هم شجریان مهم است هم ربنا!
آنهایی که من را میشناسند میدانند که من از طرفداران سفت و سخت شجریان و آثارش هستم. نقل همین حالا نیست. از زمان نوحوانی به استاد و آثارش علاقهمند بودم. اصلا من دیوانه صداهای خوبم. چه آن صدای خوب صدای یک قاری قرآن درجه یک مثل مرحوم مصطفی اسماعیل باشد و چه آثار فاخر استاد شجریان.
در نوجوانی مجذوب مصطفی اسماعیل و تلاوتهایش شدم. قریب به دویست ساعت از بهترین تلاوتهای مرحوم را با بهترین کیفیتهای موجود گلچین کرده بودم. تا جایی که بیس گوشهها و دستگاههای موسیقی را از همین تلاوتها یاد گرفتم. از این دقیقه تا آن دقیقه قرار بیات، بعد رست و جواب بیات، بعد حجاز و سهگاه و... دورانی بود. هنوز هم گهگاه سر میزنم و بعضی از شاهکارهای مصطفی اسماعیل را گوش میدهم و کیف میکنم. خلاصه اینکه ذات موسیقی و صدای خوب از کودکی من را جذب کرده و میکند، جوری که زیبایی و جذابیت بصری برای من شاید در مرتبهای بعد از جذابیتهای صوتی قرار بگیرد. از شما چه پنهان بدم نمیآید اگر یک روز گوش شیطان کر خدایی ناکرده زن گرفتم از همین جماعت خواننده و گوینده بگیرم.
غرض اینکه از قماش جماعتی نیستم که موسیقی اصیل و سنتی برایشان ژست و کلاس است. موسیقی سنتی علاقه من است و از نوجوانی گوش دادهام. از همه موسیقیها بیشتر. پس فکر میکنم حق داشته باشم درباره علایقم و کسی که بیش از همه من را به این جنس موسیقی علاقهمند کرده حرف بزنم.
امروز روز اول رمضان به پایان رسید. از اینهایی نیستم که بگویم رمضان بی ربنای شجریان رمضان نیست و چیزی کم دارد. به خصوص که میدانم خیلی از کسانی که همچین حرفهایی میزنند سال به سال موسیقی سنتی گوش نمیدهند. ولی من به عنوان یک آدم علاقهمند به موسیقی از وضع موجود در صدا و سیما جداً ناراحت و عصبانیام. ناراحتی و عصبانیتم به این دلیل است که هنوز نفهمیدم متر و معیارهای صدا و سیما برای اختصاص دادن کنداکتورش به هنرمندان بر چه اساس است؟ بر اساس سواد موسیقایی افراد؟ تجربهشان؟ فاخر بودن آثاری که ارائه میدهند؟ حرام و حلال بودن آنها؟ دقیقا چه معیاری بر صدا و سیما حاکم است که در آن عماد طالبزاده و علیرضا طلیسچی و ماکانبند و هوروشبند و بهنام بانی و شهاب مظفری و حمید هیراد میتوانند در برابر مخاطب هشتاد میلیونی اجرا کنند ولی بزرگان آواز و موسیقی مثل استاد شجریان و زندهیاد لطفی و علیزاده و کلهر و کامکار حق نداشته و ندارند؟! آخر با کدام منطق و دلیل؟
شجریان صدایی داشت که در دسته بهترین و قدرتمندترین صداهای ایران و حتی جهان قرار میگرفت. موسیقی و آثاری ارائه میداد که فاخرترین آثار بود. شجریان برای انقلاب خواند، برای میهن خواند، برای فرهنگ و ادبیات این مملکت خواند، آلبوم تلاوت قرآن منتشر کرد، ربنا را برای رمضان خواند و در آن شرایط و محدودیتهای افتضاح موسیقی در اول انقلاب کارش را به بهترین شکل انجام داد. نه مطرب بود، نه کابارهای بود، نه موسیقی مبتذل اجرا میکرد. دیگر ما از یک هنرمند چه میخواهیم؟
در عوض با شجریان چگونه رفتار کردند؟ کنسرتهایش لغو میشد، آثارش در تلویزیون و رادیو تقطیع و با مونتاژِ اسلامی! عرضه میشد. یک بار هم که صدا و سیما برای برنامه تحویل سال ۷۵ از او دعوت کرد اجازه اجرای زنده ندادند و آواز ضبط شده استاد را پخش کردند. از آن بدتر بعضی از روزنامههای دولتی حمله کردند که چرا به جای یک مطرب از پدر و مادر یک شهید برای تحویل سال دعوت نشده!
خب نتیجه همین کارها میشود دلچرکین شدن اساتیدی مثل شجریان. همینها باعث شده امروز از ربنای شجریان و دعای تحویل سال دکتر اصفهانی برسیم به جایی که برای خواندن دعای تحویل سال باید دست به دامان بهنام بانی شویم!
من نمیگویم اینها نباشند. امروز به هر دلیل ذائقه مردم و جوانان به سمت اینها رفته. اما انصافا در طول سال یک تایم نیمساعته در کنداکتور صدا و سیما خالی نمیشود که اساتید و بزرگان موسیقی بیایند و درباره هنرشان صحبت کنند؟
حالا درد این است که عدهای میگویند مشکل این مردم موسیقی و ربنای شجریان نیست و اقتصاد است. چرا عزیز من! موسیقی و فرهنگ هم مهم است. اینکه سیاسیون به خاطر به حاشیه راندن مسائل دیگر بحث موسیقی و هنر را مطرح میکنند دلیل نمیشود که این مسائل بیاهمیت باشند. جالب اینکه همینها در دوره خودشان میگفتند مشکل مردم اقتصاد نیست و مردم میتوانند با اشکنه سر کنند و معنویت و ایمان مردم مهم است.
موسیقی مهم است چون اگر درست چشممان را باز کنیم و کمی فکر کنیم میبینیم که مسئله هنر و موسیقی جدا از دین و ایمان مردم و مسائل روحی و معنوی و اعتقادی آنها نیست. هم از جهت اینکه فقه ما بعضی موسیقیها را حرام میداند و طبعا باید موسیقی حلال را معرفی و از آن حمایت کند و هم از این جهت که اگر جامعه با نوای ربنا و آوزاهای برگرفته از اشعار عرفانی مولوی و حافظ مانوس باشد قطعا از جامعهای که در آن مردم از "دلبریتو کمترش کن" شهاب مظفری یا "هربار این درو" ماکانبند اقبال میکنند به معنویت نزدیکتر است.
پ.ن : به تازگی نسخه جدیدی از ربنا و آواز افشاری استاد منتشر شده که نسبت به نسخههای قبل کیفیت بالاتری دارد. گوش بدهید و روحتان را تازه کنید. به قول سایه این اثری است که میشود آن را بالای دست گرفت و با افتخار پیش موسیقیدانان عرب برد و گفت اگر میتوانید مثلش را بسازید! (دانلود ربنا و مثنوی افشاری استاد شجریان)