خشکسالی و بلوف!
یک) چند ساعتی میشد که فرصت ثبت نام برای شورای شهر تمام شده بود و داشتم لیست کسانی را که برای این دوره شرکت کرده بودند، نگاه میکردم. نفر اول لیست، خوانندهی مراسمات عروسی بود و نفر دوم دبیر فیزیک! بقیه را هم که بررسی کردم دریغ از یک نفر که تخصصش مربوط به حوزه شهر و شهرداری باشد.
دو) کسی که حاضر نیست به نیازمندان شهرش هزار تومان کمک کند چه طور حاضر میشود برای پیروزی در انتخابات شورای شهر و خدمت به مردم! صد میلیون تومان هزینه کند؟ این پول چه هزینهی شخصی نامزد باشد چه اسپانسر مالی آن را تامین کرده باشد، نباید هر طور که شده به جیب صاحبش برگردد؟
سه) «نصب دکهی فروش بلیت مترو جهت اشتغالزایی برای جوانان» از برنامههای نامزد شورای شهرِ شهری است که بعید است تا صد سال دیگر ریل قطار هم به آن جا کشیدهشود چه برسد به مترو! این مدل شعار دادن برای شما آشنا نیست؟
چهار) اعضای شورای شهر را خودمان انتخاب میکنیم، حالا یا بر اساس این که به نظرمان فرد صالحتر است یا این که فرد فامیلتر است و یا ... . اگر مشکلات شهر حل نمیشود، نقص از آنها نیست، از خود ماست. به هر صورت آنها هم برای انتخابات خرج کردهاند، توقع ندارید که آن ها این وسط ضرر کنند؟!
پنج) ما تشنهگان قدرتیم نه شیفتهگان خدمت
شش) خدایا کشورم را از چهار بلا محفوظ دار: دشمن، خشکسالی، دروغ و احساس تکلیف!
پ. ن: بی انصافی است که همه را تشنهی قدرت دانست و زحمات کسانی که شیفتهی خدمت هستند را نادیده گرفت.