ویار تکلم

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هفته وحدت» ثبت شده است

اگر کسی همین حالا بیاید و از برخی منابع شیعی برای شما شواهدی بیاورد که به نظرتان خلاف عقل و انسانیت هستند چه می‌کنید؟ در چنین مواقعی اگر آن مطلب یا روایت از کتابی ناآشنا و نامعروف باشد آن را مجعول و ساختگی می‌دانید که برای تخریب ائمه و بزرگان دین ساخته شده است. اگر هم آن کتاب از منابع مشهوری باشد که در صحت آن جای هیچ‌گونه شک و تردیدی وجود نداشته باشد معمولاً سعی می‌کنید آن حدیث یا روایت را توجیه کنید که مثلا منظور معصوم این نبوده و بر حسب شرایط زمانه چنین حرفی زده و باید موقعیت تاریخی و جغرافیایی و سیاسی آن دوران را سنجید و... تهش هم که از پاسخ عاجز بمانید دست به دامن بزرگان مذهبی می‌شوید که حتما این شبهه پاسخ دارد و علما به آن پاسخ داده‌اند ولی من نمی‌دانم! خلاصه این‌که فکرتان به هر سمت و سویی می‌رود الا ناحق بودن و خلاف کردن ائمه و بزرگان دین! در همین باره موارد متعددی را می‌توان مثال زد.
یک مثال واضح و روشن‌ش احادیثی است که با عنوان احادیث ضدزن مشهور شده‌اند. کارشناسان مذهبی برای توجیه و تاویل این احادیث کوشش زیادی کرده‌اند. نمونه معروف‌ش کلام امیرالمومنین(ع) در خطبه ۸۰ نهج البلاغه است:"معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول..." خب در دوره‌ای این خطبه محل بحث و اختلاف بسیار بود. برای توجیه این خطبه بعضی بزرگواران کلمه "نواقص" را با هزار جور توجیه و تفسیر به معنای "تفاوت‌ها" و نه "کاستی‌ها" ترجمه کردند؛ بعضی هم مسئله را به عاطفه و احساسات و غرایز زن نسبت دادند و بعضی دیگر تاریخ و شرایط زمانه را شاهد گرفتند که این خطبه پس از بازگشت از جنگ جمل ایراد شده و فتنه جمل را زنی به پا کرده و الخ...
نه تنها در خصوص ائمه که به عصمت و بری بودن آن‌ها از خطا و اشتباه معتقدیم، بلکه حتی در خصوص مراجع و بزرگان مذهبی خود نیز چنین چیزی را نمی‌پذیریم. نمونه‌اش مسئله معروف تحریر الوسیله امام خمینی راجع به نکاح و استمتاع از دختر نابالغ! باز هم مثل موارد مشابه یک عده توجیه کردند که تحریر الوسیله یک کتاب تخصصی است و با نگاه فقهی نگاشته شده و الزاما همه مسائل‌ش کاربردی نیست. یک عده دیگر هم از بیخ و بن مسئله را کتمان کردند که در انتساب این مسئله به امام جای تردید است و در چاپ‌های جدید تحریر الوسیله این مسئله حذف شده است و...
اما در هر صورت و با هر تفسیر این‌ها مواردی است که در مذهب ما وجود دارد و ما آن را مطابق عقاید خودمان تفسیر و توجیه می‌کنیم، اگرچه دیگران نپذیرند.
همه این صغری و کبری چیدن‌ها برای این بود که به این حرف برسیم: ما به هیچ وجه حاضر به تغییر عقاید مذهبی و تشکیک در مقدسات‌مان نیستیم و در بسیاری از موارد دست به دامان توضیح و توجیه و تفسیر و تحلیل می‌شویم، پس این حق را باید برای دیگران هم قائل باشیم! یعنی بپذیریم که یک برادر اهل سنت نمی‌تواند قبول کند که عمر و ابوبکر در قضیه سقیفه مرتکب خطا و اشتباه شده‌اند، چرا که او هم توجیهات خودش را دارد. او هم در جامعه و فضایی زندگی کرده که جز به خوبی و نیکی از ابوبکر و عمر یاد نشده. اگر ما از بزرگان‌مان شنیده‌ایم که آیه ولایت (۵۵ مائده) دلیل بر ولایت امام علی(ع) است، او هم از بزرگان‌ش شنیده که آیه غار (۴۰ توبه) دلیل بر فضیلت و شایستگی ابوبکر است. اگر ما می‌گوییم به فاصله چند ماه، تمام سفارشات پیام‌بر در غدیر خم پیرامون ولایت امام علی(ع) نادیده گرفته شده او می‌گوید مگر چنین چیزی ممکن است؟! اگر ما می‌گوییم بحث امامت است و باید از جانب خدا تعیین شود او می‌گوید بحث خلافت است و باید با نظر امت اسلامی مشخص شود! حالا ما هی بیاییم احادیث مختلف و شواهد بیاوریم، چه فایده‌ای دارد؟!
قریب به هزار سال علمای طراز اول شیعه و سنی راجع به این موضوع بحث و مجادله کرده‌اند و به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. حالا ما مردم با کورسواد دینی و تاریخی‌مان می‌خواهیم همدیگر را قانع کنیم؟! تا چه رسد به اینکه گاهی اوقات متاسفانه کار به توهین و ناسزا به بزرگان اهل سنت هم می‌کشد! تندروهای حزب‌اللهی مآبی که خیال می‌کنند اگر تف و لعن به ابوبکر و عمر نفرستند دین‌شان کامل نیست. دیگران را هم به بی‌دینی و فراموش کردن تولی و تبری متهم می‌کنند. انگار نه انگار که تولی و تبری از فروع دین است و فروع دین تابع تقلید و نظر مرجع! نظر مراجع هم در رابطه با سب و لعن خلفا و عایشه مشخص است. پس دیگر چه حجتی برای لعن و دشنام به مقدسات اهل سنت وجود دارد؟!
ضمن اینکه اهل سنت تقید عجیبی به حفظ احترام ائمه ما دارند. سوای امام علی(ع) که از باب خلافت او را محترم می‌شمارند، باقی ائمه ما نیز مورد احترام و ستایش اهل سنت هستند. قصیده معروف سعدی در ابتدای مواعظ که در آن ستایش خدا و پیامبر و خلفاست و بعدش این بیت از سعدی سنی مذهب که: 
یا رب به نسل طاهر اولاد فاطمه، یا رب به خون پاک شهیدان کربلا...
خب وقتی اهل سنت این قدر با احترام درباره شخصیت‌های ما حرف می‌زنند و نسبت به وحدت تمایل نشان می‌دهند چرا بعضی از ما این وحدت را با تندروی‌هایمان خدشه‌دار می‌کنیم؟!
البته واضح است که وحدت به معنای نبودن اختلافات نیست. به معنای بی‌اهمیت بودن اختلافات هم نیست. به معنای تکیه بر اشتراکات است. همان طور که رهبری این مسئله را بارها مورد اشاره قرار داده است.
هر چند من خیلی بعید می‌دانم این حرف‌ها مورد پذیرش دوستانی که هر هفته مجلس لعن‌ و نفرین‌شان برپاست قرار بگیرد. آن‌ها همین که دل خودشان را خنک کنند و شور و حرارت خودشان را ثابت کنند به مقصود رسیده‌اند. حالا هرچقدر دلیل بیاور که نظر علما چیست و در موقعیت کنونی این قبیل کارها چه پیامدی دارد برای آن‌ها فرقی نمی‌کند. تندروها کار خودشان را می‌کنند!
  • ویار تکلم