مداوا
سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۹ ب.ظ
این درد و بغض و حسرت و ماتم دوا کنید
این غم که کرده پشت مرا خم دوا کنید
یا کم بیاورید شکرخنده پیش من
یا خندههای تلخ مرا هم دوا کنید
از نیش و زهر زخم زبان گوش من پر است
بر گوش من نهاده دو مرهم دوا کنید
این گریهها به خاطر طرد از بهشت نیست
حوا به من رسانده چو آدم دوا کنید
قلیان دوای عاشق ناکام مانده است
با دود و کامهای دمادم دوا کنید
"غم میخورم که هیچ غمی نیست ماندگار"
غم بر دلم نهاده و این غم دوا کنید
بر جان من دعا و دوا کارگر نشد
اکنون نمانده راه به جز سم! دوا کنید...
*مصراع داخل گیومه از فاضل نظری