ارزان و فراوان
در بین دوستانم تقریبا همهگی آنها به اقتضای سنشان دوستدختر دارند یا اقل کم مهر دختری را در دل دارند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند. لفظ دوستدختر را برای این به کار میبرم که تقریبا همه این موارد همان اول کار سنگهاشان را با هم واکندهاند که رابطهشان فقط در حد رفاقت باقی بماند و اصلا به ازدواج فکر نکنند. راستش برایم جالب است دخترهایی که که این شرایط را قبول کردهاند. دخترهایی که خودشان قبول کردهاند وسیله باشند. قبول کرده اند مدتی وسیلهی ارضای هوسهای کسی باشند، آن هم با اقل منفعت. قبول کردهاند مدتی وقت خودشان را پشت تلگرام هدر دهند برای آن که دیگری خوشش بیاید! آن هم بدون هیچ وعده و وعید دل گرم کنی و یا حتی پول و هدیهای! مفتِ مفت! چندی پیش داشتم با دوستانِ دوستدختر دارم در این مورد حرف میزدم. به مواردی برخورد کردم که مدت هاست ذهنم را مشغول کرده مثلا تعداد قابل توجهی توانسته بودند تن دوستدخترهاشان را فتح کنند آن هم بدون این که قول و یا وعدهی خاصی داده باشند. گفتند ما خواستیم و آن ها قبول کردند و تمام! حتی کم زحمتتر از بلند کردن دخترهای خیابانی و صد هزارتومانی و پرسودتر از هر فاحشهخانهای! فقط اندکی مهر و محبت کشکی بهشان دادیم و آن ها خودشان را نثار ما کردند!... نمیدانم در این بین مقصر کیست؟ پسری که برای ارضای خود به محبت الکی متوسل میشود یا دختری که آن قدر در زندگیاش محبت کم دیده که با یک دوستت دارم لخت میشود! وقت دلخوری دوستپسرش لخت میشود! وقت آشتی لخت میشود! برای جلب توجه لخت میشود! یا آن... یا شاید هم هیچکس مقصر نیست!