گاهی تنها چاره قطع عضو است
یکی از موارد پُرتکرار قطع عضو در بخش جراحی، قطع عضو ناشی از زخم پای دیابتی است. زخمی که متعاقب آن، بیماری دیابت کنترل نشده ایجاد و با تعلل در درمان موجب ایجاد عفونت در قسمت زخم میشود. گاهی این عفونت آنقدر زیاد میشود که از خوف گسترش عفونت و مرگ بیمار، ناچار به قطع قسمتی از پا میشوند. دیدهام بیمارانی را که هیچ رقمه زیر بار قطع عضو نمیروند و علیرغم هشدارهای کادر پزشکی با رضایت خودشان ترخیص میشوند. اما مدتی بعد با بدتر شدن اوضاع و گسترش عفونت دوباره و اینبار داوطلبانه برای قطع عضو مراجعه میکنند. گاهی هم بیمار هیچوقت قطع عضو را نمیپذیرد حتی وقتیکه به قیمت جانش تمام میشود.
گویا همین روزهاست که تلگرام برای همیشه فیلتر شود. خوشبختانه بود و نبود تلگرام برایم علی السویه است. یعنی نه بود و نبود تلگرام اساسا برایم اهمیت خاصی دارد و نه کسب و کار و خانه و زندگیام را روی آن بنا کردهام که نگران آنها باشم. چند گروه دوستانه، چند کانال خبری و همین کانال فکسنی کل چیزهایی است که در تلگرام دارم. شاید نهایت سودی که برایم داشته باشد خبررسانی کلاسها و بیمارستانها باشد که اگر تلگرام هم نباشد بالاخره از جاهای دیگری میشود بهشان دسترسی پیدا کرد. اتفاقا فیلتر شدن تلگرام فرصت خوبی برای خلاصی از خروارها خبرِ دزدی و اختلاس و فساد و گیس و گیسکشی است که بعدش استراحت فکری پیدا میکنم و میتوانم به جایش کتاب بخوانم و وقت بیشتری را با خانواده و دوستان سپری کنم. اما با این وجود در حالت کلی مخالف جدی فیلترینگ هستم. آن هم چنین فیلترهای فلهای و بیمتر و معیاری. اما خب گاهی همین حالت کلی استثناهایی دارد.
من از دلایل اصلی و نیت واقعی مسئولان برای فیلتر تلگرام خبر ندارم. اطلاعم در حد همین حرفها و اخبار و مصاحبههای مسئولین است. در هر حال دلایل و نیت هرچه که باشد مسئولین و تصمیمگیرندگان نباید تحت تاثیر هیاهو و قیل و قالها و بعضی از دلایل غیرمنطقی مخالفان فیلتر تلگرام قرار بگیرند؛ استدلالهایی شبیه به اینکه چون تلگرام چهل میلیون کاربر دارد یعنی چهل میلیون موافق دارد و کسی نباید مخالف نظر اکثریت اقدام کند. یا مثلا با فیلتر تلگرام بخش عظیمی از اشتغال و قابلیت اشتغالزایی که در بستر آن شکل میگیرد از بین میرود و...
بله نباید کار به اینجا میکشید. نباید یک پیامرسان آنقدر بزرگ میشد که وجود یا عدم وجود آن به دغدغهی میلیونی مردم تبدیل شود. نباید نقشش آنقدر پُررنگ میشد که حالا شرکت سازندهاش به پشتوانهی آن، هر گربهای که بخواهد برقصاند و به احدی هم پاسخگو نباشد. اما متاسفانه به لطف مسئولانی که همیشه چند سالی از جریان عادی زندگی عقب هستند و خواب تشریف دارند این اتفاقات به نحو احسن صورت گرفت. خب حالا که کار از کار گذشته باید بهترین تصمیم را گرفت. و این تصمیم نباید چیزی باشد که این استدلالهای عامیانه و غیرتخصصی بتواند به آن جهت دهد. استدلالهای عامیانهای که بیش از مصالح جمعی و عمومی کشور مبتنی بر منافع شخصی افراد است.
مسئولان عزیزی که فیلتر شدن تلگرام پابند تصمیمات شماست! بنشینید مدتی فکر کنید و ببینید تصمیمتان چهقدرش خالصانه و از سر دلسوزی برای آیندهی کشور است و چهقدرش تحت تاثیر ترس از این حجم بالای گردش اطلاعات و سرعت آگاهی مردم از برخی مسائل است. آنوقت اگر واقعا این پا عفونت کرده و چارهای نبود، اگر واقعا خوف جان و حیات این بیمار میرود، این پا را قطع کنید حتی اگر بیمار ناراضی باشد. یکبار برای همیشه، صریح و قاطع.
کانال وبلاگ