سرکه بخور!
دوشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۴۸ ب.ظ
دوستی میگفت پدرم پایش را کردهبود توی یک کفش که زن بگیر. روزی نبود که دختری را پیشنهاد نکند. بهش گفتم پدرجان فعلا زود است برای زن گرفتن. گفت پس کی؟! گفتم مثلا بیست و هفت هشت سالگی! نگاه عاقل اندر سفیهی بهم انداخت و گفت کسی که بتواند تا بیست و هفت هشت سالگی تنبانش را نگهدارد، دیگر مرض دارد که زن بگیرد؟! همان خاکی را که توی آن همه سال سر گرفته از این به بعد هم سر میگیرد. دیگر دردسر برای چه؟!
* همین امروز که "شیطان" تولستوی را تمام کردم این خاطره یادم آمد. مثل باقی آثار تولستوی محشر!