معمای گاف!
سریال معمایشاه را ندیدهام. البته ندیدن مطلق که دروغ! فقط دو بار، آن هم در حد چند سکانس. یکبارش رضاخان پای بساط منقل و وافور بود و دیگر بار محمدرضا شاه مشروب به دست و مست! این که چرا توفیق دیدن این سریال را نداشتهام برمیگردد به چند عامل؛ از زندگی خوابگاهی گرفته که حوصله چند طبقه پایین آمدن و احیاناً سروکله زدن با بقیه که بی خیال فلان برنامه، شبکه یک معمای شاه دارد و هیس هیس گفتنهای وسط دیدن که دیالوگهایی را که قرار است تاریخ پیچیده آن دوران را به خوردم دهد و من را شیر فهم کند را از دست ندهم گرفته تا حوصله دیدن قطرهچکانی را نداشتن که هفته به هفته باید صبر کنم که ببینم تکلیف چه میشود تازه اگر حافظه یاری میکرد و هنوز قضیه هفته قبل فراموشم نمیشد و حتی ضعیف بودن همان چند سکانسی که دیدم که برای ادامه دیدن اصلا مجابم نکرد. از آن جایی که بسیاری از سریالها پس از چند قسمت روی دور می افتند و جذابتر میشوند، تصمیم گرفته بودم که اگر سریال بعدها جانی گرفت و قابل دیدن شد، بعدا آن را بخرم یا دانلود کنم و چند روزه آن را ببلعم، حتی یادداشتبرداری هم انجام دهم و این بعدها بشود برگ برندهی من در مناظراتی با همین موضوع که مثلاً طبق آن چیزی که سریال معمایشاه نشان داد، فلان و بهمان اما...
قبل از هرچیزی چند نکته بابت آن دو سکانس چند دقیقهای که نظرم را به خود جلب که چه عرض کنم زد! برای این که یقین پیدا کنم که نظرم براساس باد هوا صورت نگرفته و کمی وزن هم دارد از دوستان اندکی که سریال را دنبال میکنند- و نه سریال آنها را دنبال خود میکشاند- هم پرس و جو کردم که آیا محمدرضاشاه و رضاخان همان گلابی بودند که من دیدم؟ همان قدر بیدست و پا و ابله که از بیستوچهار ساعت روز نصفش را به تریاک و مستی و نصف دیگرش را توی اتاق خواب و در هم بستری با زنان میگذراندند؟ جواب نه تنها بله بود که برای بعضی هم حتی بیشتر از بله! با چند نفر دیگر هم من باب همین سریال صحبتهایی کردم. هیچ کدام راضی نبودند. لازم به توضیح است که آن چند نفر نه خوره فیلم و سریال هستند که توقعات آن چنانی داشته باشند و نه به قول جناب کارگردان شاه دوست و سلطنت طلب بودند. (آقای ورزی کارگردان سریال معمای شاه در مصاحبهای مخالفان سریال را طرفداران حکومت پهلوی دانسته اند!) اتفاقاً سریالبینهای معمولی هستند که حتی به کلاهپهلوی و یوسف پیامبر نیز راضی بودند. به اینها شهاب مرادی و چند فعال فرهنگی دیگر را هم اضافه کنید تا حساب کار دستتان بیاید! البته وقتی خود مشاور سریال هم از سریال راضی نیست دیگر حرفی باقی نمیماند جز مقادیری علامت تعجب!!! (خسرو معتضد مشاور سریال در گفت و گو با هفته نامه هم شهری جوان با انتقاد از سریال گفتند: «آقای ورزی سریال عاشقانه بسازند بهتر است!» هرچند بعدها آن را تکذیب کرد)
خیلی دوست دارم فرصتی دست بدهد که بتوانم از آقای ورزی چند سوال بپرسم: بپرسم چه طور دو شخصیت بنگی و میگسار سادهلوح نیم قرن بر این کشور حکومت کردند؟ این یعنی امام خمینی چنین افرادی را شکست داده؟ این با بزرگی انقلاب در تناقض نیست؟ روابط زن و مرد این سریال چه تفاوتی با شبکه های فارسی زبان خارجی دارد؟ آیا میتوانند در حضور خانواده خود به تماشای برخی از صحنههای آن بنشینند؟ و سوالات بسیاری از این دست. اما بیشک یکی از سوالهایی که خواهم پرسید و به محتوای فیلم هم ارتباط چندانی ندارد، بزرگترین حسرت من است: چرا علی مطهری را برای نقش پدر بزرگوارشان در نظر نگرفتند و از او استفاده نکردند؟ هم شباهت ظاهری دارند و باور پذیرند و هم...و هم شاید برای نقش مجبور میشدند تعدادی از آثار پدر شهیدش را مطالعه کند بلکه اندکی راه و طریقت او را بیاموزد. بلکه بیاموزد وقتی خود ضاربانش در شیراز را نبخشیده و خواستار مجازات آنهاست چطور توقع دارد مردم و نظام، ضاربان حیثیت نظام را ببخشند؟ بلکه بیاموزد وقتی لگد به خود را نمیبخشد چطور مردم لگد به صندوقهای رای و عقیده خود را ببخشند؟ بلکه بیاموزد...