خب اگر جمهوری اسلامی داعیه اسلام نداشت و دم از دین نمیزد و خود را با حکومت عدل امام علی(ع) قیاس نمیکرد، بابت سفر آقای هاشمی شاهرودی به آلمان برای معالجه حرفی نبود. اگر هم ایشان مثلا بعد از پنج سال یا ده سال یا بیست سال که دوره مسئولیتش به پایان میرسید، از تمام مسندها کنارهگیری میکرد و توی خانه به ذکرگویی و پیشنمازی مسجد محل مشغول میشد، باز هم با اغماض حرفی نبود. میگفتیم بالاخره ایشان یک زمانی مسئولیت داشته و الان دیگر کارهای نیست و دلش خواسته برای معالجه به خارج از کشور برود. اما چه کنیم که آقای شاهرودی تقریبا از دهه هفتاد تا همین حالا لاینقطع در جمهوری اسلامی مسئولیت داشته و دارد. آن هم مسئولیتهای کلان:
ده سال ریاست قوه قضاییه( از سال ۷۸ تا ۸۸)
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام(هم اکنون)
رئیس هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سهگانه(هم اکنون)
نائب رئیس دوم مجلس خبرگان رهبری(هم اکنون)
عضو فقیه شورای نگهبان(هم اکنون)
چنین مسئول فقیه و اسلام شناسی، با چنین سوابق کلانی آن هم در حکومتی که اسم اسلام و عدل علی(ع) را یدک میکشد، چه توجیهی برای کار خود دارد؟
من که میگویم عدالت و حکومتداری علی(ع) سخت است و ادعای ما هم زیاد! یا ادعایمان را کم کنیم، یا اینکه...بیخیال! ظاهراً حکومت امام علی(ع) برای ما یک رویاست! فعلاً همان ادعایمان را کم کنیم بهتر است.
*عنوان مصرعی است از ملکالشعرای بهار
- ۶ نظر
- ۲۴ دی ۹۶ ، ۲۲:۲۱