آمریکا از برجام خارج شد. ظاهرا برجام بدون کدخدا مفت نمیارزد. هرچند که با کدخدایش هم مفت نمیارزید. ولی خب چه میشود کرد. سیاست هم به نوعی جنگ است. به قول امام(ره): یک روز ما میبریم و یک روز آنها. برجام هم روز برد آنها بود.
برجام اگرچه خودش آنچنان که باید کارکرد و فایدهی ملموسی نداشت ولی تجربه برجام ثمرات بسیار خوبی در زمینه رشد درک مردم ایران از سیاست خارجی داشت. هیچگاه به اندازه امروز مردم ایران درباره آمریکا و خباثتهایش همصدا و همدل نبودهاند. برجام چهره واقعی آمریکا را برای میلیونها ایرانی برملا کرد، اگرچه برای میلیونها ایرانیِ دیگر از سالها قبل واقعیت مثل روز روشن بود. البته ما ملت فراموشکاری هستیم. اگر میخواستیم چشممان را باز کنیم و واقعیات را ببینیم سی سال خباثت آمریکا قبل از برجام کافی بود. نیازی به چنین تجربه سنگینی هم نداشتیم.
برخلاف خیلیها، من برجام را نه حاصل تصمیمات کلی نظام میدانم و نه حاصل تصمیم شخص حسن روحانی. بله! مذاکره با کشورهای اروپایی از سالها قبل کلید خورده بود و همانطور که موگرینی هم گفت برجام حاصل دوازده سال مذاکره است. اما کدام مذاکرات؟! آیا شیوه مذاکره تیم دیپلماسی دولت قبل کمترین شباهتی به تیم ظریف و تفکرات آنها داشت؟
مشکل دقیقا از آنجایی آغاز شد که به صورت رسمی پذیرفتیم که آمریکا هم به مذاکرات وارد شود. سیاسیون شروع کردند به جوسازی که بدون حضور کدخدا آب هم نمیشود خورد. مردم هم پذیرفتند. میلیونها ایرانی پذیرفتند و با بیست و سه میلیون رای پذیرش این تفکر را برای بار دوم اثبات کردند.
خب میگویند حالا اگر کس دیگر رئیس جمهور بود وضع بهتر بود؟ شما میگویی نه من هم میگویم نه! ولی آیا راه بهتر شدن اوضاع این بود که پنج سال وقت و سرمایه و انرژی و فکر و امید مردم یک مملکت به بازی گرفته شود و آخرش هم هیچ؟! بحث سر عمر و زید و بکر نیست. بحث سر تفکر حاکم بر جامعه است. بحث این است که دولت به کدام پشتوانهای وارد چنین معاهده نافرجامی شد؟ جز به پشتوانهی رای اکثریت ملت؟
البته من قصدم گلایه از رای مردم نیست. نظر مردم همیشه محترم و معتبر است. ولی مذاکره با آمریکا آن هم به این صورت هیچگاه در سیاستهای کلی نظام و شخص رهبری نبوده و نیست. باور عمومی مردم این بود که مذاکره و معاهده با آمریکا مشکلات را برطرف میکند. رهبری هم به این باور احترام گذاشت و علیرغم مشخص بودن نتیجه اجازه مذاکره و توافق داد و از تیم مذاکره کننده هم حمایت کرد. روحانی فقط مجری این تفکر بود. اگرچه خود و دولتش در پیدایش این تفکر نقش زیادی داشتند.
پارسال دم انتخابات مطلبی نوشتم و از فواید پیروزی احتمالی روحانی در انتخابات گفتم. اگرچه خودم به رئیسی رای دادم و علیرغم تمام انتقاداتی که دارم باز هم به جریانهای نزدیک به گفتمان انقلاب رای میدهم. در آن مطلب نوشتم که به شکست روحانی امیدوار نیستم. با این حال اگر چه پیروزی روحانی ممکن است نتایج نامطلوبی به همراه داشتهباشد، ولی بزرگترین حُسنش این است که مردم واقعا به این نتیجه میرسند که از ناحیهی خارج از کشور معجزهای صورت نمیگیرد و نگاه به داخل به صورت یک باور مستحکم ملی در می آید که ثمرات خوبی در آینده دارد.
امروز دقیقا به همان نقطه رسیدهایم. فقط کاش با وجود این خسارتها اقلا چشممان را باز کنیم و از این اتفاق درس بگیریم.
یک نکته میماند و آن هم اینکه بدانیم سیاستهای آمریکا چیزی نیست که تصمیم یک نفر بتواند در آن تاثیری بگذارد. شاید یکی از علل انتخاب ترامپ علیرغم پیروزی کلینتون در انتخابات مردمی، همین شخصیت احمقنمای اوست که باعث میشود افکار جهانی تصمیمات قلدرمآبانه آمریکا را به پای او بگذارد، حال آنکه این تصمیمات تماما ناشی از سیاستهای کلی نظام حاکم بر آمریکاست. امروز باز سرمان کلاه نرود. ترامپ از برجام خارج نشد. آمریکا خارج شد. ایالات متحده آمریکا!
- ۶ نظر
- ۱۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۲۰