‌ها و کنایه‌های دیگران قرار دارد. از امل و متحجر و واپس‌گرا گرفته تا اتهام استفاده از چادر برای پیش‌رفت در جای‌گاه و... مخصوصا در محیط‌هایی مانند دانش‌گاه که دیگر خبری از آن حلقه‌های دوستی و تفکرات و سلایق دوران کودکی و نوجوانی نیست. همین‌ها هم باعث می‌شود گاهی شخص برای شکستن و فرار از این برچسب‌ها و کلیشه‌ها زیاده‌روی کند و به اصطلاح از آن‌طرف بام بیفتد. یعنی کارهایی کنند که در حالت عادی فقط تعداد اندکی از دخترها به آن تن می‌دهند. مثلا ارتباط افراطی با جنس مخالف، رو آوردن به شبکه‌های اجتماعی مختلف و زیاده‌روی در انتشار عکس‌های خود، حضور در دورهمی‌ها و برنامه‌ها و مراسمات آن‌چنانی و... و در یک کلام می‌خواهند راه رفتن دیگران را یاد بگیرند اما راه رفتن خودشان را هم فراموش می‌کنند.

از چند مثال محدود نمی‌شود قاعده و حکم کلی صادر کرد و همه را به یک چشم راند اما شاید هرکدام از ما در اطراف‌مان چند نمونه‌ای از این دست بشناسیم:

_ یکی از فعال‌ترین افراد کلاس در اینستاگرام خانمی بود چادری. فعال هم از نظر تعدد پست‌ها و تصاویر از خود و هم واکنش به پست‌ها و عکس‌های دیگران. خیلی وقت‌ها به همین‌ها بسنده نمی‌کرد و بار و بندیل‌ش را در دایرکت‌های هر غریبه و آشنایی پهن می‌کرد آن‌قدرها که خلاصه بدون اغراق گاو پیشانی سفید شده بود.

_ اختلاط در گروه‌بندی‌های بیمارستانی امری رایج و طبیعی و گاهی (برای راحتی حال بیمار) لازم است. البته آن هم به شرط توازن معقول و منطقی در تعداد و نسبت دختر به پسر. اما یک دختر بین نُه پسر نه رایج است و نه طبیعی. اما این امر غیر معمولِ غیر طبیعی هم به دستان توان‌مند دختری چادری انجام گرفت. شاید پُر بی‌راه نباشد تعداد پسرهایی که او می‌شناسد از تعداد پسرهایی که من می‌شناسم بسی بیش‌تر باشد.

_ قرار اردویی دانش‌جویی گذاشته شد. تعدادی اعلام آمادگی کردند. بعدها که با دوستان عکس‌های‌ش را مرور می‌کردیم دوستی با کنایه گفت اردوی دانش‌جویی نیست که! اردوی جامعه الزهراست!

_ چند وقت پیش داشتم با یکی از وب‌لاگ‌نویس‌های نام‌آشنا حرف می‌زدم. برگشت گفت: دقت کردی تو فضای مجازی پایه‌ی بیرون رفتن‌های خاص، عکس گذاشتن از لب و لوچه و چک و چانه و تعریف از اندرونی و داشتن اعتماد به سقف کاذب برخلاف انتظار و ظاهر متعلق به قشر خاصیه؟! لب‌خند زدم.

  • ویار تکلم

سنجش‌ت با دیگران حتماً قیاسی باطل است

هیچ می‌گردد شبی هم‌قدر با شب‌های قدر؟

  • ویار تکلم