ویار تکلم

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قضاوت نکنیم» ثبت شده است

اولین بار که خبر ساخت کشتی مطلای هفتاد کیلویی که با آیات قرآن حکاکی شده است را شنیدم خیلی تعجب کردم. از آن‌جا که چنین کاری نامعمول بود و احتمال می‌دادم این اثر نه با طلای خالص که با آلیاژی از طلا ساخته شده باشد و اطلاعی از از ارزش مادیِ واقعیِ آن نداشتم، ترجیح دادم که درباره آن سکوت کنم و چیزی ننویسم. اما خب هرچقدر ما ساکت بودیم و سعی کردیم یک‌طرفه به قاضی نرویم، دیگران بی‌کار ننشستند. همین کسانی که دائم فریاد قضاوت نکنیم‌شان به آسمان بلند است، قضاوت را به شست پا گرفتند و شروع کردند به داستان سرایی درباره این‌که با هفتاد کیلو طلا چه تعداد فقیر را می‌توان سیر کرد و چه تعداد بی‌خانه را می‌توان خانه دار کرد و چه تعداد جوان را می‌توان به خانه بخت فرستاد و اصلا این‌کارها شرک و بت‌پرستی است و الخ...خلاصه حسابی از خجالت این اثر و سازنده‌اش درآمدند. اما امروز که دکتر هادی انصاری(پزشک، محقق و از متولیان انتقال این اثر به عتبات عالیات) خبر داد که این کشتی از جنس طلا نیست و تنها ۱۴۰ گرم طلا روی آن کار شده و کل این اثر هنری حدوداً ۴۰ میلیون تومان هزینه برداشته است، آب سردی بر حرارت معترضین و عرق شرمی بر پیشانی آن‌ها نشاند! خب انصافا این مبلغ برای ساخت یک اثر هنری رقم زیادی نیست. حالا سازنده این اثر به میل خودش یا به سفارش ارگان یا نهادی آن را با آیات قرآن مزین کرده است. یکی هم می‌آید و با دیوان حافظ همچین کاری می‌کند. خلاصه اسراف و ول‌خرجی خاصی صورت نگرفته و یک اثر هنری معقول تولید شده که شایسته تقدیر است.

خلاصه گفتم باخبر باشید که در این مملکت، زود قضاوت نکنیم فقط مختص زنان فاحشه و خیابانی است و شامل حال آن‌ها می‌شود. در بقیه موارد این قرتی‌بازی‌ها را نداریم و طرف را باید جوری قضاوت کنیم که بار دیگر جرات نکند کاری که قابل قضاوت شدن باشد بکند!

لینک‌های مرتبط:

توضیح دکتر انصاری درباره حواشی رونمایی از قرآن مطلا + لینک از کانال شخصی دکتر انصاری

پاسخ صاحب اثر کشتی مطلا به واکنش برخی کاربران فضای مجازی

قرآن کشتی مطلا با هزینه شخصی ساخته شده است.

  • ویار تکلم

«هیچوقت کسی را قضاوت نکنیم». این جمله‌ای‌ست که این روزها مثل نقل و نبات از دهان همه قشری از جامعه جاری می‌شود. از مجری‌های تله‌ویزیونی و بازی‌گران و ورزش‌کاران گرفته تا بیوهای اینستاگرامی و حتی پروفایل‌های تله‌گرامی و حتی‌تر ماشین‌های پشت‌نویسی شده و... این جمله، انصافا جمله‌ی خوبی‌ست. یعنی در معنای درست‌ش، قضاوت نکردن یعنی حکم کلی صادر نکردن. یعنی برچسب نزدن. یعنی گاهی بخشیدن خطاهای دیگران وقتی که خودمان را جای او بگذاریم و...و چه چیزی به‌تر از این؟ درست است که این به‌تر است ولی ما که به‌تر نیستیم! و این گونه شد که ما از این جمله سوء استفاده می‌کنیم. سوء‌استفاده‌ای از جنس این که هرکار خطایی که خواستیم انجام می‌دهیم و  اصلا هم به انگشتِ شستِ پای چپ‌مان هم نیست که این کار نادرست است اما همین که بعدها لو می‌رویم و باید در مقام پاسخ دربیاییم، فورا زیر عَلَم قضاوت نکنیم شروع به سینه زنی می‌کنیم و با نوای ای مردم نباید ما را قضاوت کرد، دم می‌گیریم! آن‌قدرها این سوء‌استفاده غلیظ است که پُربی‌راه نیست که گمان کنیم گوینده‌گان این جمله، خود در ردیف خطاکارانی قرار می‌گیرند که از این جمله برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهات‌شان استفاده می‌کنند. مثلا آقای بازی‌گر تا وقتی که در پست‌های اینستاگرام‌ش به زمین و زمان می‌پرد و به همه گیر می‌دهد، دیگران را قضاوت نکنیم را سیری چند فرض می‌کند اما تا گندش در می‌آید که باز هم مطابق معمول! کارش با عشق اِنُم‌ش به پایان رسیده و در حال رِل زدن! با مورد اِن به‌علاوه یک است سریعا یاد این جمله می‌افتد که نباید قضاوت بکنیم! یا فوت‌بال‌یستی که دنیای مجازی را با قهوه‌خانه اشتباه گرفته و دم‌به‌دم از دم‌ها و کام‌رانی‌هاش رونمایی می‌کند، همین که عمل‌کرد ضعیف‌ش را معلولِ دود می‌دانند، فی الفور یادش می‌آید که جمله قضاوت نکنیمی هم در دنیا وجود دارد...

 از این ها که بگذریم. ما نه تنها در سوء‌استفاده از این جمله دچار خطا شده‌ایم که حتی در استفاده‌اش هم. خطا به این معنا که هروقت دل‌مان خواست از آن استفاده می‌کنیم و هروقت که نخواستیم نه! هرگاه به نفع ما باشد، از آن استفاده می‌کنیم و هرگاه به ضررمان باشد فراموش‌ش! اگر قضاوت‌نکردن خوب است باید همیشه خوب باشد نه فقط وقتی که در راستای هدف عده‌ای باشد. مثلا وقتی که صحبت از تن‌فروشی زنان باشد، سریعا جماعتِ نسوانِ دلواپس و خواستار آزادی یک‌وجب زیر ناف! بانگِ قضاوت نکنیم! ما که جای او نیستیم! لعنت به جامعه که باعث این شده! چه بسا اگر هرکدام از ما هم جای آن‌ها باشیم باز همین کار را انجام دهیم و... سر می‌دهند اما همین جماعت، هنگام مثلا تعرض مردان به زنان (لزوما فیزیکی نه، مثلا به قول خودشان نگاهی!) قضاوت نکنیم را می‌فرستند لای باقالی‌ها و شروع می‌کنند به قضاوت. مردان هیز! دارای عقده‌های جنسی! حتما در زندگی‌شان شکست خورده‌اند که می‌خواهند از همه انتقام بگیرند! اصلا باید همه مردها را کُشت و سوزاند و خاکسترشان را به باد داد! و...در حالی که طبق این حکم کلی قضاوت نکنیم باشد، نباید به آن‌ها خرده‌ای گرفت. یا مثلا مردها، تا وقتی که عیش‌شان کوک باشد و هر روزشان شبِ جمعه؛ برای دوست‌دخترشان مشغول صرف فعل قضاوت‌نکنیم هستند اما همین‌ها وقت ازدواج که برسد، محال است از کوچه‌ای که همین دوست‌دخترهاشان در آن سکونت داشته باشد عبور کنند. در حالی که اگر به این جمله باشد باید برای‌شان فرقی نکند که دختر آفتاب مهتاب ندیده‌باشد یا دیده! چرا که نباید قضاوت کرد! از این نظر یقه جردادن‌های جامعه در ماجرای قتل و تجاوز ستایش، دختر خردسال افغان، توسط پسر نوجوان هم بی‌معنی می‌شود. ما که جای آن پسر نبودیم، پس نمی‌توانیم قضاوت کنیم! یا حتی کلان‌تر نگاه کنیم. به این جمله باشد، نباید هیچ رئیس‌جمهور و وزیر و مدیر و معاونی را نقد کنیم چرا که نباید قضاوت کرد! از کجا معلوم که ما هم اگر جای آن‌ها می‌بودیم، همین کارها را حتی با شدت بیش‌تری انجام نمی‌دادیم! یا این که دم‌ت گرم که دی‌شب زدی توی گوش‌م! اشکالی ندارد. قضاوت‌ت نمی‌کنم که چرا این کار را انجام دادی. شاید اگر من هم جای تو می‌بودم به شدت بیش‌تری توی گوش خودم می‌زدم و حتی یک لگد هم خودم را مهمان می‌کردم! و...

اگر قرار باشد بخواهم موردی این موارد را بررسی کنم، گمان‌م حجم رمانی برای‌ش کافی باشد، اما از آن جایی که نباید قضاوت کرد! در همین جا متن را به پایان می‌برم! اما ای‌کاش یاد بگیریم که قضاوت‌نکردن با بلاهت و خود را به خواب‌زدن متفاوت است. قضاوت نکنیم، وقتی که رفتاری روی مرز خوب و بد بودن راه می‌رود. قضاوت نکنیم، وقتی که ماجرا مربوط به زندگی شخصی کسی باشد. قضاوت نکنیم، وقتی که گفتار و رفتار کسی هیچ تاثیری روی زندگی ما نداشته باشد. و یاد بگیریم قضاوتنکردن افراد ربطی به قضاوتنکردن افعال ندارد. و یادمان باشد که این افراد هستند که گاهی نباید قضاوت شوند و نه افعال، که همیشه باید مورد قضاوت قرار بگیرند!

*بازتاب همین مطلب در سایت جیم 

  • ویار تکلم