ویار تکلم

آخرین مطالب

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

اخیراً کلیپی از حضور بهرام عکاشه، استاد ژئوفیزیک و زلزله‌شناسی در برنامه رشیدپور منتشر شده که در آن اصرار دارد زلزله را صرفاً یک پدیده زمینی و طبیعی معرفی کند. این اصرار بعضی جاها آن‌قدر زیاد می‌شود که به انکار وجوه آسمانی و الهی این پدیده پهلو می‌زند.

خب من دقیقا نمی‌دانم منظور این استاد از زمینی و طبیعی بودن زلزله چیست؟ احتمالا انتظار دارد که دستی از شکاف آسمان پایین بیاید و مثل فرفره زمین را بچرخاند تا این بلا آسمانی محسوب شود!

طبیعتا هر پدیده‌ای صرف نظر از این‌که آن را آسمانی و الهی بدانیم یا زمینی و طبیعی، در بسترهای طبیعی و در قالب ویژگی‌های اقلیمی خاص هر منطقه ظهور و بروز می‌کند. برای کشوری که روی گسل زلزله بنا شده، اگر بخواهد اتفاقی بیفتد، چه آن اتفاق عذاب الهی باشد و چه نه، در قالب زلزله رخ خواهد داد. در واقع قضای الهی در راستای تقدیرات الهی صورت می‌گیرد و بلای الهی هم چیزی جز تغییر یا تسریع در روند چرخه‌های طبیعت به دست خداوند نیست.

وقتی می‌گوییم یک پدیده، طبیعی و زمینی است کانه‌و قدرت و اراده و خواست خداوند در آن هیچ تاثیری نداشته است. چه زلزله را عذاب بدانیم و چه نه، بر اساس تفکر و بینش اسلامی با قدرت و خواست و اراده خداوند رخ داده است. پس این‌که مردم پس از وقوع زلزله به درگاه خدا روی بیاورند چیز عجیبی نیست.

اگر آقای عکاشه مثلا انتظار دارد که زمین پاره شود، یا آسمان سرخ شود و سنگ از آن ببارد، و یا در جایی که آب نیست سیل بیاید و در جایی که کوه نیست آتش‌فشان به وجود بیاید تا به عنوان یک واقعه الهی و آسمانی محسوب شود، خب یعنی ایشان از اساس مسئله را اشتباه فهمیده‌ اند!

نکته این‌جاست که حتی افراد باسواد و تحصیل‌کرده‌ای مثل ایشان هم درگیر چنین مغلطه‌ها و سطحی‌نگری‌هایی می‌شوند و مردم هم با آب و تاب این گفتگو را منتشر می‌کنند!

  • ویار تکلم

جهان سوم آن‌جایی است که سی تا مسئول کله گنده‌اش دور یک میز دراز گل گشاد جمع می‌شوند و شیرینی کیلویی ۲۰ تومن و موز و پرتقال سفارتی می‌خورند که یعنی جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوا! بعدش هم یک ساعت سخن‌رانی تکراری و بحث مثلا تخصصی که نتیجه‌اش می‌شود تعطیلی اِن‌تا نهاد و ارگان و اداره و مدرسه در اِم‌تا شهر. آخر سر هم خوش‌حال از این‌که مشکل آلودگی هوا را به شکل خیلی اورژانسی و اضطراری حل کرده‌اند، شاد و خرم جلسه را ترک می‌کنند!

خداوکیل هنوز هم خیال می‌کنید برنامه "خنده بازار" لودگی و دلقک‌بازی بود؟!

  • ویار تکلم

آن زمانی که دغدغه شهدا حجاب بود و در وصیت‌نامه‌ها‌شان به آن سفارش می‌کردند، نه خبری از ژن خوب بود، نه رانت، نه فساد، نه دزدی، نه تبعیض، نه رشوه و نه اختلاس! آن زمان دوره ریاست رجایی و باهنر و مفتح و بهشتی بود. آن زمان خیال مردم از پاک‌دستی مسئولان‌شان راحت بود. مسئولانی که از کف جامعه بودند و مثل مردم عادی زندگی می‌کردند. مسئولانی که برای تهیه نفت و برنج و قند و شکر منزل‌شان از کوپن استفاده می‌کردند. مسئولانی که با دوچرخه و موتور سر کار می‌رفتند. الان هم همان‌گونه است؟ خون‌بهای شهدا را فقط مردم باید بپردازند؟ فقط زنان؟ آن هم با حفظ حجاب‌شان؟ مسئولین وظیفه‌ای در این باره ندارند؟!

من نمی‌فهمم چه حکمتی است که همه اصرار دارند حق شهدا را از شال و روسری و حجاب مردم بگیرند. احیاناً خون‌بهای شهدا از حق اوقات فراغت فرزندان نجومی‌خوارها و از رانت ژن خوب‌ها و فسادهای اقتصادی مسئولین و نزدیکان‌شان در نمی‌آید؟!

حقیقتا شهدا مظلومند. مخلصانه در راه رضای خدا و حفظ اسلام و آرمان‌های انقلاب و حراست از آب و خاک و ناموس این سرزمین و امنیت مردم بجنگی، اما بعد از شهادتت آن‌همه هدف مقدس و والا را نادیده بگیرند و ازخونت چماقی بسازند برای کوبیدن بر سر مردم! خودشان هم آن بالا بنشینند و...بی‌خیال!

  • ویار تکلم

واقعیت این است که درد امثال کریمی و صادقی و فرخ‌نژاد و سایر سلبریتی‌هایی که از رای دادن به روحانی اظهار پشیمانی می‌کنند نه معیشت و اقتصاد مردم است، نه افزایش قیمت سوخت و نه هیچ مسئله‌ دیگری از این دست. هنوز چند ماه از شروع کار دولت دوازدهم نگذشته که دولت بخواهد به وعده‌هایش عمل کند. این جماعت هم همان‌هایی هستند که می‌گفتند هشت سال خرابی دوران احمدی‌نژاد را با هشتاد سال کار هم نمی‌توان درست کرد! پس چه شده که به این زودی انتظار معجزه دارند؟ در این چند ماه چه اتفاقاتی افتاده که نظرشان کاملاً عوض شده؟!

به نظر من درد اصلی این جماعت تغییر مواضع روحانی -ولو در گفتار- است. با گذر از رقابت‌های انتخاباتی،  دیگر در سخنان روحانی بویی از تقابل و تضاد با رهبری و نظام و سپاه به مشام نمی‌رسد. دیگر از بلندگوی روحانی ندای دوستی و محبت آمریکا به گوش نمی‌رسد. دیگر آمریکا کدخدا نیست. دیگر خبری از صلح جهانی و رونق اقتصادی در سایه‌سار برجام به گوش نمی‌رسد. دیگر حرفی از دولت فاسد و تفنگ به دست نیست. دیگر خبری از رفع حصر سران فتنه نیست. دیگر خاتمی برادر عزیر روحانی نیست. و دیگر...

حالا همه از بدعهدی و بی‌ثمری مذاکره با آمریکا می‌گویند. دولت با رهبری و نظام هم‌صدا شده و بار دیگر همه مقابل دشمن واقعی و اصلی ایستاده‌اند. گفتمان جمهوری اسلامی درباره استکبارستیزی و دشمنی آمریکا نه با حرف و تئوریه پردازی، که در عمل ثابت شده! حالا همه از گل کاشتن سپاه در نابودی تکفیری‌ها می‌گویند و روحانی با تمام وجود از قدرت موشکی و نظامی کشور دفاع می‌کند. حالا موسوی و کروبی و خاتمی به محاقی ابدی فرو رفته‌اند؛ تا آن‌جا که دانشجوی دانشگاه شریف که یکی از رادیکال‌ترین اتمسفر‌های سیاسی را دارد، خیلی راحت از پشت تریبون درخواست محاکمه سران فتنه را می‌کند و صدای احدی از دانشجویان در نمی‌آید! نه کسی "هو" کند و نه  اعتراضی صورت می‌گیرد!

جماعتی که منتظر چیدن ثمره برجام و هم‌آغوشی با آمریکا بودند، اکنون می‌بینند که همه امیدشان واهی بوده! کسی که تا چند ماه پیش، از برجام‌های دو و سه صحبت می‌کرد الان از بی‌ثمری مذاکرات می‌گوید و کشوری که با آمریکا مذاکره کند را دیوانه می‌خواند. کسی که تا چندماه پیش عامل عدم موفقیت برجام را شعار روی موشک‌های سپاه می‌دانست اکنون با قدرت از سپاه و توان موشکی آن دفاع می‌کند. کسی که قرار بود دوباره موسوی و کروبی و خاتمی را به سرخط اخبار بیاورد اکنون آن‌ها را به فراموشی سپرده است. کسی که قرار بود اپوزسیون نظام باشد و حرف‌های غرب‌گرایانه این جماعت را تکرار کند مثل یک رئیس جمهور انقلابی بر ضد آمریکا و مواضع‌ش سخن‌رانی می‌کند و...

همه این‌ها باعث سرخوردگی این جماعت شده است. آن‌ها همان روحانی سابق را می‌خواهند. آن‌ها می‌خواهند از زبان روحانی همان حرف‌های قشنگ گذشته را بشنوند. اما روحانی دیگر نمی‌خواهد آن حرف‌ها را تکرار کند! انتخابات تمام شده است و روحانی آرای خودش را از مردم گرفته است. اکنون روحانی نیازی به پشیمانی یا عدم پشیمانی هیچ‌یک از سلبریتی‌ها ندارد. آن‌ها هم ساده‌دلی و خوش‌باوری خود را نباید به حساب روحانی بگذارند. روحانی نمی‌تواند تا ابد از رونق‌های نادیده و گشایش‌های غیبی برجام تعریف کند و برای خوش‌آمد آن‌ها رئیس جمهور آمریکا را باهوش و مودب بخواند و دم از صلح و دوستی با غرب بزند. روحانی بلندگو نیست! رئیس جمهور مملکت است. شاید گاهی برای مقاصد سیاسی موقتا در نقشی فرو برود و زبان اکثریت شود، اما مملکت با توهم و تخیل حرف‌های قشنگ اداره نمی‌شود. از یک جایی به بعد چاره‌ای جز پذیرفتن واقعیات و بازگو کردن آن‌ها نیست. و این همان چیزی است که جماعت را می‌سوزاند!

  • ویار تکلم

اسلام به یک پیرمرد شصت هفتاد ساله که اسپرم‌های‌ش در شرف کپک زدن هستند اجازه می‌دهد و بل‌که سفارش می‌کند که اگر به مدت چند ماه از همسر و خانواده دور بود، متعه کند و نیاز جنسی خود را برطرف سازد تا به گناه نیفتد!

همین اسلام به یک نوجوان پانزده شانزده ساله، در اوج کشش جنسی و غلبه شهوت فرمان می‌دهد که ده دوازده سالی صبر کند تا به رشد عقلی! برسد و بعد تشکیل خانواده بدهد و به مراد دل برسد. در این مسیر سخت و دشوار ده ساله هم هرگونه نگاه، حرف، لمس، رابطه و خلاصه هر عمل اروتیکی گناهی است جبران ناپذیر که عواقب آن در آینده دامن‌گیر زندگی مشترک فرد می‌شود و در نطفه‌اش تاثیرات سوء خواهد گذاشت و...

چگونه می‌شود که اسلام از نوجوانی که به رشد عقلی نرسیده و در اوج تحریکات جنسی است انتظار عمل عقلانی و به دور از احساسات دارد، ولی برای پیرمردی که سرد و گرم چشیده و به سرحد کمال عقلی رسیده تحمل چند ماهه‌ای از نیاز جنسی را روا نمی‌دارد؟

اسلام دو رو است یا آقایان با باب کردن حرف‌هایی مثل عدم رشد عقلی و انداختن آن در دهان مردم روی ناتوانی خودشان در اجرای احکام اسلام سرپوش گذاشته‌اند؟!

اسلام که به ذات خود ندارد عیبی. ولی همیشه هم ایراد از مسلمانی ما نیست. گاهی ایراد از اسلام نصف و نیمه‌ای است که به خوردمان داده‌اند!

  • ویار تکلم
اگر کسی همین حالا بیاید و از برخی منابع شیعی برای شما شواهدی بیاورد که به نظرتان خلاف عقل و انسانیت هستند چه می‌کنید؟ در چنین مواقعی اگر آن مطلب یا روایت از کتابی ناآشنا و نامعروف باشد آن را مجعول و ساختگی می‌دانید که برای تخریب ائمه و بزرگان دین ساخته شده است. اگر هم آن کتاب از منابع مشهوری باشد که در صحت آن جای هیچ‌گونه شک و تردیدی وجود نداشته باشد معمولاً سعی می‌کنید آن حدیث یا روایت را توجیه کنید که مثلا منظور معصوم این نبوده و بر حسب شرایط زمانه چنین حرفی زده و باید موقعیت تاریخی و جغرافیایی و سیاسی آن دوران را سنجید و... تهش هم که از پاسخ عاجز بمانید دست به دامن بزرگان مذهبی می‌شوید که حتما این شبهه پاسخ دارد و علما به آن پاسخ داده‌اند ولی من نمی‌دانم! خلاصه این‌که فکرتان به هر سمت و سویی می‌رود الا ناحق بودن و خلاف کردن ائمه و بزرگان دین! در همین باره موارد متعددی را می‌توان مثال زد.
یک مثال واضح و روشن‌ش احادیثی است که با عنوان احادیث ضدزن مشهور شده‌اند. کارشناسان مذهبی برای توجیه و تاویل این احادیث کوشش زیادی کرده‌اند. نمونه معروف‌ش کلام امیرالمومنین(ع) در خطبه ۸۰ نهج البلاغه است:"معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول..." خب در دوره‌ای این خطبه محل بحث و اختلاف بسیار بود. برای توجیه این خطبه بعضی بزرگواران کلمه "نواقص" را با هزار جور توجیه و تفسیر به معنای "تفاوت‌ها" و نه "کاستی‌ها" ترجمه کردند؛ بعضی هم مسئله را به عاطفه و احساسات و غرایز زن نسبت دادند و بعضی دیگر تاریخ و شرایط زمانه را شاهد گرفتند که این خطبه پس از بازگشت از جنگ جمل ایراد شده و فتنه جمل را زنی به پا کرده و الخ...
نه تنها در خصوص ائمه که به عصمت و بری بودن آن‌ها از خطا و اشتباه معتقدیم، بلکه حتی در خصوص مراجع و بزرگان مذهبی خود نیز چنین چیزی را نمی‌پذیریم. نمونه‌اش مسئله معروف تحریر الوسیله امام خمینی راجع به نکاح و استمتاع از دختر نابالغ! باز هم مثل موارد مشابه یک عده توجیه کردند که تحریر الوسیله یک کتاب تخصصی است و با نگاه فقهی نگاشته شده و الزاما همه مسائل‌ش کاربردی نیست. یک عده دیگر هم از بیخ و بن مسئله را کتمان کردند که در انتساب این مسئله به امام جای تردید است و در چاپ‌های جدید تحریر الوسیله این مسئله حذف شده است و...
اما در هر صورت و با هر تفسیر این‌ها مواردی است که در مذهب ما وجود دارد و ما آن را مطابق عقاید خودمان تفسیر و توجیه می‌کنیم، اگرچه دیگران نپذیرند.
همه این صغری و کبری چیدن‌ها برای این بود که به این حرف برسیم: ما به هیچ وجه حاضر به تغییر عقاید مذهبی و تشکیک در مقدسات‌مان نیستیم و در بسیاری از موارد دست به دامان توضیح و توجیه و تفسیر و تحلیل می‌شویم، پس این حق را باید برای دیگران هم قائل باشیم! یعنی بپذیریم که یک برادر اهل سنت نمی‌تواند قبول کند که عمر و ابوبکر در قضیه سقیفه مرتکب خطا و اشتباه شده‌اند، چرا که او هم توجیهات خودش را دارد. او هم در جامعه و فضایی زندگی کرده که جز به خوبی و نیکی از ابوبکر و عمر یاد نشده. اگر ما از بزرگان‌مان شنیده‌ایم که آیه ولایت (۵۵ مائده) دلیل بر ولایت امام علی(ع) است، او هم از بزرگان‌ش شنیده که آیه غار (۴۰ توبه) دلیل بر فضیلت و شایستگی ابوبکر است. اگر ما می‌گوییم به فاصله چند ماه، تمام سفارشات پیام‌بر در غدیر خم پیرامون ولایت امام علی(ع) نادیده گرفته شده او می‌گوید مگر چنین چیزی ممکن است؟! اگر ما می‌گوییم بحث امامت است و باید از جانب خدا تعیین شود او می‌گوید بحث خلافت است و باید با نظر امت اسلامی مشخص شود! حالا ما هی بیاییم احادیث مختلف و شواهد بیاوریم، چه فایده‌ای دارد؟!
قریب به هزار سال علمای طراز اول شیعه و سنی راجع به این موضوع بحث و مجادله کرده‌اند و به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. حالا ما مردم با کورسواد دینی و تاریخی‌مان می‌خواهیم همدیگر را قانع کنیم؟! تا چه رسد به اینکه گاهی اوقات متاسفانه کار به توهین و ناسزا به بزرگان اهل سنت هم می‌کشد! تندروهای حزب‌اللهی مآبی که خیال می‌کنند اگر تف و لعن به ابوبکر و عمر نفرستند دین‌شان کامل نیست. دیگران را هم به بی‌دینی و فراموش کردن تولی و تبری متهم می‌کنند. انگار نه انگار که تولی و تبری از فروع دین است و فروع دین تابع تقلید و نظر مرجع! نظر مراجع هم در رابطه با سب و لعن خلفا و عایشه مشخص است. پس دیگر چه حجتی برای لعن و دشنام به مقدسات اهل سنت وجود دارد؟!
ضمن اینکه اهل سنت تقید عجیبی به حفظ احترام ائمه ما دارند. سوای امام علی(ع) که از باب خلافت او را محترم می‌شمارند، باقی ائمه ما نیز مورد احترام و ستایش اهل سنت هستند. قصیده معروف سعدی در ابتدای مواعظ که در آن ستایش خدا و پیامبر و خلفاست و بعدش این بیت از سعدی سنی مذهب که: 
یا رب به نسل طاهر اولاد فاطمه، یا رب به خون پاک شهیدان کربلا...
خب وقتی اهل سنت این قدر با احترام درباره شخصیت‌های ما حرف می‌زنند و نسبت به وحدت تمایل نشان می‌دهند چرا بعضی از ما این وحدت را با تندروی‌هایمان خدشه‌دار می‌کنیم؟!
البته واضح است که وحدت به معنای نبودن اختلافات نیست. به معنای بی‌اهمیت بودن اختلافات هم نیست. به معنای تکیه بر اشتراکات است. همان طور که رهبری این مسئله را بارها مورد اشاره قرار داده است.
هر چند من خیلی بعید می‌دانم این حرف‌ها مورد پذیرش دوستانی که هر هفته مجلس لعن‌ و نفرین‌شان برپاست قرار بگیرد. آن‌ها همین که دل خودشان را خنک کنند و شور و حرارت خودشان را ثابت کنند به مقصود رسیده‌اند. حالا هرچقدر دلیل بیاور که نظر علما چیست و در موقعیت کنونی این قبیل کارها چه پیامدی دارد برای آن‌ها فرقی نمی‌کند. تندروها کار خودشان را می‌کنند!
  • ویار تکلم


مبارزه با خشونت علیه زنان بیش از رنگِ نارنجی نیاز به اقدام و عمل دارد. اقدام و عمل خودِ زنان در راستای تغییردادن نگاهِ دیگران از جنس به روح. این‌که حاضر باشند به جای جنس خود، به جای سایز خود، به جای اپیلاسیون و رُژِ لب و برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌های خود، تنها و تنها خودِ واقعی، توان‌مندی‌ها، روحِ بلند و لطیف خود را پرزنت کنند، تا آن‌وقت کسی نتواند جز نگاهی انسانی و برابرانه، نگاه دیگری، نگاه کاسب‌کارانه‌ای به‌سانِ کالا و جنس بی‌ارزشی که تحقیر و ظلم بر او رواست، به او کند. و این، نه دکمه‌ای است که بشود با زدن‌ش آن را تغییر داد و نه بخش‌نامه‌ای است که با صدورش بشود آن را اجرا کرد! چه این‌که حتی کل زمین را هم نارنجی کنند!

فعلا که این روز به کام فعالان حقوق زنان داخلی است تا هرجور که می‌خواهند اسبِ شوآف خودشان را بتازانند. همان فعالانی که خودشان با به اشتراک گذاشتن اندرونی‌شان بیش‌ترین نقش را در شکل‌گیری این نگاه کاسب‌کارانه داشته‌اند. یک پروفایل نارنجی، تعریف یک داستان تخیلی از تجاوزهای دستی و نگاهی و فکری در همه‌ی خیابان‌های کشور و بیش‌تر کردن پیازداغ آن ماجرای توهمی با ننه من غریب‌م بازی‌های رایجی که در آن تبحر دارند، ارائه‌ی تصویری هیولاگونه و دیوصفتانه از مردان کشور و...تمام آن چیزی است که سال‌ها از این جماعت دیدیم و می‌بینیم.

لایک و ممبرش را ببرند. نوش جان‌شان!

  • ویار تکلم