ویار تکلم

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردم» ثبت شده است


                               

سعیدرضا کیخا، کاپیتان تیم ملی ژیمناستیک کشورمان، پنجمین حرکت ابداعی خودش را به نام "کیخای ۵" در کتاب داوری فدراسیون جهانی ژیمناستیک ثبت کرد. قهرمانی که پیش از این چهار حرکت دیگر به نام خود ثبت کرده بود که "کیخای ۱" و "کیخای ۵" با ارزش F جزو سخت‌ترین و با ارزش‌ترین حرکات رشته ژیمناستیک محسوب می‌شوند. پیش از این تنها یک حرکت دارای ارزش F بوده‌ که این دو حرکت کیخا به عنوان دومین و سومین حرکت نام ایران را برای همیشه در این رشته ورزشی جاودانه کرد.

کیخا قهرمانی است که  هنوز حتی صفحه ویکی‌پدیا هم ندارد. نه میلیاردی پول پارو می‌کند، نه ادعایی دارد، نه بابت افتخارات‌ش طاق‌چه بالا می‌گذارد و منت‌ش را سر مردم می‌گذارد و نه انتظار معافیت از خدمت برای باخت و صعود نکردن از مرحله مقدماتی دارد! او هنوز حتی حقوق ثابتی از فدراسیون ژیمناستیک هم دریافت نمی‌کند و کارمند پیمانی شهرداری شیراز است و از این راه امرار معاش می‌کند. در حالی که به ضرس قاطع موفقیت در ژیمناستیک از اکثر رشته‌ها سخت‌تر و زمان‌برتر است و نیاز به تمرکز و تلاش بیش‌تری دارد. ژیمناستیک تنها رشته‌ای است که اگر شروع آموزش آن بعد از چهار یا پنج سالگی صورت بگیرد احتمال قهرمانی و کسب عنوان‌های جهانی در آن به صفر میل می‌کند. در حالی‌که در رشته‌های دیگر بسیاری از افراد بعد از سن بلوغ و جوانی ورزش حرفه‌ای را شروع کرده‌اند و به موفقیت هم رسیده‌اند.(مثلا دایی فوتبال حرفه‌ای را بعد از بیست سالگی و در دوره دانش‌جویی آغاز کرد!)

شاید در ایران چنین رشته پایه و مادری که از نظر علمی در کنار دو و میدانی مفیدترین ورزش‌هاست چندان هوادار نداشته باشد، اما در کشورهایی مثل چین این ورزش از محبوب‌ترین ورزش‌ها محسوب می‌شود و میلیون‌ها دانش‌آموز کودک و نوجوان در مدارس، ژیمناستیک پایه را آموزش می‌بینند. هزاران مرد و زن قهرمان ژیمناستیک از امروز به دنبال تمرین کردن حرکت "کیخای ۵" هستند تا در مسابقات بتوانند امتیازهای بالاتری کسب کنند. اسم کیخا با حرکت‌های‌ش بارها در المپیک‌های آتی از زبان گزارش‌گران ورزشی شنیده خواهد شد و میلیون‌ها نفر در سراسر جهان، ایران را با نام کیخا خواهند شناخت در حالی‌که ما نه غیرت ملی‌مان گل می‌کند، نه غرور سراسر وجودمان را می‌گیرد، نه اشک شوق گوشه چشم‌هامان را تر می‌کند، نه ایران ایران می‌گوییم و نه با بوق و شیپور داخل خیابان می‌ریزیم و بزن و برقص راه می‌اندازیم.

بله. این‌جا ایران است. ملت جوگیرها! ملتی که وقتی پای "جو" وسط باشد برای شکست‌ها‌ش هم جشن می‌گیرد و داخل خیابان می‌ریزد و شادی می‌کند، ولی موفقیت‌های واقعی‌اش را نمی‌بیند و درک نمی‌کند.

مهم نیست که با یکی از ضعیف‌ترین اسپانیاهای تاریخ هم‌گروه بودیم که بحران تعویض سرمربی را یک روز قبل از جام جهانی از سر گذرانده بود و در چهار مسابقه‌ای که در این دوره انجام داد هیچ کدام از حریفان‌ش غیر از ایران را نتوانست شکست دهد، مهم نیست در بازی با مراکش نود دقیقه تن و بدن‌مان می‌لرزید و تحت فشار بودیم تا آن‌جا که عادل از دقیقه بیست بارها آرزوی اتمام بازی را می‌کرد و از کند گذشتن زمان بازی شکایت می‌کرد، مهم نیست که بعد از در هم شکستن دفاع اتوبوسی‌مان به وسیله شوت‌های از راه دور و گل خوردن از پرتغال بازی‌کنان‌مان آن‌قدر عصبی و ناامید بودند که نزدیک بود آبروریزی دیگری شبیه به دعوای بداوی و رحمان رضایی را در زمین رقم بزنند، مهم این است که امروز ژست غرور و خوش‌حالی از نتایج این تیم روی بورس است و لایک‌خور ملسی دارد. یک غرور و جوگیری فاقد منطق که هیچ دلیل عقلایی پشت آن نیست. از آن ور هم مهم نیست که امثال کیخا بیخ گوش‌مان بدون هیچ گونه ادعا و چشم‌داشتی خروار خروار افتخارات جهانی برای کشورمان کسب می‌کنند و قله‌های دست نیافتنی ورزش جهان را فتح می‌کنند، مهم نیست که این قهرمانان واقعی یک تنه و تحت سخت‌ترین شرایط اسم ایران را جهانی می‌کنند، بلکه مهم این است که امروز باد به کدام سمت می‌وزد و موج چه چیزی راه افتاده که ملت هم سوار آن شوند. ملتی که با یک مدال برنز کیمیا علیزاده به سرعت کلاس‌های تکواندو‌اش از بانوان سفیدپوش پر می‌شود و با موفقیت‌های تیم ولاسکو در سال ۲۰۱۲ مدارس والیبال‌ش به علت نبود جا از پذیرش نوآموزان عذرخواهی می‌کند.

همین جوگرفتگی‌های بی حساب و کتاب ملت است که باعث می‌شود بازی‌کنان تیم ملی که برای شکست‌های‌شان هم پاداش‌های نجومی می‌گیرند، نیامده و گرد راه از تن نتکانده هر جا می‌روند طلب‌کارانه تقاضای پاداش و حقوق اضافه و معافیت از خدمت سربازی کنند و یا مثل آزمون با کوچک‌ترین انتقادی فاز قهر بردارند و دم از خداحافظی بزنند.

در چنین شرایطی که قوه تعقل و تفکر به وسیله جو عمومی توده مردم به انزوا رفته، روز به روز زیاده‌خواه‌ها زیاده‌خواه‌تر می‌شوند و کیخاها فراموش‌تر. در چنین کشوری سرنوشت محتوم قهرمانان واقعی این است که خارج از مرزها خیلی بیش‌تر از ملت خودشان شناخته شوند و سال‌های افتخار و قهرمانی‌شان را در میان مردمی بگذرانند که حتی غیرت و غرور ملی‌شان هم تابع جوگیری است. مردمی که پیروزی‌های قهرمانان واقعی‌شان را در بالاترین سطوح جهانی و بین المللی نمی‌بینند اما برای قهرمانان فیک و قلابی که تنها دستاوردشان مفتضحانه نباختن و حذف در مرحله مقدماتی است جشن شادی می‌گیرند و داخل خیابان‌ها و میادین شهر می‌ریزند و از خوش‌حالی سر از پا نمی‌شناسند.


*بازتاب همین مطلب در سایت جیم

  • ویار تکلم