خیلی کم فرصت میکنم تلویزیون ببینم، ولی معمولا در همان فرصت کم هم چیزهای عجیبی دستگیرم میشود. مثلا دیشب به مناسبت شب یلدا در خیلی از برنامههای تلویزیونی بساط حافظخوانی برپا بود. از برنامههای آشپزی و سرگرمی گرفته تا برنامههایی مثل دورهمی! غالبا مجری برنامه هم هوای مهمانها را داشت و غزلهای معروف و آشنایی را برای خواندن در اختیار آنها میگذاشت. اما دریغ از یک خواندن بدون اشتباه و تپق! بعضیها هم که اصلا از همان اول بیخیال خواندن میشدند و شان خودشان را حفظ میکردند!
البته این که چندتا آشپز نتوانند چندبیت حافظ را بدون غلط بخوانند چیز عجیب و تاسف آوری نیست. اما اینکه هنرمندی با آنهمه هارت و پورت و ادعای ادب و فضل و هنر و فرهنگ از عهده خواندن چند بیت از دیوان حافظ بر نیاید واقعاً عجیب و تاسفآور است. طرفه آنجاست که همین آقای هنرمند ادعا میکند حافظ در زندگیاش تاثیر بسیار زیادی! داشته و اصلا اگر عنایت حضرت حافظ نبود ایشان به این جایگاه نمیرسید و...
واقعیتش ما مردمی هستیم که خیلی ادعامان میشود ولی چیزی بارمان نیست. وقت حرف و ادعا که باشد همه مردم، از کف بازار گرفته تا سلبریتی و هنرمند، حافظ شناس هستند و میتوانند با استاد دینانی هم در این باره مناظره کنند. اما وقت عمل که میرسد نمیتوانند چهار بیت حافظ را درست و حسابی و بی اشتباه بخوانند.
یا مثلا سر قضیه کوروش که رگ گردن خیلیها برایش متورم میشود! خب کسی که ادعا میکند عاشق کوروش است و با شنیدن اسمش غیرتی میشود و مقابل مقبرهاش سجده و به دور آن طواف میکند، اقلا باید برود دوتا کتاب راجع به این موضوع بخواند تا هر جفنگی را به اسم کوروش باور نکند!
البته در این مورد حزباللهیها و بچه مذهبیها هم کم از دیگران ندارند. دائم آقا آقا میکنند و با دیدن عکس رهبری گوشه چشمشان را نم میگیرد و خود را فدایی و سپر نظام و انقلاب میدانند ولی نمیتوانند چهارتا شبهه و سوال ساده در مورد نظام و رهبری را پاسخ دهند. یا حتی از پاسخ سادهترین مسائل دینی و اعتقادی عاجز میمانند.
به نظر من همچین مردمی نه آریایی و کوروشپرستشان حق دارد دیگران را به گم کردن اصالت ایرانی متهم کند و نه اسلامی و انقلابیشان دیگران را به گم کردن دین و مذهب! این مردم اصلا چیزی را پیدا نکردهاند که بخواهند گمش کنند!