سنجشت با دیگران حتماً قیاسی باطل است
هیچ میگردد شبی همقدر با شبهای قدر؟
- ۴ نظر
- ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۸
سنجشت با دیگران حتماً قیاسی باطل است
هیچ میگردد شبی همقدر با شبهای قدر؟
چای را میآوَرَد با قند، روی سینیاش
دخترِ خان است، خانومی شده، میبینیاش؟!
دختر خان است اما از بنای سادهای
دل ربوده، هوش برده، چشم و گوش و بینیاش
پشت را خم کرده و چایی تعارف میکند
آه، لرزشهای گردنوارهی شاهینیاش
در کدام آیین مردی را به قربانی برند؟
وای، از این عشق و از این منسک آیینیاش
دختر خانی کجا، بنّای مسکینی کجا؟
خواهشاً بیرون بیا از فکر هم بالینیاش
هم جمالش هم کمالش هم که مالش بیشتر
نیست هم کفو تو این هم از لحاظ دینیاش
طالع هندی و چینی باز کردم گفته بود
نیست در اقبال جوزا همسر میزانیاش
حتم دارم از تقاصم گریهی سیال او
میچکد روزی به روی گونههای چال او
تا نگاه گرم خود میافکند بر چشم من
میشود دریای یخ آن چشمهای کال او
چشمهایم گرچه کمسوتر شده اما هنوز
میتواند بیند از فرسنگها هم خال او
سخت در جنگ است با تقدیر اما ای دریغ
نام من افتاده اندر قهوههای فال او
عمر با خود میزداید کینهها اما عجیب
میکند بیرحمیاش را بیشتر هر سالِ او
حکم صادر شد چو شد قاضی و شاکی یک نفر
روزی آخر میشود دارم طناب شال او
تازگیها شوخ طبعیهاش افزونتر شده
میبرد دل از من و میپرسد از من حال او