پله
گفت: از نظر من همسر خوب همسری نیست که باری را از دوشت بردارد. همین که بار اضافهای بر دوشت نگذارد کافی است. گفت: نمیگویم باحجابها هیچ خطا و مشکلی ندارند اما در مسئلهی ازدواج، بدترین پلهی باحجاب از بهترین پلهی بیحجاب قطعا حداقل یک پله بالاتر است؛ لااقل ظاهرش را با غریبهها تقسیم نمیکند! گفت: جوانتر که بودم ملاکهای ازدواجم اول زیبایی بود، دوم زیبایی، سوم زیبایی! حالا اما میگویم ایکاش اول خدا بود، دوم خدا، سوم خدا! گفت: یا تو او را دوست داری و او تو را دوست ندارد. یا او تو را دوست دارد و تو او را دوست نداری و یا اگر هردو همدیگر را دوست دارید، روزگار این دوست داشتن را دوست ندارد! گفت: تهرانی بودن به این نیست که اینجا به دنیا آمده باشی و یا پدر و مادر تهرانی داشته باشی. همین که از کنار برج میلاد عبور کنی و سرت را بلند نکنی و بیتفاوت بگذری یعنی تو هم در این شهر درندشت حل شدهای. یعنی تو هم خودت را گم کردهای. گفت: ماه رمضان حتی اگر هیچ فایدهای نداشته باشد همین که گرسنهگی و تشنهگیاش باعث میشود که یک ماهی ذهنت بیخیال قسط و وام و بدهی و بدبختی باشد، کافی است. گفتم: ممنون، همینجا پیاده میشوم.