حائل
شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ق.ظ
پسرک مستاصل شدهبود. آخر هرچه به ذهن خود فشار میآورد، نمیتوانست به یاد آورد که اذیت درست است یا ازیت. حس میکرد معلم هم چهار چشمی او را میپاید که دست از پا خطا نکند. ناگهان یاد حرف آن آقای تلویزیون که همهش سرفه میکرد، افتاد که دیشب در مورد جنگ حرف میزد. شروع کرد به چرخاندن سر برای دیدن برگهی امتحانی همکلاسیش، در حالی که زیر لب میخواند: «و جعلنا من بین ایدیهم سدا...»