ویار تکلم

آخرین مطالب

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

من معتقدم که انسان هیچ‌گاه به عشق‌ش نمی‌رسد و در واقع عشقی که به وصال ختم شود دیگر عشق نیست! بعضی دوستان فکر می‌کنند من دیوانه هستم و بعضی‌ها هم می‌خواهند با دلیل و برهان نظرم را عوض کنند اما تا به حال موفق نشده‌اند. سر همین عقیده هم بسیار کشیده‌ام! مثلا باید الآن این انگشت‌های نازک من می‌بود که بین موهای خرمایی رنگی که تا گودی کمر درازای‌ش است به رقص در می‌آمد و دل‌بری می‌کرد نه انگشت‌های چاق و گوشتی آن لندهور!

  • ویار تکلم

همه ی عناصر ذکور محله، او را عاشق بودیم! عاشق سر به زیری‌هایش. عاشق چال روی لپ‌هایش وقت خنده. عاشق یک مشت موی طلایی‌ش که وقتی می‌خواست توی کوچه را ببیند از کنار در آرام هول‌ش می‌داد بیرون و ما می‌دیدیم‌ش. عاشق خنده‌های ریزش. عاشق سرخ شدن های خجالتی‌ش. عاشق...زد و پای‌م شکست. غیرمنتظره با مادرش به عیادت‌م آمد. هیچ گاه فکر نمی‌کردم که این آخرین دیدارمان باشد که اگرمی‌دانستم هیچ‌وقت از شرم تمام مدت سرم را پایین نمی‌کردم و یک دل سیر او را می‌دیدم. او را که چند هفته بعد از محله‌‌مان رفت!

  • ویار تکلم