نگاه خستهی من همچو مرغ دریایی است
و گیسوان بلندت چه موج زیبایی است!
اگرچه گفت پدر گوش نکردم افسوس
که یک نگاه سرآغاز راه شیدایی است
به چشمهای تو و آن نگاهِ سرد قسم
که هرچه میکشم از دستگاه بینایی است
مرا در عشقِ تو از خواریِ شکست چه باک؟
مگر که عاقبتِ عشق غیر رسوایی است؟
به وعد حور هوایت ز سر برون نشود
که عشق و مهرِ تو دارای اجر اُخرایی است
نه سهم عشق تو با دیگران شریک شوم
که لطف عشق و محبت به سهم تنهایی است
برای دیدن مرگم به "کُلزیوم" بیا
نبرد تن به تن عشق و من تماشایی است
- ۱ نظر
- ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۳