ویار تکلم

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دونالد ترامپ» ثبت شده است

آمریکا از برجام خارج شد. ظاهرا برجام بدون کدخدا مفت نمی‌ارزد. هرچند که با کدخدای‌ش هم مفت نمی‌ارزید. ولی خب چه می‌شود کرد. سیاست هم به نوعی جنگ است. به قول امام(ره): یک روز ما می‌بریم و یک روز آن‌ها. برجام هم روز برد آن‌ها بود.

 برجام اگرچه خودش آن‌چنان که باید کارکرد و فایده‌ی ملموسی نداشت ولی تجربه برجام ثمرات بسیار خوبی در زمینه رشد درک مردم ایران از سیاست خارجی داشت. هیچ‌گاه به اندازه امروز مردم ایران درباره آمریکا و خباثت‌های‌ش هم‌صدا و هم‌دل نبوده‌اند. برجام چهره واقعی آمریکا را برای میلیون‌ها ایرانی برملا کرد، اگرچه برای میلیون‌ها ایرانیِ دیگر از سال‌ها قبل واقعیت مثل روز روشن بود. البته ما ملت فراموش‌کاری هستیم. اگر می‌خواستیم چشم‌مان را باز کنیم و واقعیات را ببینیم سی سال خباثت آمریکا قبل از برجام کافی بود. نیازی به چنین تجربه سنگینی هم نداشتیم.

برخلاف خیلی‌ها، من برجام را نه حاصل تصمیمات کلی نظام می‌دانم و نه حاصل تصمیم شخص حسن روحانی. بله! مذاکره با کشورهای اروپایی از سال‌ها قبل کلید خورده بود و همان‌طور که موگرینی هم گفت برجام حاصل دوازده سال مذاکره است. اما کدام مذاکرات؟! آیا شیوه مذاکره تیم دیپلماسی دولت قبل کم‌ترین شباهتی به تیم ظریف و تفکرات آن‌ها داشت؟

مشکل دقیقا از آن‌جایی آغاز شد که به صورت رسمی پذیرفتیم که آمریکا هم به مذاکرات وارد شود. سیاسیون شروع کردند به جوسازی که بدون حضور کدخدا آب هم نمی‌شود خورد. مردم هم پذیرفتند. میلیون‌ها ایرانی پذیرفتند و با بیست و سه میلیون رای پذیرش این تفکر را برای بار دوم اثبات کردند.

خب می‌گویند حالا اگر کس دیگر رئیس جمهور بود وضع به‌تر بود؟ شما می‌گویی نه من هم می‌گویم نه! ولی آیا راه به‌تر شدن اوضاع این بود که پنج سال وقت و سرمایه و انرژی و فکر و امید مردم یک مملکت به بازی گرفته شود و آخرش هم هیچ؟! بحث سر عمر و زید و بکر نیست. بحث سر تفکر حاکم بر جامعه است. بحث این است که دولت به کدام پشتوانه‌ای وارد چنین معاهده نافرجامی شد؟ جز به پشتوانه‌ی رای اکثریت ملت؟ 

البته من قصدم گلایه از رای مردم نیست. نظر مردم همیشه محترم و معتبر است‌. ولی مذاکره با آمریکا آن هم به این صورت هیچ‌گاه در سیاست‌های کلی نظام و شخص رهبری نبوده و نیست. باور عمومی مردم این بود که مذاکره و معاهده با آمریکا مشکلات را برطرف می‌کند. رهبری هم به این باور احترام گذاشت و علی‌رغم مشخص بودن نتیجه اجازه مذاکره و توافق داد و از تیم مذاکره کننده هم حمایت کرد. روحانی فقط مجری این تفکر بود. اگرچه خود و دولت‌ش در پیدایش این تفکر نقش زیادی داشتند.

پارسال دم انتخابات مطلبی نوشتم و از فواید پیروزی احتمالی روحانی در انتخابات گفتم. اگرچه خودم به رئیسی رای دادم و علی‌رغم تمام انتقاداتی که دارم باز هم به جریان‌های نزدیک به گفتمان انقلاب رای می‌دهم. در آن مطلب نوشتم که به شکست روحانی امیدوار نیستم. با این حال اگر چه پیروزی روحانی ممکن است نتایج نامطلوبی به هم‎راه داشته‎باشد، ولی بزرگ‎ترین حُسن‎ش این است که مردم واقعا به این نتیجه می‎رسند که از ناحیه‎ی خارج از کشور معجزه‎ای صورت نمی‌گیرد و نگاه به داخل به صورت یک باور مستحکم ملی در می آید که ثمرات خوبی در آینده دارد.

امروز دقیقا به همان نقطه‌ رسیده‌ایم. فقط کاش با وجود این خسارت‌ها اقلا چشم‌مان را باز کنیم و از این اتفاق درس بگیریم‌.

یک نکته می‌ماند و آن هم این‌که بدانیم سیاست‌های آمریکا چیزی نیست که تصمیم یک نفر بتواند در آن تاثیری بگذارد. شاید یکی از علل انتخاب ترامپ علی‌رغم پیروزی کلینتون در انتخابات مردمی، همین شخصیت احمق‌نمای اوست که باعث می‌شود افکار جهانی تصمیمات قلدرمآبانه آمریکا را به پای او بگذارد، حال آن‌که این تصمیمات تماما ناشی از سیاست‌های کلی نظام حاکم بر آمریکاست. امروز باز سرمان کلاه نرود. ترامپ از برجام خارج نشد. آمریکا خارج شد. ایالات متحده آمریکا!

  • ویار تکلم

مواضع آمریکا مثل بسیاری از مواضع جمهوری اسلامی آنقدر باری به هر جهت نیست که با عوض شدن روسای جمهور تغییر کند. همه‌ی روسای جمهور ایالات متحده در مسائل کلی مانند دفاع از اسرائیل و سیاست خارجی با هم متفق و هم‌سو هستند. چرا که سیاست‌های آن‌ها تابع مواردی است که تخطی از آن‌ها به معنای محو شدن از عالم سیاست است. کاندیداتوریِ یک سیاست‌مدار مخالف اسرائیل در آن‌جا محال است.

آن‌جا  تکلیف‌ش با دوست و دشمن کاملاً مشخص است و مثل این‌جا نیست که یکی حزب‌الله لبنان را بکوبد و دیگری در مقام دفاع بر بیاید. آن‌ها همه پشت سر اسرائیل ایستاده‌اند!

آن‌جا مثل ایران نیست که یک بار رئیس جمهوری با عبای شکلاتی بیاید و کل تاسیسات هسته‌ای مملکت را تعلیق کند و هزار و یک‌جور تعهد بدهد و بعد رئیس جمهور بعدی به لطایف‌الحیلی زیر تعهدات بزند و تاسیسات را احیا کند و بعد رئیس جمهور دیگری با ریش متالیک بیاید و دوباره درِ همه چیز را گل بگیرد! 

آن‌جا مثل این‌جا نیست که رئیس جمهورش تا وقتی که در خوش‌خوشان پیروزی گفت‌مان سازش و مذاکره به سر می‌برد حسابی نیروهای مسلح و قدرت دفاعی کشور خودش را بکوبد و بعد که فهمید همه‌اش توهم بوده و گفت‌مان قهرمانان دیپلماسی‌اش مفت نمی‌‌ارزد رنگ عوض کند و دست‌مال‌کش نیرو‌های مسلح شود. انگار نه انگار که این‌ها همان دولت تفنگ به دست و مخل انعقاد برجام هستند!

شکست کلینتون در انتخابات و پیروزی ترامپ بر او تنها یک دلیل‌ش چرخش قدرت بین احزاب و عدم اعتماد دوباره به دموکرات‌ها بود. کلینتونِ دموکرات و هم‌فکر اوباما نمی‌توانست بازی‌گر مناسبی برای شوآف تهدید به لغو برجام و مجبور کردن ایران به مذاکره مجدد و برجام‌های بعدی باشد. به‌ترین گزینه ترامپ ابله‌نما بود!

آن‌جا (و اصلا در عالم بی در و پیکر سیاست) همه‌چیز با سنجه‌ی منفعت و مراودات سیاسی و اجتماعی وزن می‌شود و کسی به خاطر قرب الهی و انسانیت و این قبیل مسائل که اساسا در عالم سیاست به شوخی می‌ماند به کشور متحد و دوست و هم‌پیمان‌ش پشت نمی‌کند که سنگ کشورهای دیگر خاصه ایران را به سینه بزند.

دولت و ملت آمریکا در هرچه که با هم مخالف باشند در یک چیز توافق مسلم دارند. این‌که اصلی‌ترین دشمن آن‌ها ایران است. آن‌ها هرچه را که فراموش بکنند خاطره‌ی‌ گروگان‌های سفارت را فراموش نمی‌کنند. آن‌جا نفرت از ایران و ایرانی موج می‌زند فقط مردم‌ش توانایی تجمع و فریاد زدن نفرت‌شان را ندارند.

سرِ گروگان‌گرفتن تفنگ‌داران آمریکایی تا چند هفته فضای شهر  به خصوص دانش‌گاه به شدت برای ایرانی‌ها ناآرام بود. آن‌ها مردم ایران را از حکومت ایران جدا نمی‌دانند.

فقط مردم ایران‌ند که با توریست‌ها و مهمانان خارجی خیلی دوستانه و با محبت برخورد می‌کنند. نمی‌دانم از محبت‌شان است یا از احساس حقارتی که در طی قرون گذشته به جامعه ایرانی تزریق شده! هر چه که هست  آن‌ها هر خارجی را به چشم یک انسان پست و پایین‌تر نگاه می‌کنند. حتی به سیاه‌پوستان و سرخ‌پوستانی که چندصد سال است ساکن و مالک آن‌جا هستند. حالا ایرانی‌ها که جای خود دارند!

در مکان‌های غیر رسمی و خارج از دانش‌گاه و محیط‌های اداری از اسم انگلیسی استفاده می‌کنم. آن‌جا خارجی بودن و خاصه ایرانی بودن بهای سنگینی دارد. به رغم این‌جا که کافی است لب تَر کنی که اهل اروپا یا آمریکایی تا یک ارتش آدم برای ابراز محبت و مودت به تو از سر و کول هم بالا بروند و...

پ ن: دی‌روز دوست هم‌اتاقی‌م آمده بود خواب‌گاه! از شاگردان ممتاز سمپاد شهرشان بوده و سال چهارم از تجربی تغییر رشته داده و رفته پی علاقه‌اش علوم انسانی! با رتبه‌ی دو رقمی کنکور از دانش‌گاه برکلی پذیرش گرفته و با پدر پزشک و مادرش بن‌کن کرده‌اند به آمریکا. ام‌سال سال آخر تحصیل در علوم سیاسی را می‌گذراند. اشراف او به اخبار و وقایع داخلی و تحلیل و رصد آن‌ها نشان می‌داد که علاقه‌اش را درست شناخته! شنیدن این حرف‌ها از زبان او برای‌م خیلی جالب بود.

 

  • ویار تکلم

خانم زهرا رهنورد، تئوریسین اصلاحات و بانوی متفکر، طی بیانیه‌ای نسبت به انتخابات آمریکا تشکیک کرد. این روشن‌فکر اصلاح‌طلب با ذکر دلایلی متقن و با بیان پرسش‌هایی کوبنده و با ذکر شباهت‌های میان انتخابات ۸۸ ایران و انتخابات امریکا پرده از اسرار مهمی برداشت که عدم پاسخ به آن‌ها از سوی دولتِ ایالاتِ متحده خدشه‌ی جبران‌ناپذیری به حیثیت کاخ سفید خواهد‌زد. به طوری که به نظر قاطبه‌ی صاحب‌نظران، این بیانیه، حکومت ایالت متحده را در ورطه‌ی سرنگونی خواهد‌انداخت. اهم تشکیکاتی که خانم ره‌نورد به انتخابات آمریکا وارد ساخته حول دو محور مهم می‌گردد. دکتر ره‌نورد اظهار داشته: با توجه به این‌که خانم هیلاری کلینتون اهل ایالت ایلینوی است، مردم ایلینوی که دختر خودشان را ول نمی‌کنند بروند به ترامپ مفنگی رای بدهند. تازه! شوهر هیلاری اهل آرکانزاس است. خب طبیعی است که آنها هم عروس خودشان را  ول نمی‌کنند که به مردک یک‌لاقبای نیویورکی رای بدهند! خانم ره‌نورد با ارائه تئوری سترگ و خدشه‌ناپذیر فرزند ایلینوی، عروس آرکانزاس، آب بر لانه جمهوری‌خواهان متقلب ریخت و انتخاب ترامپ را با دلایلی کاملا متقن مردود دانست. وی در ادامه با آوردن دلیلِ محکمِ دیگر، ضربه نهایی را بر پیکره متقلبان زد و افزود: در ایالت‌ها و هم‌چنین در پای‌تخت هر وقت طرف‌داران دو طرف حاضر می‌شدند، طرف‌داران ترامپ در برابر کلینتون در حد یک صدم بودند! وی در نهایت به مردم آمریکا پیش‌نهاد کرد که برای احقاقِ حقوقِ خود مبنی بر ابطال انتخابات به خیابان‌ها ریخته و با لخت‌کردن مزدوران رژیم و آتش‌زدن کلیساها حق خود را از متقلبان بستانند!

  • ویار تکلم