ویار تکلم

آخرین مطالب

۲۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است


در فوت‌بال ما دشمنان کارلوس کیروش مربی تیم ملی، وقتی بخواهند او را تحقیر کنند، با عنوان موزامبیکی خطاب‌ش می‌کنند. اشاره به نژاد و کشورش و لابد کنایه به کوچکی و عقب‌ماندگی آن و احتمالا به رخ کشیدن نژاد آریایی و برتر خود. نمونه‌ی جدیدش هم علی کریمی که او را با این عنوان خطاب کرده است.

من به شخصه کاری به درک و شعور این افراد ندارم و به نظرم کسانی که معیار سنجش افراد را چنین چیزهایی می‌دانند که خودشان در ایجادش نقشی ندارند، بیش از شایسته‌ی پاسخ، شایسته‌ی ترحم و دل‌سوزی هستند اما با خواندن این ماجرا یاد کلاس درس ژنتیک چند سال پیش افتادم. کلاسی که در آن استاد با استناد به تحقیقات و مقالاتی عنوان کرد که تقریباً در ایران نژادی به اسم آریایی وجود ندارد. هجوم اقوام مختلف به ایران در اثر عواملی چون جنگ و اختلاط نژاد حاصل از آن باعث شده که به جز مناطق کوچکی از غرب کشور، مناطق خاصی در هندوستان و غالب ژرمن‌ها چیزی به عنوان نژاد آریایی اصیل وجود خارجی نداشته باشد.

به نظرم آدم موزامبیکی باشد اما از اصالت نژادش مطلع باشد صد شرف دارد به کسی که در توهم نژاد آریایی مانده و ریشه‌اش به طور خالص مشخص نباشد!


کانال وب‌لاگ ویار تکلم

@zaerezari

  • ویار تکلم

صداوسیما و رسانه‌های داخلی در گزارش‌های‌شان مقلدین یکی از مراجع تقلید قم را فرقه می‌نامند و مدعی می‌شوند که این مجتهد و حلقه اطراف‌ش از جانب انگلیس ساپورت مالی می‌شوند. به دنبال وقایع سفارت ایران در انگلیس، منشا این تحرکات را به پسر این مجتهد که ریاست دفتر او را در قم بر عهده دارد نسبت می‌دهند و اقدام به بازداشت او می‌کنند. اما تنها پس از سیزده روز که آب‌ها از آسیاب می‌افتد این شخص بدون هیچ‌گونه دادگاه و محاکمه و کیفرخواست بی‌سروصدا آزاد می‌شود.

سوال این‌جاست که اگر واقعا چنین شواهد محکمی از ارتباط بیت این مجتهد با بیگانگان وجود دارد، چرا هیچ‌گونه دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات آن‌ها برگزار نمی‌شود؟ این آقایان که فرار نکرده‌اند. چندین سال است که ساکن قم هستند و در دسترس حاکمیت! اگر هم واقعا سندی وجود ندارد، صداوسیما و رسانه‌های حکومتی با چه حق و حجت قانونی یا شرعی چنین ادعاهای بی‌سندی را مطرح می‌کنند؟

این وسط قطعا یک جای کار می‌لنگد. یک جای کار که با این همه ادعا و ژست اسلامی بودن خودمان و رسانه‌هایمان هم‌خوانی ندارد.

پ.ن: خواهشا مباحث را با هم قاتی نکنید. نه موافق مواضع و عقاید فلان مرجع‌م و نه عاشق چشم و ابروی‌ش! بحثم چیز دیگر است. فتامل!

  • ویار تکلم

کانال تلگرامی وبلاگ ویار تکلم

@zaerezari

  • ویار تکلم

رفتار و عمل‌کرد قوه قضاییه طی چند سال گذشته و شیوه برخورد این نهاد با متهمان سیاسی و حکومتی نظیر حلقه نزدیکان احمدی‌نژاد و محاکمه پرابهام بعضی افراد و عدم رسیدگی به محاکمه بعضی دیگر نشان‌گر یک واقعیت مسلم است. واقعیتی که از دو حال خارج نیست. یا دستگاه قضا واقعا آن‌جور که گفته می‌شود فاسد است، و یا فاسد نیست و در روشن‌گری و اقناع افکار عمومی بی‌عرضه است. هر کدام که باشد چندان فرقی نمی‌کند. چون در هر صورت بیان‌گر وجود یک خلل و ناکارآمدی اساسی در این قوه است که باید سریعا اصلاح شود.

کانال وبلاگ

@zaerezari

  • ویار تکلم

گفتم یک شعبه‌ی دیگر وب‌لاگ را در کانال می‌زنم که دیگر دغدغه و نگرانی فیلتر شدن و باقی مشکلات وب‌لاگ را نداشته باشم اما ندانستم تلگرام هم کم دردسرساز نیست!

باری بعد از مشکل چند روزه‌ای که گریبان کانال وب‌لاگ را گرفت، دوباره آن را راه اندازی کردم. خوش‌حال می‌شوم دوباره جمع خودمانی‌مان را تشکیل دهیم. خوش‌حال می‌شوم دوباره باشید!

کانال وب‌لاگ: 

@zaerezari

  • ویار تکلم

چای را می‌آوَرَد با قند، روی سینی‌اش

دخترِ خان است، خانومی شده، می‌بینی‌اش؟!


دختر خان است اما از بنای ساده‌ای

دل ربوده، هوش برده، چشم و گوش و بینی‌اش


پشت را خم کرده و چایی تعارف می‌کند

آه، لرزش‌های گردن‌واره‌ی شاهینی‌اش


در کدام آیین مردی را به قربانی برند؟

وای، از این عشق و از این منسک آیینی‌اش


دختر خانی کجا، بنّای مسکینی کجا؟

خواهشاً بیرون بیا از فکر هم بالینی‌اش


هم جمال‌ش هم کمال‌ش هم که مال‌ش بیش‌تر

نیست هم کفو تو این هم از لحاظ دینی‌اش


طالع هندی و چینی باز کردم گفته بود

نیست در اقبال جوزا هم‌سر میزانی‌اش

  • ویار تکلم

بصیرت؟ کدام بصیرت؟ به این درد بخندیم یا گریه کنیم؟ بنالیم یا سکوت کنیم؟ جماعتی از داشتن بصیرت و بینش حرف می‌زنند که با بی‌فکری‌های‌شان جز خراب‌کاری و هزینه‌تراشی برای انقلاب و نظام هیچ فایده‌ای نداشته‌اند. این درد را به کجا ببریم؟ از رفاعه ابن شداد هایی که خودشان را مالک اشتر و ابوذر و عمار می‌دانند به که شکوایه کنیم؟ چگونه دیگران را قانع کنیم که حساب این‌ها را از انقلاب و نظام و اسلام جدا کنند؟

از دشمن خارجی نمی‌ترسیم. از توطئه و جنگ و تحریم نمی‌ترسیم. این را قرآن به ما آموخته. امام بزرگ‌وار(ره) به ما تعلیم کرده. اما می‌ترسیم روزی این درخت تنومند را شته‌های داخل‌ش از پا درآورند. امام(ره) هم بیم آن را داشت:

"امروز عده‌ای با ژست تقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند...خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است." خون دل خورده است و خون دل‌ها باید بخوریم از دست احمق‌‌های مقدس‌نما، رفاعه‌های ابوذرنما و اُشترهای اَشترنما!

  • ویار تکلم

نیاکان ما در گذشته چنین می‌کردند، ما هم چنین می‌کنیم. چهارشنبه آخر سال شمسی، چهارشنبه آخر اسفندماه که می‌شود، بسیاری از خانواده‌ها که باید بگوییم خانواده احمق‌ها، آتش و هیزمی روشن می‌کنند، بعد آدم‌های سر و مر و گنده، با آن هیکل‌های چنین و چنان از روی آتش می‌پرند[و می‌گویند:]ای آتش! زردی من از تو سرخی تو از من! این چقدر حماقت است! خب چرا چنین می‌کنید؟ [می‌گویند:] آقا یک سنت است مال ما مردم. از قدیم پدران ما چنین می‌کردند. قرآن می‌گوید:"اولو کان اباءهم لایعقلون شیئاً" اگر پدران گذشته‌تان چنین کاری می‌کردند و شما می‌بینید که یک کار احمقانه است و دلیل خریت آن‌هاست، روی‌ش را بپوشانید. چرا دومرتبه این سند حماقت را سال به سال تجدید می‌کنید؟ این فقط یک سند حماقت است که کوشش می‌کنید آن را همیشه زنده نگه دارید[و بگویید که] ماییم که چنین پدران احمقی داشته‌ایم. (شهید مطهری)


پ.ن: از خوبی‌های فضای پیش از انقلاب و قبل از حکومتی شدن همه چیز این بود که اهل فکر بدون آن‌که به حاکمیت منتسب شوند و یا به مقابله با فرهنگ و سنن و آیین ملی مردم متهم شوند حرف‌شان را می‌زدند و استدلال‌هایشان را بیان می‌کردند. مردم هم غالبا بدون موضع‌گیری و جبهه‌بندی، حرف را بر عقل و منطق خودشان عرضه می‌کردند و نتیجه می‌گرفتند. برخلاف امروز که پشت هر حرفی هزار جور برچسب و تهمت و توهم توطئه است. این می‌گوید حکما فلانی مزدور دشمن است و از ضدانقلاب ساپورت می‌شود که چنین حرف‌هایی می‌زند و چنان مواضعی می‌گیرد. آن یکی هم هرکس را که اندک تمایلی به گفتمان انقلاب دارد، به جیره و مواجب‌خواری نظام و پاچه‌خواری حکومت متهم می‌کند.

  • ویار تکلم

خب اکثر ماها داریم، دست و بال‌مان باز است و رزق‌مان بحمدالله بسیط. دم عیدی به رسم هرساله اگر خواستیم می‌رویم چند تکه لباس می‌خریم. لباس‌هایی که شاید چندبار بیش‌تر نپوشیم. گزارش‌هایی هم که تلویزیون راه به راه از خرید دم عید مردم پخش می‌کند را یک نگاهی می‌اندازیم و رد می‌شویم. ولی فکر نمی‌کنیم به حال پدری که با دیدن هر گزارشی که در این چند روز از تلویزیون پخش می‌شود صورت‌ش قرمز می‌شود و عرق شرم‌ش از خجالت زن و فرزندان سرازیر می‌شود. این‌ها شعار نیست. ژست و شوآف و نمایش نیست. درد است، درد! به والله درد است.

حالا چاره چیست؟ باور کنید هیچ! گیرم با بخشش و صدقه به فقرا بشود خانواده‌ای را سیر کرد. اصلا گیرم با این‌کار فقر را ریشه‌کن کردیم، ولی با عزت نفس و غرور شکسته فقرا چکار می‌کنیم؟ با احساس عجز و ناتوانی آن‌ها چکار می‌کنیم؟ خیال می‌کنید درد گرسنگی سخت‌تر از آن است که یک مرد ببیند زن و بچه‌اش از پول فلان همسایه یا فامیل ارتزاق می‌کنند؟ خیال می‌کنید نانی که از دسترنج دیگری تهیه شده از گلوی یک مرد پایین می‌رود؟

احسان و صدقه حتی اگر به صورت ناشناس و بدون "من و اذی" باشد، باز نمی‌تواند مانع سرافکندگی مرد باشد. همین است که در بعضی روایات ارزش قرض دادن از صدقه دادن بالاتر است. همین است که پیامبر به عوض پول دادن به آن عرب بادیه‌نشین برای‌ش دسته داس تهیه می‌کند تا خار بکند و روزی را از بازوی خودش دربیاورد. همین است که علی(ع) در دوره خلافت‌ش صبح زود بر مردم شهر بانگ برمی‌آورد که "اغدوا الی عزکم" برخیزید برای کسب عزت‌تان! در منطق علی(ع) شغل و کسب درآمد مساوی است با عزت!

کسی منکر ارزش خیرات و صدقه و احسان نیست. اما در منطق اسلام که به عزت نفس و کرامت مومن بیش از هر چیزی بها می‌دهد، خیّری که صدتا خانواده را سیر می‌کند آن‌قدر ارزش ندارد تا کارآفرینی که دست یک مرد را جایی بند می‌کند. او شکم‌ش را سیر می‌کند، این نه تنها شکم‌ش را سیر می‌کند که عزت نفس‌ش را هم می‌خرد. کدام یک با ارزش‌تر است؟

از هر طرف که بخواهیم ریشه و راه حل مشکلات را پیدا کنیم، ته‌ش باز برمی‌گردیم به دولت و نظام. دولتی که در کارآفرینی و اشتغال‌زایی مثل دولت‌های پیش بسیار ضعیف عمل کرده و نظامی که از این همه راه برای فقرزدایی، یک‌راست رفته سراغ راحت‌ترین و بی‌دردسرترین و البته بدترین شیوه دست‌گیری از مستمندان. گرفتن پول از مردم در قالب صندوق‌های صدقات و توزیع آن بین افراد تحت پوشش کمیته امداد! شیوه‌ای که باز هم کم‌ترین توجهی به شان و شخصیت و کرامت و عزت نفس فقرا نمی‌کند. بلکه مثل یک مواجب بگیر و سربار اجتماع با آن‌ها برخورد می‌کند. یک دفترچه خدمات درمانی و ماه به ماه مقداری پول دستی! پول‌هایی که باید صرف ایجاد اشتغال ولو برای تعداد محدودی از این افراد شود.

کاش یک روز مسئولین به این فهم برسند، که ایجاد کار و اشتغال فقط برای سیر کردن شکم یک عده آدم یا توسعه تولید و رونق اقتصاد و افزایش رفاه نیست. اگر هیچ‌کدام از این‌ها هم نباشد اشتغال‌زایی مهم است چون تنها و تنها راه حفظ عزت و کرامت افراد و جلوگیری از سرافکندگی آن‌ها در اجتماع است. آیا در منطق اسلام و حتی در منطق انسانیت چیزی از این مهم‌تر وجود دارد؟

  • ویار تکلم

با تفکری که دودوتا چهارتا نمی‌فهمد، با تفکری که اشتباهات خود را نمی‌پذیرد و عذرخواهی نمی‌کند، با تفکری که خود را حق مطلق می‌داند و بابت انتقاداتی که به خاطر خطاهای‌ش از او شده از امام زمان طلب اجر می‌کند، با تفکری که به نتیجه کارهایش فکر نمی‌کند و نتیجه محوری را مغایر تکلیف‌محوری می‌داند، با تفکری که ولایت پذیری را به معنای صغارت پذیری می‌داند، با تفکری که با اهرم تقدس‌بخشی به اشخاص کانالیزه شده، با تفکری که برای توجیه اشخاص حق را دست‌مالی می‌کند، با تفکری که به دنبال حق نیست بلکه می‌خواهد حق را با معیارهای خود تطبیق دهد، یک کلام با تفکر بچه حزبل‌های تازه به دوران رسیده، به والله مملکت به گند کشیده می‌شود.

  • ویار تکلم