ویار تکلم

آخرین مطالب

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

مگر روز قدس برای فریاد بر سر اسرائیل و حمایت از مردم مظلوم غزه نبود؟! مگر بنا نشد که در این یک روز عجالتا اختلافات و منازعات سیاسی و این جنگ قدرت لعنتی را بی خیال شویم و همه یک‌دل و یک‌صدا فریادهای‌مان را بر سر اسرائیل و آمریکا بکشیم؟! مگر این سخن ره‌بری نبود که: «هر یک نفری که روز قدس توی خیابان می‌آید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و امنیت ملت و حفظ دستاوردهای انقلاب‌ش کمک می‌کند.»

امنیت کشور با تفرقه و شعار دادن علیه رئیس جمهور منتخب ملت؟! حفظ دست‌آورد های انقلاب با بنی‌صدر خواندن کسی و او را مقابل ره‌بر انقلاب قرار دادن؟!

چرا یک عده همیشه باید به اسم انقلاب و حزب‌الله کارشکنی کنند و برای نظام و ره‌بری هزینه بتراشند؟ هر کس که اندک فهمی از گفت‌مان ره‌بری و شیوه‌ی  برخورد او با روسای جمهور مختلف داشته باشد می‌داند که سیره‌ی ره‌بری سوای هرگونه اختلاف نظر فکری و سیاسی، تایید روسای جمهور منتخب ملت و تلاش برای حفظ و تثبیت جای‌گاه آن‌ها و در عین حال اتخاذ موضع نقد به جا و تجلیل به موقع از دست‌آورد های آن‌هاست. اگر به متن سخنان ره‌بری در جمع مسئولان کشور مراجعه کنیم، خواهیم دید که فضای جلسه به جز نقد‌های واضحی هم‌چون برجام و مشکلات اقتصادی تا حدود زیادی تقدیر و تایید دولت و تلاش در جهت تکریم دولت مردان بوده!(خطاب ظریف با صفاتی هم‌چون متدین و باوجدان و دارای احساس مسئولیت)

حتی اشاره ره‌بری به بنی‌صدر هم تاکید بر انسجام ملی و هشدار نسبت به تفرقه و ایجاد فضای دوقطبی در جامعه بود نه کنایه و تقابل با روحانی! حالا چه فرقی می‌کند که این تفرقه را رئیس جمهور با خط کشی مردم و برچسب زدن به آن‌ها ایجاد کند یا این که یک عده حزب‌اللهی(نما)ی جاهل با شعارهای تند و نسنجیده‌شان؟! بنی‌صدر خواندن رئیس جمهور منتخب ملت، آن‌هم با مایه گذاشتن از ره‌بری و تفسیر غلط و نابه جای سخنان او چه سرنوشتی دارد؟ آیا جز این است که این کار علاوه بر لطمه به وحدت ملی، رییس جمهور را به عنوان شخص دوم مملکت علنا مقابل شخص اول مملکت یعنی ره‌بر انقلاب قرار می‌دهد و این مسئله‌ای است که ره‌بری همیشه از آن اعراض می‌کرده و هیچ‌وقت مایل به آن نبوده؟! گویا این جماعت مرگ بر سیدحسن‌های حرم امام که به بوسیدن پیشانی سیدحسن توسط ره‌بری و بور شدن آن‌ها منجر شد را خاطرشان رفته! حتما باید ره‌بری به تفقد و دل‌جویی از روحانی بر بیاید و پیشانی روحانی را جلوی مردم ببوسد تا این جماعت سر عقل بیایند؟!

من نمی‌فهمم که این چه طریقه حزب‌اللهی‌گری است که فقط «آقا آقا» لقلقه‌ی زبان عده‌ای باشد و با دیدن عکس ره‌بری گوشه‌ی چشم‌ها شان را نم بگیرد و ادعای بصیرت و ذوب در ولایت‌شان گوش فلک را کر کند اما یک جو آگاهی و شناخت نسبت به ره‌بری و گفت‌مان او در میان این جماعت وجود نداشته باشد! اما ساحت ره‌بری را تا حد نیش و کنایه به این و آن و کارهای خاله زن‌کی پایین بیاورند! اما با بالا رفتن از دیوار های سفارت عربستان زمینه‌ی ناراحتی ره‌بری را فراهم کنند! اما با طومارنویسی علیه حضور زنان در ورزش‌گاه فرمان آتش به اختیار ره‌بری را لوث کنند و آن را به ابتذال بکشانند!

البته این نوشتار به معنای حق به جانب بودن روحانی نیست. اتفاقا او با خط کشی مردم به دو گروه صلح‌طلب و خشونت‌طلب و رفتارهای دوگانه و الصاق صفات زشت به منتقدان‌ش سهم بزرگی در بروز اتفاق ام‌روز داشت. اما حزب‌الله چنان که از نام‌ش پیداست باید رضای خدا و مصلحت نظام و ره‌بری را به حب و بغض شخصی و احساسات نا به جا رجحان دهد! باید بدانیم که دولت ها می‌آیند و می‌روند! مشکل این نیست که فلان رئیس جمهور دانسته و عمدا خلاف نظر ره‌بری عمل می کند! مشکل این است که جوان خوش قلب حزب‌اللهی ما ندانسته و سهوا این پازل را تکمیل کند و او هم به خلاف خواست ره‌بری عمل کند. کسی که می‌داند دارد چه‌کار می‌کند خطرناک‌تر است یا آن که نمی‌داند؟!

  • ویار تکلم

منصور نظری، مدارکی مبنی بر تخلف قضات دادگستری شهرش را تهیه و به منظور رسیدگی در اختیار قوه‌ی قضاییه قرار می‌دهد. در ابتدا یکی از قضات هم محکوم می‌شود اما بعدها بنابر دلایلی که مشخص نیست، پرونده بایگانی می‌شود و بازپرس پرونده هم از آن شعبه‌ی رسیدگی به مکان دیگری منتقل می‌شود و منصور هم به جرم دخالت در امر غیر یعنی کاری که به او ربطی نداشته بازداشت و به یک‌سال حبس و مقادیری شلاق محکوم می‌شود! بعد از شش ماه که منصور نصف بیش‌ترِ دوران محکومیت‌ش را سپری می‌کند، ناگهان و باز هم به دلایلی کاملا نامشخص قوه‌ی قضاییه از خواب بلند می‌شود. دستور بررسی این پرونده را صادر می‌کند و اصغر جهانگیر، بازرس ویژه رئیس قوه‌ی قضاییه و رئیس سازمان زندان‌های کشور را مامور رسیدگی به آن می‌کند. اصغر طی سفری به شهرکرد و بررسی پرونده و ضرب و شتم منصور در زندان شهرکرد دستور به آزادی وی می‌دهد و اعلام می‌کند حکم تبرئه منصور نظری مراحل پایانی خود را می‌گذراند و با حکم نهایی دیوان عالی کشور وی از اتهامات وارده و حکم محکومیت تبرئه خواهد شد. از تاریخ اعلام آن خبر چهل‌ودو روز می‌گذرد و نه تنها منصور آزاد نمی‌شود که هیچ، بیست ضربه شلاق دیگر هم نوش جان می‌کند...

برخلاف انتظار شما و خودم، بند بالا نه پلات یک رمان بلند است و نه سیناپس یک سریال چند ده قسمتی که متاسفانه یک روایت واقعی است. واقعی واقعی! راست‌ش خودم هم اول باورم نشد، یعنی فکر می‌کردم باز هم پای استکبار جهانی و ایادی کفر و تخیل و کمدی در میان است وگرنه الحمدلله همه‌ی مسئولین ما از بزرگ و کوچک که هیچ ریگی به کفش‌شان نیست. یعنی اصلا کفشی به پای‌شان نیست که بخواهد ریگ و مشکلی به آن باشد. برای همین هم به شما حق می‌دهم که باور نکنید اما کاش می‌شد باور نکردن من و شما واقعیت را تغییر بدهد.

سلام بر عدالت! آن‌گاه که جونیور با هزار گناه کرده آزاد است و زندگی می‌کند و لابه‌لای زندگی‌اش اگر حوصله‌اش سر رفت سری به هتل زندان هم می‌زند و آن‌گاه که منصور به جرم انجام هیچ گناهی زندانی است!

  • ویار تکلم