شهدا مصادره شدنی نیستند اما...
بله، من هم با موجِ این روزهای فضای مجازی که پس از شهادت مظلومانهی محسن حججی شکل گرفته موافقم که شهید و شهادت مصادرهشدنی نیست و هیچ شخص و حزب و گروه خاصی حق ندارد سند ششدانگ آنها را به نام خود بزند.
بله، من هم موافقم که شهدا در مرحلهی اول و آخر تنها و تنها رضایت حضرت حق را مدنظر داشته و خونِ پاکِ خود را به ناپاکیهای چپ و راست آلوده نکردهاند.
بله، من هم موافقم که شهدا به تکتک افراد این سرزمین تعلق دارند؛ چه آن جوانک توییترنشینی که کارش کنایه است و زخمِ زبان و افسارش را دربست داده دست کانالهای حرامخوار و چه آن جوانک مذهبی و چه هرکس دیگری با هر مختصات و مشخصاتی.
اما با اینحال با خودمان روراست باشیم و کلاهِ خودمان را قاضی کنیم. خداوکیلی بین تمام شهدای این مرزوبوم، از جنگ تحمیلی گرفته تا همین شهدای مدافع حرم، چند شهید از میانِ تفکرات اصلاحطلبی برخاسته است؟ مثلا کدام شهید دغدغهی کنسرت داشته و خون خود را فدای آن کرده است؟ کدامشان در وصیتنامههایشان به فیلترینگ اشاره و به آن اعتراض داشته است؟ کدامشان هدف از جهاد خود را تلاش و فداکاری در راستای احیای آزادیهای بیقید و شرط دختر/پسری عنوان کردهاست؟ در راستای همآغوشی با غرب چهطور؟ یا مثلا...
واقعیتش این است که اگر اصولگراها و آرمانهای دستمالی شدهی این روزهایشان نماد و نمایندهی شهدا نباشند (که نیستند)، با این حال باید پذیرفت که از تفکرات و آرمانهای اصلاحطلبی هیچگاه و هیچگاه شهیدی حاصل نخواهد شد!
به قولِ مجتبی دانشطلب: «شهدا اگر گرایش سیاسیشان کاویده شود عمدتا از یک جناح هستند؛ بسیجی و ارزشی، و به شدت ولایتمدار، بقیه برای ژست و شوآف ازشان استفاده میکنند.»