کلا در جمهوری اسلامی اینجوری است. یا موافقی و بله قربانگو و دستمالکش و تایید کن مواضع نظام، یا مخالفی و ذیل عنوان فرقه قرار میگیری! فرقی هم نمیکند درویش باشی، شیعه باشی، سنی باشی یا دارای هر عقیده و مسلک دیگری! همین که قدری عقاید و نظراتت مخالف و متباین با مواضع کلی نظام باشد برچسب را خوردهای. خب معنی لغوی فرقه چیز بدی نیست. ولی همهمان میدانیم که فرقه در عرف متضمن نوعی انحراف است و یک تشکیلات سازمان یافته را به ذهن متبادر میکند که احتمالا از جایی خارج از کشور ارتزاق میکند و...
من اصلا کاری با سیدصادق شیرازی و افکار و مواضعش ندارم. اتفاقا مخالف سرسخت تفرقه شیعه و سنی و هرکسی که چنین خطی را پی میگیرد، هستم. بارها هم در این باره نوشتهام. ولی چه دلمان بخواهد و چه نخواهد، سیدصادق شیرازی یک مجتهد و مرجع تقلید است در همین قم خودمان، و عدهای مقلد دارد که براساس فتاوی مرجعشان چنین اعتقاداتی دارند. درست یا غلط برخی فتواهای فقهی ایشان مخالف سیاستهای نظام است. کما این که درباره مرحوم منتظری و صانعی هم به همین شکل بود. حالا آیا نمیشود کسی مرجع تقلید باشد اما موافق ولایت فقیه به این شکل نباشد، یا درباره لعن خلفا و روابط شیعه و سنی نظر مخالفی داشته باشد، و یا مثلا موافق قمهزنی باشد و... آیا قبل از انقلاب همه مراجع درباره موارد فوق نظر متحد و یکسانی داشتند؟
مثلا قمهزنی قرنها در این کشور وجود داشته. همین حالا هم حرمت آن محل اختلاف علماست و در بعضی شهرها به صورت پنهانی انجام میشود. اینکه حالا سیاستهای نظام چنین چیزی را برنمیتابد دلیل میشود که بیاییم مراجعی که موافق این کار هستند را برچسب بزنیم و منحرف بخوانیم؟ یا مثلا پیش از انقلاب بعضی مراجع مخالف سرسخت هرگونه ولایت غیرمعصوم بودند. حالا فرض کنید کسی امروز چنین عقیدهای داشته باشد. با او چگونه برخورد میشود؟ مسائلی که تا پیش از انقلاب فقط اختلاف نظر فقهی و ناشی از استنباط و اجتهاد مختلف مراجع بودند، امروز تبدیل شدهاند به انحراف! عجیب نیست؟
به نظر من این آفت بزرگی است که سیاست و مواضع نظام باعث استحاله جریان فقهی کشور شود. نباید جوری شود که بعضی از مراجع برای همسو شدن با سیاستهای نظام مجبور به دادن حکمی خلاف تفقه و اجتهاد خودشان شوند. اگر قرار است همه از منابع دینی یک جور استنباط کنند و یک نظر بدهند، این همه مرجع تقلید و دستگاه عریض و طویل حوزه برای چیست؟ خب همه مراجع کنار بروند و مردم را مجبور به تقلید از یک نفر کنند و تمام!
باز هم تکرار میکنم که اصلا حرفهایم ربطی به صادق شیرازی ندارد. حرفم این است که اگر سیاست به دین گره خورده است و این دو عین یک دیگرند، پس باید اختلاف نظر فقهی را هم مثل اختلاف نظرهای سیاسی بپذیریم و به آن احترام بگذاریم. نه اینکه با هر اختلاف نظری دیگران را منحرف و مزدور بخوانیم و به دنبال حذف آنها باشیم.
- ۲ نظر
- ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۵۲