ویار تکلم

کانال وب‌بلاگ در تلگرام:
https://t.me/zaerezari

آخرین مطالب

۱۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

من، میلاد و رضا سرِ هرچیزی که اختلاف نظر داشته باشیم سر یک چیز با هم هم‌عقیده‌ایم: مهدی انسانِ بدبختی است. آن‌روز ما الدنگ‌ها توی چمنِ پارکِ کنارِ خواب‌گاه دراز کشیده‌بودیم و داشتیم رویابافی می‌کردیم. میلاد گفت: «من دل‌م تنها یک دختر می‌خواهد. تا هروقت که از مطبِ کوفتی‌ام و پس از ساعت‌ها سروکله زدن با بیمارهای قرمساق خسته و کوفته برگشتم او را بغل بگیرم و خستگی‌ام در برود.» و بعد دست‌های دیلاق‌ش را در هوا باز کرد و گفت: «این‌جوری» رضا گفت: «من دل‌م دوتا دختر می‌خواهد؛ ساحل و سایه. بعد از آن نماز خواندن را یاد می‌گیرم و شروع می‌کنم به نماز خواندن. آن‌وقت سجده‌های‌ش را آن‌قدر طول می‌دهم که آن دوتا توله سگ روی پشت‌م سوار شوند و سرسره بازی کنند.» مهدی گفت: «من دل‌م پول و ماشین و خانه می‌خواهد.» مهدی دیگر چیزی نگفت و ساکت شد. از نظر ما هنوز هم مهدی بدبخت است؛ حتی با وجود این‌که می‌دانیم الان در سواحلِ ابوظبی دارد با ماشین سان‌روف‌ش دوردور می‌کند و با زنانِ عربی لاس می‌زند.

  • ویار تکلم

من از این ناراحت نیستم که چرا خانمِ آزاده نام‌داری با سابقه‌ی آن همه تعریف و تمجید از چادر و افتخار به آن ام‌روز با چنین وضعیت و ظاهری عکس‌ها و فیلم‌های‌ش منتشر شده.  حتی ناراحت این هم نیستم که ایشان در کلیپ تصویری بعد از آن در توجیه، بقیه را جیگر فرض کرده و تمام افراد آن فضا را تا شعاع اِن‌متری محرم خود معرفی کرده و از محارم خارجی‌ش رونمایی کرده. من ناراحتی‌ام از سیستمی است که چادر را هم به وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف تبدیل کرده است که کسی به صرفِ چادری شدن و بودن به سرخطِ خبرها راه پیدا کند و حتی مثلا پای‌ش به مجلس هم باز شود. من از این ناراحت‌م که چرا باید به خانمی، حالا هر خانمی که باشد، به خاطر حجاب‌ش آن‌قدر توجه ویژه کرد و آن را خودی به حساب آورد که حالا خطا و اشتباه‌ش پای جماعت مذهبی و چادری نوشته شود و چوب و کنایه‌اش را باقی حزب‌اللهی‎ها و چادری‌ها بخورند که دیدید؟ آزاده نام‌داری‌تان هم کشفِ حجاب کرد! این همان کسی بود که پُزش را می‌دادید که حجاب محدودیت نیست؟ این همان کسی بود که...

 اگر خانم نام‌داری موقعیت و شهرت فعلی خودش را از راهِ قدرتِ اجرا و نه شوآف و نمایشِ حجاب و چادرش به دست می‌آورد حرفی نبود و می‌شد حالا این قضیه را به تصمیم شخصی و تغییر دیدگاه‌ش نسبت بدهیم اما کیست که نداند نام‌داری بیش از آن‌که عنوان «همون مجری خوبه» را یدک بکشید با عنوان «همون مجری چادری‌ه» شناخته می‌شود.

با این‌حال به نظرم بازنده‌ی اصلی این ماجرا بیش از خانم نام‌داری هردوجناحی بودند که سعی کردند این مسئله را هم سیاسی کنند و از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. چه آن جناحی که برای نام‌داری هشتگ ریاکاری می‌زدند و او را به جناح مقابل نسبت می‌دادند در حالی که همین‌ها در همه‌ی این سال‌ها سر ماجرای امثال فریبا داوودی‌مهاجری و مسیح علی‌نژاد و مینا لاکانی و... یا حرفی نمی‌زدند و یا در مقابل توجیه برمی‌آمدند و دم از زندگی شخصی و خصوصی می‌زدند و چه آن جناحی که ام‌روز عملِ نام‌داری را یک عمل شخصی می‌دانند و برای‌ش توضیح می‌تراشند در حالی که به این سوال پاسخ نمی‌دهد که اگر کشفِ حجاب یک عمل شخصی است پس داشتن آن هم یک عمل شخصی است و اساسا چرا آن زمان تریبون‌های‌تان را بیست‌وچهار ساعت به خاطر یک عمل شخصی در اختیارش قرار می‌دادید؟

نمایش‌گاهِ کتابِ ام‌سال برای تهیه کتابی به یکی از غرفه‌های مشهور سری زدم. خانم تازه مشهوری که رفتارهای اخیرش بی‌شباهت به رفتارهای اوایل خانم نام‌داری نیست در حال فروش کتاب‌های‌ش بود و اطراف او را جماعت مذهبی احاطه کرده بود. جماعتی که چنان برای این خانم سرودست می‌شکستند که تعجب‌م را برانگیخت. حالا که دارم به آن ماجرا فکر می‌کنم با خودم می‌گویم ای‌کاش قهرمان بعدی مذهبی‌ها و چادری‌ها این نباشد!

  • ویار تکلم