ویار تکلم

آخرین مطالب

راستی آخ شکمم!

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۴۸ ب.ظ

واقعیت‌ش این است که خودم هم چندان مایل نیستم راجع به آن چیزهای اسم‌ش را نبر خانم‌ها یا به تعبیری زنانه‌گی‌شان حرفی بزنم. چرا که نه اخلاقیات قراردادی جامعه این اجازه را می‌دهد و نه اساسا مورد بسیار مهمی - لااقل برای من – است که نیاز به حرف و بحث داشته باشد. اما گاهی حرف نزدن یعنی موافق بودن. یعنی قبول داشتن هرچیزی که در وب‌لاگ‌ستان می‌گذرد با این که خوب می‌دانی چه‌قدر با واقعیت فاصله دارد. باری یکی از مسائلی که مدت‌هاست که با آن روبه رو می‌شوم، ننه من غریب‌م بازی‌هایی‌ست که عده‌ای از دختران راجع به آن هفت روزِ هر ماه‌شان دارند. که ای وای درد، هلاک‌م کرد! ای فغان! تغییرات هورمونی باعث فلان عمل غیرعاقلانه‌ام شد وگرنه من هیچ تقصیری نداشتم! وا اسفا! از این که هیچ یک از مردان سرزمین‌م زجر و درد من را متوجه نمی‌شوند و به خاطر همین هم از همه مردان سرزمین‌م متنفرم! و...حتی گاهی پای خدارا هم وسط می‌کشند که چرا ما این‌گونه هستیم و چرا دیگران نیستند و وارد بحث های اعتقادی و اعتدالی! هم می‌شود! من نمی‌دانم آیا هر کسی که هفته‌اش بسیار پُر درد است شروع به وب‌لاگ‌نویسی می‌کند یا هر کسی که شروع به وب‌لاگ‌نویسی می‌کند هفته‌اش پُر درد می‌شود؟! چرا که تنها جایی که این حجم از بزرگ‌نمایی را مشاهده می‌کنم، فضای وب‌لاگ است و نه جای دیگر!

علم می‌گوید پنجاه درصد زنان هفته‌شان با درد، هم‌راه است که از این تعداد فقط نیمی از آن‌ها درد شدید است که باز هم از این تعداد درصد بالایی از آن‌ها با گذشت چند سال از اولین دوره به‌بود می‌یابد و آن درصد باقی‌مانده هم با کمی ورزش و داروهای ساده قابل جلوگیری و تسکین است. بماند آن که در این مدتی که من آگاهی دارم مراجعات برای این نوع درد حتی یک درصد کل مراجعات زنان راهم تشکیل نمی‌دهد! همان علم هم فقط تغییرات کمی از خلق‌وخو را برای تغییرات هورمونی قبول دارد. کمی کلافه‌گی و سردرد و عصبی‌ت که تازه باز هم همین برای خیلی‌ها نمودِ چندانی ندارد. نه در حدِ خراب کردن امتحان! نه در حدِ دعوا و بزن بزن! نه در حدِ قتل! دیگر باید اقلِ کمی انصاف داشت و عدم تعادل طبیعی روانی را به پای مقدار اندکی تغییر استروژن و پروژسترون نگون‌بخت! نگذاشت! البته من هم به این جماعت هوچی‌گر تا حدودی حق می‌دهم. شاید من هم اگر جای آن ها می‌بودم دچار کم‌بود سوژه می‌شدم، شروع به خود‌زنی می‌کردم و از کاه، کوه می‌ساختم.

 «از من نشنیده بگیرید اما واقعیت‌ش این است که این دردها اصلاً و ابداً چیز مهمی نیستند. و در اکثر مواقع بسیار اگزجره جلوه داده می‌شوند چرا؟ چون دخترها دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند. دوست دارند توجه بخرند. برای همین هم به کوچک‌ترین چیزی متوسل می‌شوند به ابراز وجود و چه چیزی به‌تر از چیزی که هم مداوم است و هم قابل تحمل!» این‌ها را دوست روان‌پزشکی می‌گفت!

  • ویار تکلم

زنانگی

نظرات (۱۰۰)

اول بگم اول؛)
خیلی وقته اول نشدم؛)
؛///////
ترجیح میدادم اول نباشم...؛/
  • آقای فِلینت
  • تخصصی در این زمینه ندارم!
    :)
    از پست های وبلاگ مشخصه از جانب یه دختر زخم خوردید
    بیشتر به نظر میاد شما هم می خوای جلب توجه کنی با نوشتن این چیزا وگرنه مرد را چه به نوشتن در مورد این مسائل 
  • کمی خلوت گزیده!
  • من منکر تاثیر مهمش نیستم در اعصاب و روان، اما کسی که اینطور که شما میگید خودزنی میکنن، مشکل در حیاشونه، نه تغییرات هورمونی!
    دردش زیاد نیست که
    افسردگیش زیاده همین :))

    حالا من نمیدونم کی چطوری میشه هفتش! کاری هم ندارم

    ولی وای به حال روانپزشکِ روانی.. و وای بحال اون بیمارایی که زیر نظر این روانین!!!

    از بس که بین بیمارای روانی بوده خودشم روانی شده ( تیمارستان) ؛ بهش حق بدیم :))

    ولی الهی یه روز بیدار شه ببینه پریود شده به حق پنج تن

    :)))))))))))))))))))

    با عرض سلام و پوزش باید بگم که این دوست روانپریشتون بگید مدرکشو بذاره دم کوزت ابشو بخوره!
    در رابطه با درد جسمی نظری ندارم چون تجرب نکردم ولی تغییر حالات روحی در من یه نفر بسیار شدیده. عصبانیت و غمگین بودن به طور توامان به ادم حمله ور میشن تا جایی ک کوچکترین چیزی باعث میشه رفتاری چنان نابخردانه انجام بدیم که بعد از چند روز خودمون هاج و واج بمونیم!
    هرگز در رابطه با چیزی که تجربه نکردید و حتی تصوری هم ازش ندارید انقد با اطمینان سخن نگید
    اون دوست روانشناس بنظرم روانش خیلی مشکل داره و کلا با خانم ها اوکی نیست! باید خودشو به یک پزشک نشون بده! البته اگه اصلا روانشناسی باشه که این حرف ها رو زده باشه!!! کی گفته خانم ها برای توجه این کارو می کنن؟! کی گفته به خودتون اجازه بدین که فکر کنین یه زن انقدر حقیر می تونه باشه هوم؟!!! البته اگه پای روانشناسی رو وسط می کشید و حرف هاتونو پشت اون می زنید بذارید منم بگم که علم روانشناسی می گه تایید شدن و توجه! چیزیه که مرد ها براش میمیرن! و حاضرن برای بدست اوردنش هرکاری بکنن! اره اینجوریاس! :!
  • دختر حــَوا :)
  • اولا که معتقدم نوشتن از چنین چیزی کمال وقاحت شما رو میرسونه
    دوما اینکه بنظرم خوبه انسان درمورد هرچیزی، و مخصوصا چیزهایی که توشون تجربه ای نداره نظر نده.

    همیشه خیلی بی‌رغبت بودم به کامنت دادن برای شما چون حتا یکی از کامنتا رو هم محض رضای خدا جواب نمیدید ولی این‌ بارو لازم دیدم.
    موافقم با حرفاتون اما شما که تحلیل میارین و آمار ارایه میدین خیلی درست نیست بگین دخترا توجه میخوان، دخترا میخوان اینجوری ابراز وجود کنن و... حتی اگه نقل قول باشه، بازم درست نیست حکم کلی صادر کنیم و اصلن جنسیتیش کنیم.
    جماعت هوچی گر !!

    +اینو باتوجه به خانوما تو وبلاگستان نوشتید . خب .. بیشترشون که سن 20ب پایین و اولین تجربه هاشونه و حق دارن ی کم بزرگش کنن .
    ولی درنظر بگیرید اینم ک دخترای وبلاگا چقدن مگه ک سنجیده بشن با کل خانوما !
    که اینا ب قول شما هوچی گری میکنن ، ینی همه اینطورن !
    من خیلیارو میشناسم که اصلا تغییراتی متوجه نمیشن .. خیلیا .. تقریبا 90درصد همکلاسیام اینطور بودن . حالا من نبودم . چ شکایتی ؟! مام کم نمیبینیم تو وبلاگا از (واقعا ببخشید ) شق درد پسرا !
    حالا بیایم بگیم دروغ میگن یا راس میگن ؟!
    این هست که تقریبا همه تجربه میکنن .. حالا بعضیا بعد ازدواج ! 
    جماعت هوچی گر !!!!!!!!
    جماعت !!!
    جمع !!
    اصلنم نمیخوام راجبه روانپزشک اظهار نظر کنم ! چون اون فقط یک روانپزشکه ! متخصص زنان که نیست ! خداروشکر که فقط خانوما میتونن متخصص زنان و یا ماما شن !

    +باعرض احترام به شما


    .............

    شما دارید درباره ی چیزی حرف می زنید که هیچ تصوری ازش ندارید. بعلاوه ضعف شخصیتی یکسری از آدما رو به همه ی زنان تعمیم دادید.
    عدم مراجعه ی خانما به مراکز درمانی علل فرهنگی هم داره. و اینکه چون بصورت روتین و ماهانه اتفاق میفته و اگر عادت پیدا کنن به مسکن خوردن دیگه بدنشون به مسکن پاسخ نمیده. 
    اگر شما درباره ی سندرم پیش از قاعدگی یا همون PMS مطالعه کنید،متوجه خیلی چیزا میشید.
    در بسیاری از کشورها اگر زنی در دوره ی ماهانه ش مرتکب جرمی شده باشه،مجازاتش متفاوته.
    کلا این درد و این عصبانیت و تندی رو باید تجربه کنید تا متوجه بشید.شما دارید خیلی سطحی و مغرضانه به موضوع نگاه میکنید.این صراحت و اطمینان در حرف زدن در مورد این موضوع هم خیلی تعجب آور هست.
    فقط اون پاراگراف آخر که داخل گیومه هست رو روانپزشک گفته!!!
  • عطیه میرزاامیری
  • میشه لطف کنید بگید خودتون و اون دوست روان پزشک تون چند بار دچار این حالت شدید که نظر میدید؟!نظر که نه،حکم صادر میکنید....
    متاسفم ک اینو میگم واقعا جاش نیست ولی کسایی هستند ک برای این درد پاشون ب بیمارستان کشیده میشه!
    پاسخ:
    لطفا به قید (عده ای) توجه کنید.
  • یک دختر شیعه
  • شما هیچ وقت یک دختر نیستین که بتویند جای اون ها نظر بدین و اون ها رو درک کنید! 
    پس لطفا هر موقع چیزی رو تجربه کردین  در مورددش نظر بدین!

    می دونید مشکل از کجا شروع میشه،شما از آوردن نام پریود هم خجالت می کشید.در حالیکه یه مساله ی کاملا عادیه. شما معتقدید براتون عادی نیست و قباحت داره؟؟ خب هنگامی که شما که ادعای روشنگری دارید از این واقعیت گریزانید ،چطور توقع دارید دخترها که از مطلبتون مشخصه که جنس ضعیف می دونیدشون این مساله رو عادی بدونند. از سویی اشتباه شما اینجاست که درک نمی کنید که زنان مجال بروز در فضای واقعی رو ندارن،لذا برای گفتن حرف هاشون به فضای مجازی پناه آوردند.اگر اینطور به مساله نگاه کنید دیگه تمرکز اونها بر برخی موضوعات که به نظرتون خنده دار و لوس میاد براتون جای سوال نداره.
    پاسخ:
    خجالت و قباحتی در کار نیست. دلیلش فیلترینگ است. مشکلی با ابرازش وجود ندارد اما با اغراقش چرا! 
  • عطیه میرزاامیری


  • اون دوست روان پزشک تون هم بره مدرکش رو بده ی آدامس خروسی بخره بیاد دور هم با هم بخورید!

    چه خوبه که دوست روانپزشک دارید. حتما برای درمان پیشش رفتید که باهم دوست شدید. درمانتونوادامه بدید انشاالله خانواده و اطرافیانتون عذاب کمتری متحمل شن :)
    خب نگران نباشید اگر به وبلاگ ها سر بزنید بارها این کلمه اومده و فیلتری در کار نیست چون مساله ای عادی و غیرجنسی و غیر سیاسی است. 
    عرض شد که این اتفاق چرا رخ می ده،درست شبیه اقایونی که بدمستی می کنند و عنوان می شه که به دلیل تحریم و قبح این قضیه این رفتار روانیه و اگر شراب آزاد بود این اتفاق نمی افتاد، حالا شما فرصتی رو در اختیار یک زن قرار بده ،ایا این اتفاق نمیفته؟ چرا!اغراقی که شما ازش صحبت می کنید حاصل سالها نداشتن ازادی بیانه ،که‌همچنان نیست و به فضای مجازی کشیده شده.

    در  222 سوره بقره خداوند گفتن:آن رنجی است برای زنان..


    + با دختر حوا به شدت موافقم، بالاخص خط اول..

    اوه عزیزم درکت میکنم در حالیکه داری سعی می کنی خیلی زیر پوستی بگی مچ دخترها رو گرفتی پس ذهنت داری به اون پسره فکر می کنی که الان با عشقت در چه حالیه. به نظرم راجع به اون پسره بنویسی خیلی بهتره تا بخوای اینجوری دخترها رو تحقیر کنی:))))))
    اغراق کلا خوب نیست
    حالا چه اغراق در شدت سختی یک پدیده ی طبیعی مثل قاعدگی جنس مونث باشه چه اغراق در شدت جانفرسایی یک پدیده ی اجتماعی مثل سربازی رفتن جنس مذکر

    زیاده روی هم خوب نیست
    چه در نوشته ی وبلاگنویسان زن در بیان حس و حال قاعدگی و چه زیاده روی در نوشته ی شما پیرامون چیزی که درک ملموسی ازش ندارین


    راستی اون دوست روان پزشکتون که طبعا مذکر هستند و تا حالا قاعدگی رو تجربه نکردن هان؟
  • مهشاد هاشمی
  • من فکر میکنم کلمات خیلی مهمن. همون مثال معروف که بشین و بفرما و بتمرگ هر سه یه معنا دارن...
    لحن این پست تند بود و یک طرفانه؛ کاملا یک طرفانه
    شما از دردی نوشتی که تجربه ش نکردی و با هیچ داده ای، اون رو قضاوت کردی. اون هم به تندترین لحن
    پریود اتفاق طبیعی بدن زنه. دردش هم طبیعیه. حرف از دردش هم طبیعیه. اما حتی طرز بیان این واقعیت طبیعی هم میتونه موثر باشه. من کاملا قبول دارم که گاهی در این مورد اغراق میشه و به شیوه نادرستی بیان میشه ولی با این وجود باز هم دلیل قانع کننده ای برای محکوم کردن زنانی که از پریود و دردش مینویسن وجود نداره
    لااقل این لحنی که شما در پیش گرفتی درست نیس
    از نظر من البته..
    همین :)
    تمسخر و کوچک شمردن درد دیگران،حتی اگه جنس مخالفتون باشن، کار درستیه؟ انسان انسانه. حالا چون شما از این درد مصون هستین باید اینطور راجع بهش بنویسین انگار ک اصلا دردی وجود نداره و همش توهمه، خب بگین با ی مشت روانی طرفین دیگه!

    با ورزش و دارو قابل جلوگیری و تسکینه؟؟؟بله  ب همین راحتی.....آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه،! پس ما لابد خوشمون میاد از درد کشیدن که مسئله ی ب این سادگی رو حل نمی کنیم دیگه...
    مورد بسیار مهمی برای شما نیست؟؟؟؟ خب نبایدم باشه ! شما که دچارش نمی شین، انسانیت و درک هم که کشک! چرا باید مورد بسیار مهمی باشه براتون...؟
    و گفتین که زن ها برای این مورد درد، زیاد مراجعه نمی کنند ، خب چرا باید بکنند مگه از دست پزشک هم کاری جز مسکن دادن برمیاد؟؟؟!!!
    درصد بالایی از آنها با گذشت چند سال از اولین دوره بهبود پیدا می کنن؟؟؟؟واقعا این یکی رو دیگه رو چه حسابی گفتین؟؟؟ مگه بیماریه ک کم کم بهبود پیدا کنه! فرایندیه ک هرماه اتفاق میوفته برای بدن و مادر من برای مثال هنوز دردهاش کمتر نشده و تاحالا ندیدم و نشنیدم همچین چیزی برای کسی اتفاق افتاده باشه...

    در نهایت فقط می تونم متاسف باشم برای کسی ک به راحتی و البته با قطعیت قضاوت میکنه راجع به چیزی که نه می شناسه نه درک می کنه نه می تونه تجربش کنه....


     داداچ داری اشتبا میزنی. :))))))
    از چیزی ک خبر نداری حرف نزن. برا خودت خوبه.
    برادر من آخه رو چه حسابی در مورد چیزی که علمی بهش نداری پست میذاری و نظریه مطلق صادر میکنی
    تو هم کم به سندرم توجه دچار نیستی ها
    کاش این دکتر روانپریش ببخشید روانپزشک یه فکری بحال هردوتون میکرد ما خانما مرض نداریم که درد بکشیم و اینقدر اذیت بشیم واسه توجه شما این بحثها رو ول کن بچسب به راه خودت
    جواب تورو باید یکی مثل الما توکل یا نازلی یا ترنم بده اونم با یک پست توووپ
    گرچه الما قبلا یک یادداشت خوب در اینمورد گذاشته
    نهایتا اینکه وخامت اوضاع دوست روانپزشکت دریاب ا
    تا اواسط نوشته هاتون موافق بودم 
    یعنی تا اونجایی که لازم به بزرگنمایی نیس
    ولی متاسفانه از یک جایی به بعد واقعا نوشتتون هجومی و غیر منصفانه بود مخصوصا اینکه تجربه ش نکردین!
    بنظر من نه این درد و رنج بلکه کلا هر درد و رنجی نیاز به اعلام نداره ! از طرفی نیاز به خجالت از بیانش هم نیس البته
    ولی واقعا لازم نبود انقد خشم و هجوم پشت این نوشته!
    نتیجه گیر کلی در مورد هر جنسی هم اصلا جالب نیست :)
    هوففف ! پست خیلی جنجالی ای هستش ! حرف خاصی ندارم ... ! :/
    1.یه زحمت بکش بازوتو جر بده،یه زخم 10 سانتی، 7 روز ببندش، 7 روز درد و آزردگیشو حس کن، 10 روز استخر نرو، 10 روز ورزش نکن، 2_3 روز اول به خاطر شدت خونریزی کارای سنگین نکن، و کلی محدودیت رو بخاطرش تحمل کن، اون فجایع هورمونی و روانی ای هم که برای خانم ها رخ میده پیشکش
    2.ما حداقل یه چیزی داریم که بابتش جلب توجه کنیم و کامنت جم کنیم، شما هم یه چیز برا خودت پیدا کن
    3. گزینه 1 رو 3 ماه بدون در نظر گرفتن تایم مهمونی و سفر و امتحان و ... تکرار کن
    موافق3 مخالف 14 :)))))))))) منم جزو مخالفام :/
    چه پست جنجالی!

    با همه نظرات موافقم به غیر از نظر خانم آلما توکل
    باید یه بار این اتفاق بیفته براتون تا بفهمین چه جوریه...
    من که اصلا خوشم نمیاد راجب این موضوع حرف زده بشه این یه چیزی بین خانما
    با انداختن یه نگاهی به مطالب وبلاگت _ هرچند اسمشون ویاره و ینی دست خودت نیس _ ولی من بهت رابطه رو پیشنهاد میکنم برادر، با دخترا حرف بزن، آشنا شو، سکس کن _ خیلی مهمه این اخری _ بلکه کمتر چرت و پرت بگی، کمتر وقتت اینجا تلف شه، کمتر اینترنت مصرف کنی
    کاش شما زن آفریده میشدید و مردی این حرف های دور از انصاف و تعقل رو پرت میکرد توی صورتتون.. شاید اون موقع میفهمیدین راجع به مسئله ای که حتی یک روزش رو تجربه نکردید حق ندارید حتی اظهار نظر کنید چه برسه به حکم قطعی دادن و نسخه پیچیدن :|
    اولا، چیزی که من از پست هاتون تا الان متوجه شدم مشکلیه که با جنس مونث دارید و من نمیدونم اصلا وقتی جنس مونث براتون بی ارزشه و دخترا یه سری موجودات سطحی نگر و محتاج توجه ان از نظرتون، چرا وقت گرانبهاتون(!) رو صرف نوشتن ازشون میکنید؟ 
    دوما این که نوشتن راجع به این مسئله رو به عهده ی کسی بذارید که تجربه اش کرده. مسلما خود من هیچ وقت راجع به مشکلات پسر ها نمینویسم چون تجربه ای ندارم! مگه این که خیلی واضح و قابل درک باشه. 
    سوما این که دوست روان پزشکتون خیلی جالب بودن واقعا :)) چی یاد میگیرن اینا تو دانشگاه؟ :)) 

    من پیشنهاد میکنم فکر کنید راجع به نظر مخالف هاتون. مسلما من که وقت گذاشتم و تایپ کردم هدفم تخلیه عصبانیم نبوده، هدفم کمک کردن به شماست که حدس میزنم جنس مونث رو درک نکردید. خیلی ساده بهتون میگم. جنس مونث هم انسانه. آفریده ی خدا و لایق احترام. اشتباهات به سری از خانم ها رو به پای همه ننویسید. همون طور که ما مرد های سطح پایین و تاسف برانگیز هم توی دنیا داریم. 

    همین. 
    موافق صحبت کردن در موردش نیستم.
    نه وبلاگ شما، و نه وبلاگ دخترا....
    اما به قول یکی از دوستان، امیدوارم دوستتون یه بار تجربه ش کنه!!!

    میگن اگه درد زایمان به یه مرد وارد بشه میمیره...
    خیلی از دخترا هر ماه دردشون مثل درد زایمانه!!!

    پاسختان در آخرین پستم:

    زنان هوچی گر نیستند

    چیزی که ترغیبم کرد با وجود جواب ندادن شما به کامنتا (از نظر من نوعی بی احترامیه!!!) بازم کامنت بذارم این بود که شما سعی داشتین بزرگنمایی این قضیه رو نکوهش کنین که متاسفانه در انتها کلن وجود درد و اختلالات روانیشو زیر سوال بردین
    نمیدونم چجوری راجب چیزی که حتی یک بار هم تجربه شو نداشتین اینطوری آزادانه مینویسین!
    وقتی شما حتی اجازه بیان این درد عادیو که بخاطر یه سری مسائل فیزیولوژیکه نداشته باشید درد بزرگتری بهتون اضافه میشه...پس اون دختر سعی میکنه بنویسه تا آروم تر بشه...

    و خطاب به دوستانی که معتقد بودن نوشتن از این مسائل وحاقت و بی شرمیه...چرا؟!
    هممون از وجودش همیشه خجالت کشیدیم ولی واقعن هیچوقت به بی دلیلیش فکر نکردیم

    الیته هر خود خفن پندار هوچی گری که با مطالب سکسیستی شهره شده   هم یک روز توی باتلاق تفکرات مسمومش  غرق می‌شه :) راضیم از رسم قشنگ روزگار :)
    شما این دردها ها یا تغییرات هورمونی را تجربه کرده اید که اینطور با اطمینان در باره ی آنها صحبت می کنیدو جملاتتان را با واقعیت اینست که و باور کنیدهای قاطع شروع می کنید؟ در شرایطی که تجربیاتی مثل عشق یا دوران بلوغ یا به هر دلیلی عصبانیت شدید را تجربه کرده باشید لابد متوجه هستید که هورمون ها تا چه اندازه می توانند در عملکرد بخش هوشیار ذهن اثر گذار باشند. به خودتان زحمت بدهد و سندروم پیش از قاعدگی را سرچ کنید تا متوجه باشید این تغییرات به قول شما خفیف چطور شرایطی است، آدمی که نه تصوری از این شرایط دارد و نه هرگز آن را تجربه کرده در مقامی نیست که به خودش اجازه ی قضاوت و صدور حکم بدهد. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که سنت های مرد سالارانه اش به قدر کافی آزار دهنده هست، حالا که به حکم طبیعت وظیفه ضمانت بقا بواسطه این چرخه بعهده این جنس افتاده قرار نیست علاوه بر هزار و یک عارضه ی جانبی همچین خزعبلاتی هم بشنویم چون یکی مثل شما فلان جا یک رفتار اغراق شده دیده و آن را تعمیم داده به عالم و ادم. توی این جامعه ما مجبور به رعایت قواعد و پوششی هستیم که مبنای آن ذات مردانه ی شما و تحریک پذیری تان است و این ادعا که مرد نمی تواند نگاهش و امیالش را نگه دارد و زن باید چنین کند و چنان، حالا که چند نفری پیدا سده اند و بخشی از این زنانگی ها را به اشتراک گذاشته اند آمده اید و از چیزی حرف می زنید که هیچ تصوری از آن ندارید و جنس مقابلتان در برابرش چیزی جز کمی درک وشعور نمی خواهد! از کم اثری هورمونها با ما حرف نزنید آقا در شرایطی که هم جنس هایتان قرن هاست آن را دستاویزی کرده اند برای چشم چرانی و هوس بازی هایشان، در شرابطی که جنس من باید خودش را در چادر و چارچوق بپیچد که شما پاک بمانید. سر و سامانی بدهید به این نگاه مضحک و قضاوت یک طرفه تان
    راستش به نظر من دلیلی نداره یه مرد بخواد راجع به این چیزها بنویسه.
    اینقدر مسائل هست شما الا باید پا بزاری تو این زمینه؟
    اول میگید علاقه ای ندارید پا بزارید تو زنونگی خانمها بعد کلی نظرات میدید در مورد چیزی که حتی یک بار تجربه اش هم نکردید.اون دوست روانپزشک شما هم من پیشنهاد میدم فقط مدرکش رو قاب کنه بزنه تو دیوار که فقط بدرد همون میخوره.وای به حال بیماران این روانپزشک وای.
    یاعلی

  • الینا یاس زیبا
  • مطالب جالبی مینویسن....دنبال شدین...
    سلام داداش 

    اینا دارن خودشونو جر میدن خخخخ
    یه کمم به فکر این بدبختا باش که چقد واسه خودشون زحمت دادن این همه نوشتن
    البته من هم به شما جماعت مذکر تا حدودی حق می‌دهم. شاید من هم اگر جای شما می‌بودم دچار کم‌بود سوژه می‌شدم، شروع به چرت و پرت گویی میکردم و وقیحانه در مورد موضوعی که اصلا به من مربوط نیست نظر میدادم. کاملا مثل همون بانوانی که تا این حد کمبود سوژه پیدا میکنند. باز اونها درگیر شرایط آخ شکمم هستند که به بهانه اش وقیحانه می نویسند!! به ما بگویید شما درگیرِ آخ کجایتان بودید؟!!!
    چقدر این جمله الهه خوبه که میگه از اثر هورمونها با ما حرف نزنید که قرن هاست امثال شما آن را دستاویز هوسرانی هاتون کردید. و متاسفانه آثاز تغییرات و اثرات هورمونی در مطالب این وب بیداد میکنه...
    امان از تمارض خخخ
    چرا برای یه بار هم که شده سوژه هات در موردت خودت و جنس خودت نیست؟
    بهتر نیست دست از زنان و دختران، این موجودات شیطانی، هوچی گر و اغوا کننده برداری و تمرکزت رو روی مسائل مهم تری بذاری؟
    این حجم از دغدغه که نه درک میکنی و نه میتونی کاری برای تغییرش انجام بدی برای پوستت ضرر داره(:
    طبیعیست که خروجی امثال اون بی شرفی که در جلسه ای نشسته بود و زنانی رو که قصد رسیدن به مسند قدرت و ریاست داشتند رو به سخره می گرفت همین میشه. 
    میگفت بهش گفتن آقای فلانی، جلسه شروع شده، خانم فلانی کجاس؟
    گفت اِ ببخشید، خانم فلانی پریود بودن، سر جلسه نرسیدن، هر هر هر هر!!!!!!!!
    وقتی اون سطح از استهزا رو از اون طرف شاهد باشیم، این سطح از استهزا در یک پستِ گمِ وبلاگی هم شاهدیم که دیگه انقدرا هم سخت نیست و شلوغش نکنید، بازم هر هر هر هر!!!!!!
    به پیشنهاد یکی از دوستان، دوست دختر یا همسری برای خودتان داشته باشید (ترجیحن کم درد!) بعد ببینید در پریودش چه خواهد شد.
    خیلی تلاش کردم در کمال بی ادبی، ادب رو رعایت کنم!!
    جای بسی تاسف بابت این قضاوت مسخره :|
    شمارا چه به این چیزا؟ واقعا متاسفم  دوست روانپزشکتون دچار این دردشده؟ بفهمه ؟
    آخه پریودم حسودی داره بخ بخ
    !!!!!!!!
    نمی دونم چرا من این پست ها و هوچی گری ها رو ندیدم؟ :/


    خوشحال میشم اگه در کنار این مسائل پستی هم درباره ی عضلاتی که هر روز در اینستا می بینیم بنویسید.
    نه صیغه شدن عین قداست و پاکیه

    😂
    ولی یکم اغراق توش زیاد بود
    این گنده حرفایی که میزنی و بوی تعفنش سراسر وبلاگت رو برداشته از بسیجی بودن و دگم بودنت نشات میگیره. تاسف برای طریقت مذهب و مسلکی که که تو دنباله روشی.

    کاملا مشخصه که عمدا این پست و گذاشتید بحث جنجالی بشه
    وگرنه هر نادونی میدونه قیاستون اشتباهه
    این همه خشم دلیلش این انتقاد یا غیره نیست.
    ایشون از نگاه سنتی خودش به قضایا داره رنج میبره و از انجام عملی خلاف عقیده اش تمام وجودش به لرزه افتاده.
    برادر عزیز، اگه این حرفا بی حیاییه، شما که یه مذکر هستی چرا با چنین آب و تابی میشینی راجع بهش حرف میزنی؟ نکنه این کارم مثل بقیه ی رفتارای غیرعقلانی رایج بین مردا، باعث میشه جنبه خشونتون علیه زن ها روحشون، ارضا بشه و الان دارین لبخند شیطانی میزنید که هه یکی از مهم ترین مسایل زنان رو دستمایه ی تحقیر و توهین کردم و الان همه آتیشی شدن؟
    نظرت چیه اگه دفعه بعد ما در مورد مسایل مردانه یه خروار کلمه ردیف کنیم، بی حیا که محسوب نمیشیم خدایی نکرده؟
    این فقط ذهن بسته شما رو میرسونع، نادونی و نگاه کردن سطحی و بچگانه تون رو میرسونه، نگاه جنسیتی و قرون وسطاییتون رو میرسونه که همشم به دینت و شیوه ی تربیتت برمیگرده.
    و این رو داشته باش از من و خیالت راحت زن ها اگر جلب توجه بخوان موضوعات زیادی براش دارن، اگه هم جلب کامنت و لایک بخوان بازم موضوعات زیادی براش دارن، همین الانشم کل بلگستان دست خانوماست، ولی برادر راستش این شمایی که در تلاشی مذبوحانه و ترحم برانگیز میخوای با گفتن این حرفا توجه وبلاگ نویسا رو به خودت جلب کنی و کامنت بگیری.
    الان خوشحال باش کلی توجه جلب کردی، خیالت راحت که برداشت خیلیارو نسبت به خودت با بدترین شکل ممکن تغییر دادی. 
    واینکه یقین داشته باش با این طرز فکر شکست سختی توی رابطه ات با همسرت میخوری. موفق باشی. 

  • پریســآتیـــس (:
  • من این پست رو تازه خوندم و دوست دارم نظرم رو بگم (:

    ۱- اینجا وبلاگ شماست و قطعا مجاز هستید آن چیزے ڪه درموردش فڪر می ڪنید درسته رو بنویسید (وبلاگ هر ڪس قلمرو ذهن ـشه)

    ۲- بااین موضو؏ هم ڪه آقایون درمورد چیزی ڪه اطلا؏ ندارن، حق اظهار نظر ندارن مخالفم (حالا چه آقایون و چه خانم ها باشن، هر ڪسی میتونه اظهار نظر ڪنه، اما همه میدونیم داده های نادرست، خروجی نادرست هم خواهد داد ڪه باعث میشه اون خروجی قابل اطمینان نباشه) ، چون همین باعث میشه اطلاعات جدیدی ڪسب ڪنه (فرد نظر دهنده)

    ۳- باهاتون موافقم ڪه بعضی از خانمها ، دقت ڪنید فقط بعضی از خانم ها (یعنی تعداد ڪمی) اغراق میڪنند. اما قطعا همه ـشون اینطوری نیستند. من دختری رو میشناسم زمانی ڪه پریود میشه، تا حد مرگ میره و تنها ڪاری ڪه میتونه بڪنه گریه از درد هست، حالا چون من درڪش نمیڪنم، یعنی اغراق ـه؟ یعنی دروغه؟ یا مثلا اون خانمی ڪه تو ڪامنتشون فرمودند باشگاه و استخر نمیتونن برن، اما چون من بااون شرایط هم میتونم باشگاه برم، یعنی ایشون اغراق میڪنن؟ نه! میزان درد هر ڪس فرق میڪنه، توانایی تحمل فرد، نو؏ درد ، حتی نواحی درگیر در درد متفاوته. خیلی غیرمنصفانه هست وقتی ڪسی رو درڪ نمیڪنیم جای اون به موضو؏ نگاه ڪنیم و متهمش ڪنیم (:
    علم ثابت ڪرده خانمها درد جسمی رو بیشتر از آقایون تحمل میڪنن، بااین اوصاف ببینید چه فشاری رو خانمها متحمل میشن ڪه مجبور میشن بیان ڪنن یا از مشڪلات گله ڪنن (نه از خلقت و غیره) ..
    و نادیده گرفتن دردهای روحی خانمها، خیلی دور از منطق ـه ... حتی خیلی غیرمنصفانه هست. این تغییرات خلق و خو واقعا اتفاق میفته و واقعا در حد زیادی قابل ڪنترل نیستن (مثل اینڪه آدمی گرسنه باشه، ازش بخوان فلان مسئله ی سخت فیزیڪ و چه میدونم چه و چه رو حل ڪنه، اون دراون زمان نمیتونه رو گرسنگی ـش ڪنترل داشته باشه یا اصلا راحت تر، از یه فرد شدیدا گرسنه بخوان خوش برخورد باشه!! میشه واقعا؟ چندان زیاد قابل ڪنترل نیست)

    ۴- با نظراتی ڪه در رابطه با آزادی بیان بود مخالفم (: 

    ۵- جناب "مسافر"  نهایت بی ادبی و وقاحت یڪ آدم رو رسوندن

    ۶- با ڪامنتایی ڪه بهتون توهین ڪردن هم مخالفم (: چون بنظرم در هر صورتی آدم هایی ڪه میدونن حق با اونهاست باید شخصیت خودشون رو حفظ ڪنن حتی وقتی ڪسی حرف نامربوط، نادرست و غیر منطقی میزنه (:

    فکر می کنم دیگه وقتشه اون عذرخواهی معروف رو به زبون بیارید...

    یه جای دیگه هم گفته بودم با خانم ها درنیفتید...ورمیفتید...:)

    گوش نمیکنید که...

    من یه مونثم و این حس رو تجربه کردم... حتی جزو همون یه درصدیم که از شدت درد مجبور به مراجعه به پزشک شدم و پزشک بعد از بررسی بهم گفت تو چطوری می تونی انقد بی خیال باشی با این همه درد
    و برای من هم مسخره س لوس بازیا و آی درد دارم و اوخ فلان شدم و اینها
    اینا همونان که تا یه بند یا وکس میاد رو صورتشون جیغ و دادشون میره هوا!!!
    خب هرکسی یه ظرفیتی داره... اما به نظر من دردای بزرگتری رو تجربه نکردند که این درد به نظرشون خییییلیییییی زیااااده...
    و من با جلب توجه هم موافقم... و حتی به نظرم این یه مساله طبیعیه که مونث توجه می خواد... هرکی یه جور اینکارو انجام میده... به شیوه انتخابی خودش

    در آخر هم انتخاب هر کس دست خودشه... یکی انتخابش اینه که درد بکشه و جار بزنه... یکی انتخابش اینه که مسائل خصوصیش، خصوصی بمونه!!!
    شما هم حق انتخاب دارید که خوشتون بیاد یا نه! 
    دعوا نداره که!
    درسته که این کار کار خوبی نیست ولی به نظرم نه از جهت اینکه خب حالا چیز خاصی نیس که شلوغش می کنی! بلکه از این جهت که خب بالاخره زشته و حیایی و چیزی!
    مگه  پریود میشی که الکی.... میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    با عرض معذرت ://////////////////////
    میخواستم نفرستم این نظرو ولی وقتی برای بار دوم مطلبو خوندم مطمئن شدم 
    این چندمین باریه که شما درمورد مسائلی که هرگز تجربه نکردید نظرات عجیبی میدین.
     مثل اینکه شما قبلا دختر بودین و بنابه دلایلی خیلی از این قضیه ناراحت و نالان بودین که حالا که به لطف  دوستان پزشک پسر شدین انقدر بدی از دخترا میگین.البته این نظر من نیستا.این هارا دوست روانپزشکی میگفت!
    درمورد تک تک جملات پستتون هم جواب دارم اما ترجیح میدم بیشتر از این اعصاب خودمو خرد نکنم و همه چیزو بگذارم به حساب زندگی قبل از این روزای شما که گویا بسیار سخت بوده:(
    اون خانومی که بسیجی ها رو با دگم ها یکی دونستن باید بگم این نشانه ی دگم بودن خودتون بود که با کوبیدن بسیجی ها بخواین پز روشنفکری بردارین.براتون متاسفم
    خانم سحرناز منم با شما موافقم
    این یه جور دگم بودن خانمی که به بسیجی ها توهین کردین!من نمیدونم چرا روشن فکرا خیلی بی منطق ان!

    با پریسآتیس به شدت با تمام نوشته هاشون موافقم


    +اینجوری نظر گذاشتنم به خاطر اینه که حوصله نوشتن ندارم و میگم موافقم،یا مخالفم، دیگه دوستان زحمت نوشتنو کشیدن دیگه ^_^
    هرچندصحبت کردن درمورد این موضوع درست نبود ولی خب مطرح شد دیگه
    نمیگم حق اظهار نظر ندارید  ولی خب مسئله ای نیست که توش درکی داشته باشن اقایون بنابراین هرگونه اظهار نظری به گونه ای قضاوت بی جاست:(
    شماها نه خانوم بودید که دردشو متحمل شده باشید و نه حتی وضعیت خیلی خانوما رو دراین حین دیدید بنابراین فک میکنم که..
    جامعه مسائل مهم تری داره که درگیرش باشید:)
    بیشتر اغراغه


    و درد رو باید تحمل کرد ...
  • فاطمه (خط سوم)
  • از شما که پزشک هستی انتظار نداشتم. بله میزان درد در افراد مختلف متفاوته و اگر مسکن رو برنامه مصرف شه در کاهش درد خیلی موثره. اما اینکه میگید تغیرات اندک استروژن و پروژسترون جای تعجبه. حالا رشته و دانشگاه به کنار، از نمودار های کتاب زیست سوم هم میشد میزان تغییرات رو فهمید!
    و اینکه این پستتون خیلی تند بود . گویا شما خودت دل پری داری از این قضیه در ارتباطت با جنس مونث!!!
    خواستم چیزی ننویسم اینجا ولی نشد... راستش هم موافقم هم مخالف این نوشته ولی بیشتر موافق از نظر علمی این تغییرات بر خانمها تاثیر دارن چه بر رفتار و اخلاق و چه بر تمام سیستم بدنی یک زن. این تغییرات تا چند سال اول خیلی شدت داره و سالهای بعد از شدتش کم میشه و اگر خانمی بعد از چندین سال هنوز درد شدید داشته باشه طبیعی نیست(مگر استثنایی باشه)...پس اون میشه پیاز داغ داستان زیاد کردن.... ولی یک چیزی که تقریبا همیشه همراه یک زن هست در این دوره.تغییر در مزاج و اخلاق و رفتار و حتی اینکه از چی خوشش بیاد یا بدش بیاد.... همچین هم چیز سختی نیست.به نظرم الکی بزرگ جلوه اش میدن(که اینم باز دلیل داره) برای حرفام هم خواستین کتاب معرفی میکنن دوستان مطالعه کنن
    سلام
    اگر این دوستتون آقا هستن خب توی تحلیل درد و چگونگیش و میزان افسردگی و ... نمیتونن حرف درستی بزنن...فقط میتونن بگن هست یا نیست...اینکه توجه میخوان اگه با این لحن گفته نشه خب معلومه که میخوان...تغییرات هورمونی رو میدونه اینو نه!!
    انفاقا دونستن آقایون و بحث درباره ش اگر در چارچوب باشه چه مشکلی داره!!
    من اصلا با موضوع پستتون مخالف نیستم ولی با دیدگاه اون چرا...
    و خب به خاطر شغلم باید بگم بله...هستن خانومایی که سوءاستفاده میکنن از این موضوع...و علت خیلی هاشم دید تک بعدی و عدم فهم همسرهاشونه و لوس دونستن قضیه...
    موفق باشید...
    ببینید،اینکه درد کشیدن رو سوژه ی نوشتن میکنن بسته است به دیدگاه افراد.بعضیا به نظرشون مسخرست همچین چیزی!بعضیا میگن نه!باید گفت دردمون رو که همه بدونن چی میکشیم که به نظر من(نظر منه.نمیگم صحیحه مطلقه!)لزومی نداره از تمامی فعل و انفعلات درونی نوشت و به همه گفت آی ملت من درد دارم!دردم از فلان مسئله هست.اینکه اسم بعضی چیزارو بعضیا مستقیم نمیگن دلیل بر این نیست که از یه حقیقت فرار میکنن یا سنتی فکر میکنن.بعضی چیزا با توجه به بعضی فرهنگ ها گفتن علنیش بین هممممه قبح داره.خب نباید شکستش.اگر یه دختر که بهش اجازه ی ابراز وجود در جامعه رو نمیدن(که واقعا هم همین طوره تو جامعه ی ما)بخواد اینطور ابراز وجود کنه واقعا جای تاسف داره.خب نبایدم بتونه تو جامعه جایگاهی پیدا کنه!در ضمن اون دکتر معذرت میخوام اما مدرکش به قول کوچه بازاریا دوزارم نمی ارزه!!!من اصصصصلا قبول ندارم هر کی هر دیوونه بازی دراورد بندازه تقصیر این7روز!چون این تغییرات دیگه اونقدرام شدید و عجیب نیست!که بخواد روان و اعصاب یه آدمو اینقدر تحت تاثیر بذاره اما دردی که هست برای خیلیا شدیده...شدیدتر ازاون چیزی که این آمارهای احمقانه میدن.چند درصد آمارها درسته؟؟!!اگر خیلی پس بحث از یه جای دیگه سر باز میکنه...ولی قطعا دیده ها و تجربه ها درست تراز اون امارهای کذایین.این دردها عادیشم شدیده گاهی...چه برسه به ....
    در ضمن بسیار تند میرید گاهی.حواستون باشه که دارید درباره ی یه گروه بزرگ صحبت میکنید که تعداد کمیشون ازاین اداها دارن!حرف زدن و خرده گرفتن کار بسیار ساده ایه.و مردان از این قضیه مستثنی نیستن!
    تا باشه ازین دوره ها برای دوست روانپزشک شما!
  • بانو ف تک نقطه
  • از این عقاید سکسیسم خوشم نمیاد ..
    شما درمورد چیزی که اطلاعی ازش ندارین صحبت کردین اونم چقدر طولانی!
    من دوستی داشتم که دو روز اول دایم بیمارستان بود و مسکن میزد!شما چی میدونین که نظر میدین؟ :)

    به نظرم آدما بهتره به خودشون و همه احترام بذارن همیشه
    گاهی اینکه نظر ندیم محترمانه تره :)



    +اول دیدم متن در حدی نیست که کامنت بذارم براش متاسفانه
    از اون دست متن هایی که بلید کلا نبینیش
    ولی بعد نشد
    برام محترمید ولی اگر این نوع تفکر،تفکر غالب شماست،
    متاسفم :)
  • پرتغالِ دیوانه
  • تازه بات آشنا شدم
    و در عین حال هیچی نمیدونم ازت
    و چیزای زیادی برای گفتن راجب این پست دارم
    ولی فقط یکیشو میگم
    این که یه درد جسمی و کمی هم اختلال رفتاری کوتاه مدته
    اما هیچ کس توی دنیا حق نداره چیزی رو که هیچ وقت تجربه نمیکنه به این صورت قضاوتش کنه
    و در آخر جسارتتون رو (در مفهوم مثبتش) که همچین پستی گذاشتین تحسین میکنم :)) با اینکه واکنش ها رو میدونستین
    و در آخر تر ، بیشتر در این باره تحقیق کنید کائنات حول علم و دیده ها نمیچرخه ... دنیا بزرگترین چیز کوچیکیه که وجود داره
    و ما و محیطمون فقط جزئی خیلیییی کوچیکی ازشیم
    والسلام
  • بانو ف تک نقطه
  • سلام

    هم من هم همه ی خانوم هایی که اینجا نظر دادن و هم همه ی اون هایی که همه جا وجود دارند میدونن که آقایون اطلاعاتی دارن در این مورد ، ولی نه عملی .. کسی که سرطان نداره نمیتونه بگه سرطانیا ادا در میارن .. حالا هرچقدم شنیده باشه سرطان چقد آزار دهندس،حتی اگه یکی از نزدیکانش مبتلا باشه .. کسی که زایمان نکرده نمیتونه بگه تا به هفته بعد چرا هی میگین وای درد دارم .. 
    بحثم درمورد اطلاعات خوندنی نیست
    چه شما پزشک باشید و چه نباشید،زن نیستید .. هرقدر هم که با خانوم ها صحبت کرده باشید بازم اطلاعاتتون کامل نیست از شرایط .. شاید اطلاعات کامل از فرآیند و جگونگی داشته باشین،اما مقوله ی درد نه .. دردی که به تنهایی خودش شما رو عصبی میکنه واصلا نیازی به داشتن افسردگی این دوره ندارید که بخواین به خاطر اون عصبانی بشین

    پس موضوع اطلاعات نیست که پزشک بودن شما رو از سایرین جدا کنه
    موضوع درک و تجربه ی اون حالته 
    همونقدر که من و یه خانوم که پزشک هستن اگرچه اطلاعات داشته باشیم،درک درستی از نیاز جنسی آقایون توی خواب نداریم و هردو حق نداریم بیایم بگیم مردا دیگه شور این مساله رو درآوردن


    و در نهایت از پاسخ شما ممنونم :)
    داداش...
    دختره قهوه ایت کرده؟

    به تو چه آخه
    عه وا !!!خاک به سرم، چقدرشما بی تربیتی:)))
    دوست روانپزشک آقا بود؟ :-)
    52 مخالف؟! یعنی ملت این نوشته رو با خاک یکسان کردن، من سکوت اختیار می کنم پس :-)
    دختر نیستم از این هورمون ها داشته باشم.
    ولی خوب مردها هم دچار این حالت میشن و به نظر من مختص زنان نیست که.
    نوشتنش لازم نبود به گمانم
    سلام 

    دوست من تحسین میکنم نوشته هارو ، نه اینکه مطالب رو بدونم راستن داستان ها از روی خاطرات و واقعیت نوشته شدن یا برعکس یا نظرات سخت و تفکری خسمانه ست با نصیحتی دوستانه و یا هرچی ... صرفا برای اینکه نوشته میشند و مردم و تمام کسانی که اینجا هستند بدون شناختن بدون هیچ ضمینه فکری نسبت به نویسنده یا زندگی و یا حتی ابتدایی ترین چیزها و اطلاعاتش ، میخونن و فکر میکنن گاهی هم نه برداشت میکنن قضاوت میکنن و حرف میزنن ، بد میگن خوب میگن گریه میکنن میخندن فکر میکنن خاطره هارو بازسازی میکنن و گاهی مینویسن ، سالهای زیادی که نوشتم خیلی سعی کردم بی نام نشون بمونم اما نشد ، هر بار بعد از نوشتن پیدا کردن تعدادی دوست و خواننده مجبور شدم برم و برم سراغ همان دفتر قدیمی و بنویسم تا روزی که زنده م و این ویار خودم رو طور دیگه ای تیر خلاصی بزنم ، القصه 
    تحسینت میکنم دوست من :) امیدوارم بدون قضاوت بدون حرف بدون هیچ جناحی بخونن و فکر کنند و نهایت برداشت رو داشته باشند 
    درست میفرمایید اما جدن افسردگیش موثره

    دوستان چه حوصله ای دارنا
    یادرد داره یا نداره
    اصن شخصیه
    به زندگیتون برسید
    شما زنید؟ نیستید. پس درباره زنان و دردهایشان چیزی ننویسید. ممنون
    من نمی‌دانم آیا هر کسی که هفته‌اش بسیار پُر درد است شروع به وب‌لاگ‌نویسی می‌کند یا هر کسی که شروع به وب‌لاگ‌نویسی می‌کند هفته‌اش پُر درد می‌شود؟!

    ...

    این جمله خیلی زیبا بود.

    میبینم که زن ها حسابی از دستتان ناراحت شده اند زیر این پست.

    شما فقط از حق نوشتن خود استفاده کردید. و البته آنها هم از حق کامنت دادنشان !
    پس ناراحت نشوید و آنها را ببخشید :دی 
    ولی بهتان حق میدهم. جنس مونث همواره به دنبال داشتن حق برابر با مردان است ولی از طرفی نمیخواهد از امتیاز زن بودن خود کوتاه بیاید و همیشه از معصومیت خود سود میبرد. به عبارتی هم خدا را میخواهد هم خرما را (اصلش چه بود؟!) 
    مثلن تایتانیک که غرق میشد ... زن ها و بچه ها به مرد ها ارجعیت داده میشدند. حالا فرقی نمیکرد آن زن فمنیست باشد یا نه... بهرحال ارجعیت داده میشد. 
    شاید نظرم خیلی ربطی به پست نداشته باشد ... در آن صورت ببخشید:)
    فکر کنم قبلا هم گفته بودم درست نیست آدم درمورد چیزی که تجربه شو نداره اظهار نظر کنه
    مثلا من هیچ وقت نمیام درمورد درد خوردن توپ به زیرشکم حرف بزنم . چیزی که اکثر آقایون در مقایسه با همین درد پریود بیان میکنند.
    این سیکل به تعداد تمام دختران جامعه متفاوته
    تا جای تک تکشون نباشید نمیتونید در موردش نظر بدید.
    افسردگی و اضطرابش زیاده یعنی میدونی این اظطراب و افسردگی منطقی نیس میدونی دلیلی برای وجودش نیس فقط خیلی مایوسانه نمیتونی کنترلش کنی.
    علمتان اشتباه میگوید چون هنه چیز هایی ک نوشتید راست است....چون ماهی یک هفته نباید دمپر یکی از رفقا توی تلگرام بشویم ک واقعا عصبی خاهد بود.....ب قول خودش سگ میشود....تحقیقاتتان اشتباه است چون من شاهد دختری هستم ک ماهی یک هفته اورژانس جلوی درخوابگاه می اید ک ببردش بیمارستان...تحقیقاتتان اشتباه است ک نمیفهمید دردداشتن و ب کسی نگفتن و با هزار ژلوفن این درد ساکت نشدن یعنی چیییی....این ک کسی نباشد ک برایش حرف بزنی....و فقط وبلاگی باشد ک تویش درددل کنی و الحمدلله کسی نشناسدت....تحقیقاتتان اشتباه است ... دخترها ماهی یک هفته ناخوداگاه گریه شان میگیرد....دا راه می اندازند... ب خودشان میپیچند...
    راست گفتید....از چیزی خبر ندارید...پس قضاوت نکنید....
    میگویید فقط توی وبلاگ ها از این چیزها دیده اید....بله...ب همان دلیل ک من فقط توی وبلاگ یک مذکر در این مورد نظر میدهم.....چون من را نمیشناسید....
    من نمیتوانم حرف دلم را توی خانه داد بزنم....
    شاید خیلی ها مثل من باشند...
    من سر کلاس نمیتوانم بگویم چرا صورت استاد را تار میبینم....چرا پیشانی ام پراز عرق است...چرا روی صندلی بند نمیشوم....
    رفیق من هیچ وقت نمیتواند بگوید چرا ماهی یک هفته توی سرویس بهداشتی دانشگاه بالا می اورد....
    چون توی جامعه ما حرف زدن از این درد جیز است....بد است....
    و وقتی یک دختر جایی را پیدا میکند ک بدون شناخته شدن میتواند حرف بزند...ممکن است از هزار چیزی ک نمیتوانسته بگوید بنویسد....
    اگر تنها زن توی خانه شما مادرتان است و شما اصلا متوجه ماهی یک هفته ایشان نمیشوید...دلیل هفت هشت شکمی است ک ایشان فارق شده اند.... ک انشاالله هر وقت ما یک شکم زاییدیم دیگر حرفی از دلدرد نمیزنیم....
    من نمی فهمم این همه گارد گرفتن خانوما یعنی چی!
    حرفی که در پست زده شد کاملا درست بود.این که شور این قضیه رو درآوردن رو فقط تو وبلاگا می شه مشاهده کرد و نه حتی در شبکه های اجتماعی.
    که این از محافظه کاری و به زعم من ترسویی بعضیا ناشی می شه.
    پریود آزار داره،درد داره،مشکل روحی داره بله.ولی خانومای گرامی،یکم به خاطراتتون رجوع کنید.وقتی مدرسه می رفتید-که همه اونجا دختر یا زن بودند و مشکلی از جهت خجالت یا چیزای دیگه وجود نداشت-به طور متوسط کلاس ها بین بیست تا سی نفر جمعیت داشتند.خب بین این بیست تا سی نفرکه همشون درطول ماه پریود رو تجربه می کردند،شما چقدر راجع بهش صحبت می کردید و بحث راه می انداختید؟خیلی کم! یا چندنفر بودند که دردهای غیرطبیعی ای داشته باشن که با ژلوفن حل نشه؟اون درد غیرطبیعی مربوط به اقلیت است.نه اکثر دخترها.که اونم باید بررسی بشه و بیماریه،نه سیکل طبیعی.در سیکل طبیعی رحم سالم درد نزدیک به زایمان تجربه نمی شه.
    سوال اینجاست که ما وقتی در جامعه از هرهزارحرفی که می شنویم شاااااید یکیش غیرمستقیم به این موضوع ربط پیدا کنه چرا توی وبلاگا اینقدر این قضیه پررنگه؟منم دخترم و درک می کنم،ولی واقعا خیلی وقتا احساس می کنم دلیلی جز جلب توجه-مخصوصا جلب توجه جنس مخالف-نداشته باشه.
    شما اگه تو روز خواستگاریتون پریود باشین،به خواستگارتون پرخاش می کنید یابه خاطر دردتون اون رو مقصر می دونید؟!پس چرا در وبلاگ اینقدر واکنشها به این موضوع غیرمنطقی و اغراق شده س؟
    چندوقت پیش پستی خوندم-اتفاقا از یه خانوم-که گفته بود شما اگه اسهال بگیرید باوجودیکه مریضید و شرایط عادی ندارید ولی نمی رید تو محل کار ودانشگاه وخیابون جار بزنید آی من اسهال دارم مراعاتم رو بکنید. پس چرا تو وبلاگا مدام تایم پریودتون رو یادآوری می کنید!!و اینو نشونه ی روشنفکری می دونید؟
    دانشجو،این نوع نوشتن دقیقا همون چیزیه که بهش می گن"احساساتی گری"
    یعنی مغالطعه و پیچوندن مطلب به دلیل نداشتن پاسخ منطقی برای آن
    دانشجو،این نوع نوشتن دقیقا همون چیزیه که بهش می گن"احساساتی گری"یا سواستفاده و تحریک احساسات فرد مقابل
    یعنی مغالطعه و پیچوندن مطلب به دلیل نداشتن پاسخ منطقی برای آن
    دراین مورد هم که تقریبا همه گفتند درباره ی چیزی که تجربه اش را ندارید حرف نزنید کاملا مخالفم.قانون اعدام سالهاست مخالفان و موافقانی دارد. آیا همه ی این  مخالفان یا موافقان اعدام را درک کردند که راجع بهش صحبت می کنند؟یا مثلا همه ی ما مخالف تجاوزیم.ولی آیا همه مان تجربه ی موردتجاوز قرار گرفتن را داریم که راجع بهش بحث می کنیم؟
    متاسفانه تو همه کامنتهایی که خوندم فقط کامنت پریسآتیس بود که قابل اعتنا بود.بقیه با پیچوندن  و "شخصی"کردن بحث و کشوندنش به عقاید نویسنده!! و نتیجه گیری های کلی و .... که همگی از روش های اشتباه و غلط در بحث هستند خواسته بودند حقانیت خودشون و مخالفتشون رو بدون ارائه دلیل منطقی اثبات کنند.
    منطقی صحبت کنید لطفا.
    ینی واقعا ایا درسته یک انسان متشخص درمورد چیزی که تجربه ی یه اتفاق یا حتی اتفاقات مشابه اون رو ام نداره نظری بده ؟تاثیر هورمن ها روی بدن انسان خیلی خیلی زیاده . چیزی بیشتر اون چیزی که شما فکر کنین . و تا تجربه نشه درک نمیشه . این خانومایی ام که میان میگن که حق باشماست و این صحبتا احتمالا جز اون دسته افراد خوش شانس هستن که تغییرات هورمون روشون تاثیر زیادی نداره یا مثن جز اون دسته همیشه موافق و چایی شیرین هستن احتمالا یا اون دسته ای هستن که همیشه دوس دارن نظر مخالف جمع بدن و کلا بر خلاف جهت اب شنا کنن و یا ....
    شاید اگه درمورد این موضوع سکوت میکردین خیلی جالب تر بود :/ فک کنم قدیما باید بجای شنیدن کی بود مانند دیدن میگفتن شنیدن کی بود مانند تجربه کردن

    چطوره یه پست درمورد مردهای بی حیایی که جلوی زن و بچه مردم تو خیابون با خودشون ور میرن بخاطر شلوارهای فاق کوتاهشون هم بنویسید! با این عنوان : "راستی آخ اونجام"
    بماند که شما پسرها در دوران بلوغتون چه موجودات بی اراده و عصبی میشید و هیچ کنترلی روی خودتون ندارید.
    :)))) حسابی موفق شدین کامنت جمع کنید:)))
    احسنت
    همون که عبدولی در مورد المپیک گفت!
    تو وبلاگت و مغزت و هرچی هست!

  • دکتر یونس
  • نازی نوشته:
    1.یه زحمت بکش بازوتو جر بده،یه زخم 10 سانتی، 7 روز ببندش، 7 روز درد و آزردگیشو حس کن، 10 روز استخر نرو، 10 روز ورزش نکن، 2_3 روز اول به خاطر شدت خونریزی کارای سنگین نکن، و کلی محدودیت رو بخاطرش تحمل کن، اون فجایع هورمونی و روانی ای هم که برای خانم ها رخ میده پیشکش
    2.ما حداقل یه چیزی داریم که بابتش جلب توجه کنیم و کامنت جم کنیم، شما هم یه چیز برا خودت پیدا کن
    3. گزینه 1 رو 3 ماه بدون در نظر گرفتن تایم مهمونی و سفر و امتحان و ... تکرار کن..
    یعنی این بند آخر و تکرار کن اش معرکه بود! اینقدر خندیدم که نگو.. :)
    باز هم میگم قلمت خوبه ولی بی انصافی. تو نسبت به اتفاقی که ازش تجربه ای نداری چه جوری می تونی اظهار نظر کنی و به جمع ارتباطش بدی
    مثل اینکه من بیام بگم همه مردان وقتی تنها هستن خودارضایی می کنن. قلم خوبت را روی سوژه های بهتر هزینه کن. حیفه
  • std testing near me
  • معمولا من مقاله ای در وبلاگ نمی خوانم، اما می خواهم این را بگویم
    نوشتن بسیار من را مجبور به تلاش و انجام این کار! طعم نوشتن شما به من شگفت زده شده است.
    با تشکر، مقاله بسیار عالی.
    این نوشتار به کاربران اینترنت برای تنظیم وب سایت جدید کمک خواهد کرد
    حتی یک وبلاگ از ابتدا تا انتها.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">