ویار تکلم

آخرین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

تعارف که ندارم. برای حجاب، خاصه چادر، احترام و ارزش زیادی قائل‌م. البته که این احترام و ارزش ربط چندانی به بُعد مذهبی آن (که یک رابطه‌ی نسبتا فردی بین شخص و خدای‌ش هست) و نیز معیارهای رسمی حکومتی ندارد. چادر ارزش‌مند است چون در روزگاری هستیم که بیش از تفکر و سواد و علم و فکر، آرایش و پنکیک و رژ لب و عشوه و اندام جلب توجه می‌کنند و راه را برای رسیدن به موفقیت و پیش‌رفت هم‌وار می‌کنند. خب وقتی کسی همه‌ی این‌ها را حذف کند، برای جلب توجه و خودنمایی لاجرم باید به ارزش‌هایی جز ظاهر تکیه کند؛ کتاب بخواند و مطالعه کند و سوادش را در حد مطلوبی بالا ببرد که بتواند عرض اندام کند، خود را به هنرهای جز تَن و صدا آراسته کند تا بتواند خودی نشان دهد و خلاصه در یک کلام هرچه از تن می‌کاهد به فکر و روان‌ش اضافه کند. خب با این اوصاف چنین شخص و تفکری قابل تحسین نیست؟

با این وجود دختر چادری همیشه در معرض آماج حمله‌ها، برچسب‌ها و کنایه‌های دیگران قرار دارد. از امل و متحجر و واپس‌گرا گرفته تا اتهام استفاده از چادر برای پیش‌رفت در جای‌گاه و... مخصوصا در محیط‌هایی مانند دانش‌گاه که دیگر خبری از آن حلقه‌های دوستی و تفکرات و سلایق دوران کودکی و نوجوانی نیست. همین‌ها هم باعث می‌شود گاهی شخص برای شکستن و فرار از این برچسب‌ها و کلیشه‌ها زیاده‌روی کند و به اصطلاح از آن‌طرف بام بیفتد. یعنی کارهایی کنند که در حالت عادی فقط تعداد اندکی از دخترها به آن تن می‌دهند. مثلا ارتباط افراطی با جنس مخالف، رو آوردن به شبکه‌های اجتماعی مختلف و زیاده‌روی در انتشار عکس‌های خود، حضور در دورهمی‌ها و برنامه‌ها و مراسمات آن‌چنانی و... و در یک کلام می‌خواهند راه رفتن دیگران را یاد بگیرند اما راه رفتن خودشان را هم فراموش می‌کنند.

از چند مثال محدود نمی‌شود قاعده و حکم کلی صادر کرد و همه را به یک چشم راند اما شاید هرکدام از ما در اطراف‌مان چند نمونه‌ای از این دست بشناسیم:

_ یکی از فعال‌ترین افراد کلاس در اینستاگرام خانمی بود چادری. فعال هم از نظر تعدد پست‌ها و تصاویر از خود و هم واکنش به پست‌ها و عکس‌های دیگران. خیلی وقت‌ها به همین‌ها بسنده نمی‌کرد و بار و بندیل‌ش را در دایرکت‌های هر غریبه و آشنایی پهن می‌کرد آن‌قدرها که خلاصه بدون اغراق گاو پیشانی سفید شده بود.

_ اختلاط در گروه‌بندی‌های بیمارستانی امری رایج و طبیعی و گاهی (برای راحتی حال بیمار) لازم است. البته آن هم به شرط توازن معقول و منطقی در تعداد و نسبت دختر به پسر. اما یک دختر بین نُه پسر نه رایج است و نه طبیعی. اما این امر غیر معمولِ غیر طبیعی هم به دستان توان‌مند دختری چادری انجام گرفت. شاید پُر بی‌راه نباشد تعداد پسرهایی که او می‌شناسد از تعداد پسرهایی که من می‌شناسم بسی بیش‌تر باشد.

_ قرار اردویی دانش‌جویی گذاشته شد. تعدادی اعلام آمادگی کردند. بعدها که با دوستان عکس‌های‌ش را مرور می‌کردیم دوستی با کنایه گفت اردوی دانش‌جویی نیست که! اردوی جامعه الزهراست!

_ چند وقت پیش داشتم با یکی از وب‌لاگ‌نویس‌های نام‌آشنا حرف می‌زدم. برگشت گفت: دقت کردی تو فضای مجازی پایه‌ی بیرون رفتن‌های خاص، عکس گذاشتن از لب و لوچه و چک و چانه و تعریف از اندرونی و داشتن اعتماد به سقف کاذب برخلاف انتظار و ظاهر متعلق به قشر خاصیه؟! لب‌خند زدم.

  • ویار تکلم

طبعاً وقتی از حجاب حرف می‌زنیم منظورمان حجاب کامل است. این‌که به یک پوشش لفظ حجاب اطلاق شود یا خیر بستگی دارد به این‌که آن پوشش چقدر با موازین شرع و دین منطبق باشد. بالاخره هیچ‌کس که لخت از خانه بیرون نمی‌آید و هرکسی به نحوی خودش را می‌پوشاند. اما اگر آن نحو منطبق با دستورات شرع باشد لفظ حجاب به خود می‌گیرد.

محجبه کسی است که بر طبق موازین شرع خود را پوشانده باشد. این موازین هم کمیت را شامل می‌شود و هم کیفیت را. یعنی هم حدودی را در بر می‌گیرد و هم نحوه پوشاندن آن حدود را مشخص می‌کند. ممکن است یک نفر تمام بدن‌ش را پوشانده باشد اما با پوشش‌های تنگ و بدن‌نما؛ و یا کسی فقط بخشی از بدن‌ش را پوشانده باشد. طبعا این آدم‌ها را می‌گوییم حجاب ندارند و محجبه نیستند.

با این حساب اگر حجاب را مترادف با حجاب کامل بگیریم که ترادف کاملا درستی هم هست، امروز فقط دو گروه محجبه‌اند. چادری‌ها و گویندگان خبر صدا و سیما! چادر در برابر مانتوهای گل گشاد دهه شصت و هفتاد حجاب برتر محسوب می‌شد. با این وضع مانتوهای امروز چادر دیگر حجاب برتر نیست. تنها حجاب است.  

  • ویار تکلم

هارون، وزیر و برادر موسی کلیم الله و به‌ترینِ بنی‌اسرائیل پس از او، در برابر شرک و گوساله پرستی قوم‌ش به آن‌ها گفت: "شما بدین گوساله به آزمایش درافتاده‌اید، ولی بدانید که پروردگار شما یقیناً خدای رحمان است. پس از من (که جانشین به حق موسی در میان‌تان هستم) پیروی کنید و اطاعت فرمان من کنید." بنی‌اسرائیل نپذیرفتند تا آن‌گاه که خدا موسی را از ماوقع آگاه کرد و او شتابان به میان قوم خود بازگشت. چون وضع را دید به سراغ هارون رفت و به شدت او را به باد مواخذه گرفت: "چرا هنگامی که گمراهی ایشان را دیدی جلوشان را نگرفتی؟" پاسخ هارون موسی را قانع کرد. کاملا قانع!: "ای برادر! موی سر و رویم را نگیر! من از آن ترسیدم که (به واسطه ارشاد بی‌موقع‌م) میان بنی اسراییل تفرقه و چنددستگی ایجاد شود و تو بگویی که چرا سفارش من به اتحاد قوم را مراقبت نکردی!"

این حکایت قرآنی سوای نکات ظریفی که دارد -مثل نزاکت و ادب هارون در برابر قوم‌ش و ارشاد آن‌ها با متانت و زبان نرم- دربردارنده یک پیام و نتیجه کلی است. اتحاد جامعه اسلامی حتی به قیمت شرک عده‌ای نباید تحت‌الشعاع قرار بگیرد!

حال یک سوال ساده! چرا عده‌ای با هرزه و عیاش خواندن برخی هموطنان‌مان به خاطر چند دانه تار موی بیرون افتاده یا کنسرت موسیقی یا مسائلی از این دست دائم بر کوسِ جدایی و تفرقه میان مردم می‌کوبند؟! چرا این افراد با ادبیات زننده و موهن‌شان مردم را از روحانیت و دین، به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان وحدت مردم دل‌چرکین می‌کنند؟! مگر این مردم همان مردمی نیستند که در تشییع پیکر شهدای‌شان حماسه‌های چند میلیونی به پا می‌کنند؟! مگر این مردم همان مردمی نیستند که در انتخابات‌ها مشارکت‌های هفتاد هشتاد درصدی رقم می‌زنند و برای نظام آبرو می‌خرند؟! مگر این مردم به قانون و دین و مذهب این مملکت تمکین نکرده‌اند؟! پس چرا باید با آن‌ها از تریبون رسمی حاکمیت این‌گونه برخورد شود؟! آیا نیاز جامعه امروز ما به وحدت کم‌تر از جامعه آن روز بنی‌اسرائیل است؟! یا این‌که گناه بدحجابی و کنسرت از شرک و گوساله‌پرستی بزرگ‌تر است؟!

پس ای برادرِ عزیزِ خطیبی که هرزه و هرزگی و هرز رفتن واژگان مورد علاقه‌ات هستند و به هر مناسبتی آن را خرج هم‌وطنان و هم مذهبان‌ت می‌کنی! بنشین و اندکی با خودت و کلام خدا خلوت کن! ببین چه تناسبی است میان "ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه" و "فقولا له قولا لینا" و دایره واژگانی مرکب از "هرزه و عیاش و لاابالی و فاسق و فاجر"! که نه تو از هارون و موسی نسبت به دین خدا دغدغه‌مندتری و نه این مردم از سامری و فرعون بدترند و نه گناه بدحجابی و کنسرت از شرک و گوساله‌پرستی بزرگ‌تر!

*عبارات قرآنی ترجمه آیات ۹۰ تا ۹۴ سوره مبارکه طه

  • ویار تکلم

راه‌کار و شیوه‌ی صحیح تبلیغ حجاب چیست؟ بنرهایی که از خنده اشک مردم را در می‌آورند و مرتب در فضای مجازی تصویرشان دست به دست می‌شود؟! ارتباط دادن خشک‌سالی به بدحجابی؟! علم روسپی‌گری خواندن شال‌های سفید؟! تقاضا از آقای علم‌الهدی برای ایراد خطابه‌ی غرا و آتشین بر ضد افراد بدحجاب؟! کدام‌شان؟!

عرض کنم که تازگی‌ها موجی راه افتاده که دخترهای محجبه و بالاخص چادری، با رعایت شئون و حدود اسلامی به انتشار تصاویر باحجاب خود در فضای مجازی می‌پردازند. حرکتی که اقل فایده‌اش ترغیب دختران دیگر به امتحان تیپ خود در پوشش چادر است. و صدالبته اگر حجم این عکس‌ها و فعالیت‌ها زیاد شود، با توجه به ضریب نفوذ بالای فضای مجازی، می‌تواند با تاثیر بر ناخودآگاه جامعه، پوشش چادر را بعد از مدت‌ها دوباره به صورت یک عرف به جامعه بقبولاند.

اما باز هم مثل هر حرکتی، پای جماعت مدعی دین و دیانت به میدان باز شده تا با مایه گذاشتن از اسلام و تفسیر به رای احکام دینی ساز مخالف بزنند و دیگران را به بی‌دینی متهم کنند. حالا آیا مشکل این برادران فقط با چادری‌هایی است که در این قبیل تصاویر شئون اسلامی را رعایت نمی‌کنند و مثلا موهای‌شان پیداست؟ ابداً! آن‌ها اساسا با این شیوه‌ی تبلیغی مشکل دارند و این کار را خودنمایی و «حرام» می‌دانند. اما آیا این ادعای‌شان مستند به نظر و استفتای مرجعی است؟! خیر! پس به کدام پشت‌وانه و منطق مخالفت می‌کنند؟ نمی‌دانم! فقط این را می‌دانم که دائم از اسلام دم می‌زنند. حالا این اسلام از کدام مجری به آن‌ها رسیده، خدا می‌داند!

یک زمانی فهم جماعتی از اسلام، فرو کردن پونز در پیشانی دختران بدحجاب بود. یک زمان دیگر هم با گشت ارشاد و بگیر ببند کار را خراب‌تر کردند؛ حالا هم که یک حرکت درست و درمان در حال شکل‌گیری است شروع به سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی می‌کنند. بالاخره اگر  ادعا می‌کنند این شیوه غلط است باید اقلاً یک راه به‌تر پیش‌نهاد کنند.

به فرض هم یک‌سری آدم مریض با دیدن عکس چادری این خانم‌ها هورمون‌های‌شان بالا پایین بزند و حالی به حالی شوند. آیا باید کلاً صورت مسئله را پاک کرد و این شیوه‌ی تبلیغی که یک شیوه کاملاً علمی و جواب‌پس‌داده در دنیای تبلیغات است را کنار گذاشت؟ آیا بازهم باید سراغ گشت ارشاد و بنرهایی که شان اشرف مخلوقات را در حد شکلات و مگس یا پریز و دوشاخه پایین می‌آورند رفت؟!

نادر ابراهیمی، کارگردانی بود که وقتی فضای سینمای پیش از انقلاب را فاسد دید و بازی‌گران هرزه از هم‌کاری با او امتناع کردند، خواهرهای خودش را مقابل دوربین آورد تا با این کار اندکی فضای سینما را تطهیر کند و الحق هم در این راه موفق بود. حالا این جماعت لنگ خانم‌هایی هستند که برای تبلیغ حجاب عکس با چادر می‌اندازند! برای تبلیغ حجاب، چادر سر آقایان کنیم و از آن‌ها عکس بگیریم خوب است؟!

البته من نمی‌گویم که این راه به‌ترین راه یا تنها راه است. اما می‌ارزد که یک‌بار بدون مانع‌تراشی‌ها و حساسیت‌های نابه‌جا اجازه دهیم این شیوه هم امتحان شود و مسیر خودش را طی کند. ته‌ش هیچ فایده‌ای که نداشته باشد، نه مثل گشت ارشاد مردم را جری می‌کند، نه مثل سخن‌رانی‌ها حساسیت مردم را برمی‌انگیزد و نه مثل بنرها و پوسترهای شعاری مضحکه‌ی عام و خاص می‌شود!

  • ویار تکلم

گفت: از نظر من هم‌سر خوب هم‌سری نیست که باری را از دوش‌ت بردارد. همین که بار اضافه‌ای بر دوش‌ت نگذارد کافی است. گفت: نمی‌گویم باحجاب‌ها هیچ خطا و مشکلی ندارند اما در مسئله‌ی ازدواج، بدترین پله‌ی باحجاب از به‌ترین پله‌ی بی‌حجاب قطعا حداقل یک پله بالاتر است؛ لااقل ظاهرش را با غریبه‌ها تقسیم نمی‌کند! گفت: جوان‌تر که بودم ملاک‌های ازدواج‌م اول زیبایی بود، دوم زیبایی، سوم زیبایی! حالا اما می‌گویم ای‌کاش اول خدا بود، دوم خدا، سوم خدا! گفت: یا تو او را دوست داری و او تو را دوست ندارد. یا او تو را دوست دارد و تو او را دوست نداری و یا اگر هردو هم‌دیگر را دوست دارید، روزگار این دوست داشتن را دوست ندارد! گفت: تهرانی بودن به این نیست که این‌جا به دنیا آمده باشی و یا پدر و مادر تهرانی داشته باشی. همین که از کنار برج میلاد عبور کنی و سرت را بلند نکنی و بی‌تفاوت بگذری یعنی تو هم در این شهر درن‌دشت حل شده‌ای. یعنی تو هم خودت را گم کرده‌ای. گفت: ماه رمضان حتی اگر هیچ فایده‌ای نداشته باشد همین که گرسنه‌گی و تشنه‌گی‌اش باعث می‌شود که یک ماهی ذهن‌ت بی‌خیال قسط و وام و بدهی و بدبختی باشد، کافی است. گفتم: ممنون، همین‌جا پیاده می‌شوم.

  • ویار تکلم

دوست، با دست، زنی را که آن طرف خیابان با یک دست چادرش و با دست دیگرش چند پلاستیک میوه را گرفتهبود و احتمالا از شدت گرمای نیمروزی عرق کردهبود را نشانداد و گفت: «نگاهش کنید. دمش گرم! با این شرایط باز هم دست از چادرش برنمیدارد». دوستِ دوستم فورا جواب داد: «دوستِ جان! این قدر ساده نباش!ً تو از کجا میدانی زیر این چادر چهها که نمیشود. چه فسادها و روابط نامشروعی که صورت نمیگیرد و چه خلافهایی که زیرش رخ نمیدهد. الآن دیگر چادر شده ابزاری برای پنهانکردن باطن بد آدمها». دوست گفت: «جوری در مورد چادر حرف میزنی که انگار چادر لباس فرم فاحشههاست و هرکسی که چادری باشد اهل برنامه است. دوستِ دوست جان! نمیدانم تو چه دیده ای که بر اساسش حکم میدهی اما تا جایی که من میدانم در آن کوچه و آن خیابانی که راستهی فاحشههاست؛ جز زنانی با مانتوهای چسبان و صورتهایی با آرایش غلیظ و پاهایی که با ساپورت شبیه پاچهی مرغ میشوند چیزی دیده نمی شود و اساسا آنجا هر رنگ و صبغهای قابل مشاهده است الا مشکی»! بعد با دست، اشارهکرد به آنطرف خیابان که دختر جوان با دوتا بوق و چندبار جلو و عقب شدن ماشین سوارشد!

  • ویار تکلم

در زندگی سعی کرده‌ام هیچ‌گاه به مسائل دید صفر و یکی نداشته‌باشم. یعنی هیچ چیزی را سفید مطلق و یا سیاه مطلق ندانم. بر همین اساس هم هیچ‌گاه زنان و دختران با حجاب، خاصه چادری را تطهیر نکرده‌ام و آن ها را بَری از هر خطا و اشتباه ندانسته‌ام و در مقابل هم هیچ‌گاه بدحجاب‌ها و حتی بی‌حجاب‌ها را هم گناه‌کار و خطاکار مطلق تصور نکرده‌ام. اما واقعیت امر این است که برای جامعه، چادری‌های فاحشه به بدحجاب‌ها ترجیح دارد. چرا که چادری حتی اگر فاحشه هم باشد، نهایت‌ش با تعداد معدودی می‌تواند هم‌خواب شود، در حالی که بدحجاب می‌تواند در ذهن هزاران نفر هم‌خواب شود و مراقب افکارت باش که اعمال‌ت می‌شود!

  • ویار تکلم

البت این‌طور‌ها هم نیست که هر دختری که خودش را درست نمی‌پوشاند از بهر گرمی هوا هم‌چه می‌کند. حالا شاید برای درصدی هم علت این باشد ولی‌کن برای قاطبه‌ی جمعیت بانوان این استدلال صدق نمی‌کند. تزهای مختلف و بعضا متضادی در باره‌ی چرایی این موضوع صادر شده وانگهی در تمام این تزها یک نکته مغفول مانده و آن همین است که خیلی از دخترها نه به خاطر داغی هوا که به خاطر داغ بودن خودشان است که حجاب نمی‌کنند!

  • ویار تکلم

دماغ‌ش را که عمل کرد، پشت‌بندش چادرش را هم در آورد، برای تکمیلِ نمای‌ش زیبایی‌های‌ش. گویا دکتر، ایمان‌ش را هم جراحی کرده بود.

  • ویار تکلم

چادر، زن را دور از دست‌رس مرد هوس‌باز قرار می‌دهد.

  • ویار تکلم