دیشب بازی سخت و نفسگیر ایران و پرتغال انجام شد و تکلیف ایران در این دوره از جامجهانی هم مشخص شد. مطابق معمول خداحافظی در دوره مقدماتی و دلخوش شدن به لایی زدن به فلان بازیکن و گرفتن پنالتیِ فلان ستاره!
خب روال بازی ایران و پرتغال تا دقیقه هفتاد دقیقاً به همان شکلی بود که در پست قبل توضیح دادم. فشار روی دروازه ایران از طریق بازی بلند و شوت از راه دور که در نهایت به گل پشت هیجده قدم کوارشما منجر شد. در نیمه دوم هم همانطور که قابل پیشبینی بود رونالدو با تواناییهای فردیاش حول و حوش محوطه جریمه توانست کار دست ایران بدهد و یک پنالتی بگیرد که در کمال ناباوری دفع شد. بدون شک خراب کردن پنالتی به وسیله فوق ستاره فوتبال جهان نقطه عطف بازی بود که باعث شد توازن روحیه تیمها به هم بخورد و ورق به نفع تیم ما برگردد.
از دقیقه هفتاد به بعد پرتغال به نتیجه راضی بود و ایران چیزی برای از دست دادن نداشت. در دقایق تلفشده بازی روی هند ناخواسته مدافع پرتغال صاحب پنالتی شدیم و گل تساوی را زدیم. البته همین اتفاقات دور از انتظار مثل خراب کردن پنالتی به وسیله بهترین فوتبالیست حال حاضر جهان است که باعث میشود فوتبال جذاب و غیرقابل پیشبینی باشد و تحلیلهای منطقی دچار خطا شوند. بازیای که منطقاً و به صورت بالقوه میتوانست دو هیچ و حتی سه هیچ به سود پرتغال به پایان برسد خوشبختانه با اشتباه غیرمنتظره کریستیانو رونالدو به تساوی کشیده شد.
خب البته گل به خودی جزئی از فوتبال است. گرفتن پنالتی کریستیانو رونالدو هم جزئی از فوتبال است. این اتفاقات اما جزء ثابت فوتبال نیستند. ما اگر در این دوره از جام جهانی چنین خوشاقبالیهایی داشتیم که نود دقیقه تحت فشار مراکش باشیم و در دقایق آخر به وسیله گلی که خودمان نزدیم سه امتیاز دشت کنیم، یا مثلا ضربه پنالتی رونالدویی را بگیریم که درصد خطای پنالتیهایش تنها چیزی حدود ده درصد است و رکوردار گلزنی به وسیله ضربات پنالتی در تاریخ فوتبال لالیگاست، هیچ تضمینی نیست که در جامهای دیگر باز چنین شانسهایی داشته باشیم.
بله خب! ما خوشحالیم چون در برابر تیمهای بزرگ خوب نتیجه گرفتیم. ما کیسه نشدیم! ولی گل نخوردن و دفاع مستحکم بخشی از تواناییهای هر تیم است. بخش جذابتر فوتبال مالکیت توپ، بازیسازی، حمله و گل زدن است. چیزی که فوتبال ما کماکان از آن بیبهره است. روزی فوتبال ایران یک فوتبال موفق و حرفهای است که دفاعش دفاع کند، هافبکهایش بازیسازی کنند و مهاجمش حمله کند. نه اینکه ۳-۴-۳ بچینیم و ده نفره دفاع کنیم. نه اینکه دفاعمان روی خط دروازه بایستد، هافبکهایمان روی خط شش قدم را پر کنند و مهاجمهایمان به جای هجده قدم حریف داخل هجده قدم خودمان باشند. فوتبال خوب اگر هزار فاکتور داشته باشد ما فعلاً فقط یک فاکتورش را داریم: دفاع خوب و استفاده نیمبند از ضدحملهها.
اگر بخواهیم به صورت منطقی و منصفانه نگاه کنیم و عرق ملی را دخیل نکنیم، حق ما از این جام جهانی حداکثر یک امتیاز آن هم از اسپانیا بود. دلیلش هم واضح است. سبک بازی اسپانیا در نهایت منجر به پاسهای عمیق به فضاهای خالی پشت دفاع حریف میشود در حالیکه تیم ایران با دفاع ده نفره در نزدیکترین نقطه به دروازه تمام فضاهای خالی را پر کرده بود. در بقیه بازیها اگر به دور از جو و احساسات نگاه کنیم همای بخت به شانههایمان نشسته بود. بازی با مراکش طی یک خوششانسی صاحب پیروزی شدیم و در بازی با پرتغال طی یک خوششانسی از مهلکه فرار کردیم.
البته از حق نگذریم تیم امروز ما غیرقابل قیاس با تیمهای دایی و قطبی و قلعهنویی است و انتظار نتایجی بهتر از این هم دور از انصاف است. هدف این نوشته هم انکار پیشرفتهای تیم ملی نیست، ولی خب نباید تصور کنیم امتیاز گرفتن از تیمهای بزرگ با یک سبک بازی بسته و نامتداول فوتبال ما را یک فوتبال حرفهای کرده است. نتیجه گرفتن از تیمهای بزرگ با سبکهای بسته و تدافعی اتفاق عجیب و غیرمعمولی در دنیای فوتبال نیست. در بازی نیمهنهایی لیگ قهرمانان ۲۰۱۰ مورینیو با یک بازی بسته و دفاع کاتاناچیوی معروفش توانست بارسلونای در اوج را از پا در بیاورد و حتی در فینال، بایرن مونیخ فنخال را شکست دهد و کاپ را به میلان ببرد. اما شیوه بازی آن سالهای اینتر علیرغم نتیجه گرفتن و حتی قهرمانی مورد انتقاد خیلیها قرار گرفت و اینتر هیچگاه آنطور که شایسته یک قهرمان است مورد تجلیل واقع نشد. ما هم نباید فراموش کنیم که نتیجه گرفتن مقابل تیمهای بزرگ الزاماً تیم ملی ما را یک تیم بزرگ نمیکند و تیم ما تا حرفهای شدن و ارائه یک فوتبال همه جانبه راه درازی پیش رو دارد.
*بازتاب همین مطلب در سایت جیم