دختری که برای شوهر کردن له له بزنه، یعنی وقتی ازدواج کنه بهترین و بیشترین تلاش هاش رو برای زندگیش میکنه، و اصلا هرکسی لیاقت چنین دختری زو نداره، مگر برخی از پسرانی که برای زن گرفتن له له بزنن!
بماند که اتفاقازیاد هم نیستن دخترانی که برای ازدواج له له بزنن، متاسفانه!
به عنوان یک مرد متاهل برات متاسفم....برای بالا رفتن تعداد کامنت ها نباید هر چیزی را گفت یا نوشت. ....در هر حال به تجربه برام ثابت شده اقایون اصول گرا کلا همینطورند چون افکار سیاسی شاید شخصیت ادمها را هم افشا کند
ایشون حرف خودشو زده و عقیده خودشو بی ملاحظه گفته. همیشه هم همینجور بوده.کامنتارم مثل همیشه باز گذاشته که بقیه هم حرفشونو بزنن. قشنگ مشخصه بی شعور کیه. بی شعور اون کسیه که تحمل عقیده مخالف نداره و شروع میکنه به فحاشی
ولی میشه همین کامنتها رو تحلیل کرد و تا حدودی به درستی گفته شما پی برد. همین الان با یه جمله شما خانوما همه از کوره در رفتن و شروع کردن به توهین.یعنی خانوما نسبت به اقایون در کنترل احساسات و عواطفشون ضعیفتر هستن. به خاطر همین هم در مسئله ازدواج که با عشق و عاطفه و احساسات مرتبط هستش خانوما بیشتر مایل هستن. اینم بگم که این اصلا چیز بدی نیست و به ویژگیهای ذاتی و غریزی خانومها برمیگرده.
البته لفظ له له خیلی زشت و بیادبانه بود ، ولی کلیت حرف شما صحیحه و خانوما نسبت به آقایون تمایل شدیدتری به ازدواج و تشکیل خانواده دارن
این خانم یا اقای یه روانشناس چه حرف جالبی زده. از اون جالب تر جواب نویسنده اس!! اقا کل بحث دقیقا سر عبارت له له زدنه! وگرنه مطمئن باشید اگر نویسنده محترمانه حرف زده بود و گفته بود خانم ها علاقه ی بیشتری به تشکیل زندگی مشترک دارن مطمئن باشید کامنت ها هم طور دیگه ای بود. اقای نویسنده شما هم اگر واقعا منظورتون همین حرف بود که ایشون گفتن به بدترین شکل ممکن بیانش کردین! راستی من به شما شدیدا پیشنهاد میکنم با هر کس خواستین ازدواج کنین قبلش حتما ادرس وبلاگتونو بهش بدین که با عقاید شما اشنا بشه. بعد تصمیم بگیره.
وقتی هم که کامنتهای سراسر توهین و فحش این دوستانی که دارن شما رو به اخلاق و ادب توصیه میکنن رو میخونم یاد اون جوک میفتم که پسره به داداش کوچیکترش میگه عوضی. باباهه درمیاد میگه مادر ج...توله سگ مگه نمیگم حرف زشت نزن! 😊😊
بالاخره آدم باید خودش یه ارزن شعور و ادب و شخصیت داشته باشه که دیگران رو به شعور و ادب سفارش کنه.
یه عده دوست دارن زودتر تشکیل خانواده بدن..یه عده دیرتر..حالا هرکدوم اگه تصمیمشون با عقل و فکر باشه چه ایرادی داره؟ شما از کجا میفهمی یه نفر پشت تصمیمش چه فکریه؟
پاسخ:
منظور از لهله زدن، تمایل خیلی شدید خانومها به ازدواج نسبت به آقایونه. واقعیتی که خلاف تصورات موجود در جامعهست. در گذشته گفته میشد زن اهل ناز و مرد اهل نیاز هست و دید جامعه به گونهای بود که گویا با ازدواج، زن چیزی رو از دست میده و مرد چیزی رو به دست میاره. یا مثلا این تصور وجود داشت که ازدواج برای خانمها آنقدر خوشایند نیست که برای آقایون. اما الان ثابت شده که نیاز زن به مرد بسیار بیشتر از نیاز مرد به زنه و اتفاقا خانمها تمایل و علاقه بیشتری به ازدواج دارن تا آقایون!
لهله زدن هم تعبیری بود برای توصیف میزان این تمایل در خانمها! با توجه به سابقه هفت هشت ساله حضورم در بلاگستان و خوندن دغدغهها و تفکرات خانمها و همچنین دخترهایی که در جامعه و دانشگاه میبینم فکر میکنم تعبیر درست و بدون اغراقی به کار بردم. ولو اینکه به بعضی دوستان بربخوره. ضمن اینکه این فقط یک گفته شخصی نیست و با کمک ویژگیهای فیزیولوژیک و حقایق روانشناختی بانوان هم به راحتی میشه صحت این گفته رو بررسی و اثبات کرد.
خب در این صورت چه لزومی داره که از این عبارت استفاده کنید؟ شما رو نمیدونم ولی تا جایی که من یادمه این عبارت معنی زشتی داره و دلیلی نداره شما که فیزیولوژی و روانشناسی موضوع رو هم بررسی کردید (!) از این ادبیات سخیف استفاده کنید.
پاسخ:
خب این ادبیات و توصیف منه. اگه دوستان نمیپسندن با ادبیات خودشون حرف بزنن. ولی با هر ادبیات و طرز بیانی در صحت و درستی این واقعیت خللی ایجاد نمیشه.
من ابدا به صحت قضیه کاری ندارم. صرفا برای خودتون میگم. گفتن "این ادبیات منه" مثل همون جمله معروفه که میگه من هرکاری دلم بخواد میکنم و به کسی هم ربطی نداره و عواقبش رو هم به جون میخرم. شما هم میتونید به نوشتن با این ادبیات ادامه بدید. اختیار کار خودتون دست خودتونه. ولی اگه احیانا حرف درستی هم بزنید اینطور به چشم نمیاد. امیدوارم متوجه باشید که برای خودتون میگم و قصد کل کل کردن ندارم.
این روزا من چقدر به نگاه و دید منطقی ذهن خودم شک میکنم !!!
وقتی وارد وبلاگ شدم و این پست رو خوندم هیچ حسی نداشتم! نه بهم بر خورد و چندشم شد و منزجر شدم و نه به به و چه چه کنان نگاهم به محتوای پست خیره بود! فقط یک ذهنیت خنثی داشتم که به نظرم رسید نویسنده یک چیز کاملا بدیهی رو که فقط هم مختص آقایون نیست ، با ادبیات و طرز بیان و قلم خودش اینجا پیاده کرده! همین ولاغیر!!!
اما وقتی کامنت ها رو باز کردم دونه دونه شروع کردم به خوندم احساس کردم نه مثل اینکه باید به منم بربخوره! منم باید یه حرفی زده باشم تا ثابت کنم قبل ازدواجم له له شوهر نمیزدم! وای چه ادبیات زشتی مثلا ! تا کجا تحمل کنم!!!
دقیقا مثل حسی که بعد از دیدن کلیپ اون خانم یزدی که در تلویزیون استانی خودشون در مورد ماساژ دادن پای همسر ! صحبت کرده بودن(احتمالا شما هم دیده باشید) داشتم! یعنی بعد از دیدن کلیپ کاملا حس خنثی داشتم که یعنی چیز فوق تصوری گفته نشد و کاملا طبیعی بود اما شاید بیانش در تلویزیون چندان کار درست و به جایی نبود و اون خانم از سواد کمی در مورد احادیث برخوردار بودن و علم درستی نداشتن ! اما بعد از دیدن واکنش های بقیه دیدم نه ! مثل اینکه من خیلی پپه و ساده و گاگولم!!!! این چه حرف های زشت و دون شخصیت انسانی یک زن بود که این خانوم به زبون اوردن!
و من بر سر دوراهی شدیدی موندم ... که آیا تمام برداشت های مثبت یا منفی ما وقتی تحت تاثیر دیگران باشیم بر حقه و یا نه! فقط باید به عقل و منطق و استدلال و داشته های قبلی خودمون و احساسات و هیجانات آنی رجوع کنیم؟!!!
تا حالا شده ی پست بنویسید( هر پستی البته منظورم بیشتر پست هاییه ک در مورد خانم ها مینویسید ) و بعد متوجه بشید ک لحن حرف زدنتون مطلبی ک نوشتید عنوان یا اصلن اعتقادتون اونقد ها هم ک خودتون فکر میکردید خوب و درست نبوده و سعی کنید ی کم از اعتقاداتتون ( مطالب و عناوینو لحن حرف زدنو همه چی)پا پس بکشین اصلاحشون کنید یا ی کم ملاحظه کار تر باشین و خلاصه ی تغییری
در خودتون بوجود بیارید؟مثلن متوجه بشید ک این جا افراطی بودید اونجا اونجور!حرف زدید و اینا فلان تاثیرات و بازخورد ها رو داشته و متوجه ی اشتباه شید و بگید خب بهتره این فلان طرز فکر! رفتاریا ویژگی رو تو خودم اصلاح کنم ... از این وبلاگ برای نوشتن چیزهایی ک تو ذهنتون هستن استفاده میکنین یا برای تحمیل عقاید (درسته کامنتاتون بازه ولی هیچ بازخوردی بدرد بخوری به مخالفان نمیدین)یا برای به اشتراک گذاشتن عقاید و ارتقا سطح !این عقایدبه کمک کامنتهای دیگران؟؟ بعضی وقتا میام میخونم میخوام کامنت بدم فک میکنم کامنت دادن برای شما و اظهار نظر تو این وب بیهوده ترین کار دنیاست ول میکنم میرم،البته خیلی اذیت میشم وقتی کامنت نمیدم و عقیده مو بیان نمیکنم ولی بازم سعی میکنم چیزی نگم. میدونم اینجا وب شماست هر طور دلتون بخواد میگردونیدش همینجوری پرسیدم ک بفهمم از این به بعد نظراتمو بگم یا بازم سکوت اختیار کرده و نظرامو برا خودم نگه دارم ساکت موندن خیلی سخته...خیلی مثل میرسلیم حرف زدم|:
پاسخ:
ادعایی ندارم که همه حرفام درسته. منم مثل هر کسی تا حالا اشتباهاتی داشتم. به خصوص در زمینه سیاست و اجتماع. اصراری هم بر حفظ موضع غلط ندارم. تغییر مواضع و عقایدم در زمینههای سیاسی و اجتماعی در مطالب این چند سال کاملا مشهوده. البته این تغییر موضع حاصل تجربیات شخصی و بحثهای منطقی با افراد مطلع و باسواد بوده، نه کامنتها و بحثهای وبلاگی.
ضمن اینکه معتقدم من و مخاطبانی که کامنت میذارن علیه هم نیستیم که بخوایم همدیگه رو قانع کنیم. من توی پست حرفم رو میزنم، مخاطبی که فکر میکنه حرف من اشتباهست توی کامنتها عقیدهش رو ابراز میکنه. قضاوت با مخاطب سومیه که استدلالهای دو طرف رو میخونه و نتیجهگیری میکنه.
فرمودین "خب این ادبیات و توصیف منه. اگه دوستان نمیپسندن با ادبیات خودشون حرف
بزنن. ولی با هر ادبیات و طرز بیانی در صحت و درستی این واقعیت خللی ایجاد
نمیشه." دقیقا سوال اینه که "واقعیت" چیه؟ اینکه خانم ها علاقه ی بیشتری از آقایون به تشکیل زندگی دارن؟ خب اگر منظور اینه و واقعیت هم همینه که خب چرا از عبارت "له له زدن" که در واقع کاربرد بسیار بسیار عمده ای برای سگ ها داره باید استفاده بشه؟ اینکه شما می خواین یه مفهومی رو برسونین دلیل نمیشه از هر عبارتی استفاده کنین. مثل این میمونه که بگیم بفرمایید و بشین و بتمرگ یه معنی داره. در حالی که همه مون میدونیم یه معنی نداره. بهتون پیشنهاد می کنم یه کمی به علم زبانشناسی مراجعه کنید. گذشت اون زمانی که تحلیل در حد گرامر بود و جمله. و حتی گذشت اون زمانی که گفتن ما "متن" رو هم دخیل می کنیم و به جمله های قبل و بعد نگاه می کنیم. الان صحبت از کار کردن موازی روی زبان بدن، لحن و زبان با همه. این طور هم که من تو جواب شما به کامنت ها می بینم، شما کم هم ادعای بلد بودن رواشناسی و جامعه شناسی و آمارهای اونا ندارین. خب بی زحمت یه نگاهی هم به اون بخش از روان شناسی بندازین که میگه تنها 7 درصد حرفی که شما می زنین از طریق خود اون جمله و مفهومی که به ظاهر پشتش هست به طرف منتقل میشه. باقیش همون لحن و زبان بدن و غیره هست که با توجه به اینکه شما امکان دخیل کردن مستقیم لحن رو نداشتین، سعی کردین با انتخاب کلمات و عباراتی مثل له له زدن این لحن و حستون رو نشون بدین. که خوانندگان هم متوجه شدن. یه سری دوستان میان میگن کامنت های سراسر توهین و فلان. والا پسته هم کم نداره. یه پست صرفا جهت توهین! وگرنه خب اگر به نظرتون زنا هم مثل خیلی از مردا نباید به تشکیل زندگی علاقه داشته باشن یا باید کمتر علاقه داشته باشن، خب بشینین دلایل منطقیتون رو بگین تا مردم هم یاد بگیرن. اگر هم ایرادی نداره این موضوع که خب دیگه توهین کردن بهشون چیه؟ حالا به قول شما ادبیاتتون اینه! مثل اینکه کسی فحش نقل و نبات دهنش باشه، بگه ادبیاتم اینه. این "ادبیات من اینه" ی شما، همون "دلم می خواد به تو چه؟" ی پایین شهری هاست که در لفافه ی ادعای روشنفکری گفته شده.
پاسخ:
واقعیت، تمایل و علاقه خیلی شدید خانمها به جذب آقایون و جلب نظر اونهاست. یه زمانی به واقع زن اهل ناز و مرد اهل نیاز بود. دنیای زنان یه دنیای خیلی ناشناخته و پر رمز و راز برای آقایون بود. یه پسر اگه نگاهش به نگاه یه دختر گره میخورد تا چند روز حالت غش و ضعف داشت. دختر از پسر رو میگرفت و پسر به واقع به دنبال تصاحب دل دختر بود. اما امروزه، روز به روز میل و گرایش آقایون به خانمها کمتر میشه و در عوض روز به روز رقابت و دعوای خانمها برای تصاحب مرد مورد علاقهشون بیشتر میشه. چرا همه چی برعکس شد؟! چی شد که خانمها به اینجا رسیدن؟!
این پست یه مطلب بلند تحلیلی نبود که بخوام دلایل و شواهد برای حرفم بیارم. توی این پستِ دو جملهای من فقط احساسم رو نسبت به این تمایل خانمها، با واژگان و توصیفاتی که به نظر خودم بیشترین قرابت رو داشتن بیان کردم. ممکنه این توصیفات از نظر شما درست نباشه. خب این نظر شماست. ولی در صحت اصل مطلب تردیدی وجود نداره.
چن ماه پیش یه مطلب نوشتم راجع به سگ. اونجا شما فرمودین: "شما با سگ بودنش مشکل داری. وگرنه بحث منطق و این حرفا نیست اصلا". فکر کنم باید حرف پنج ماه پیشتون رو امروز به خودتون برگردونم. :)
**امروزه، روز به روز میل و گرایش آقایون به خانمها کمتر میشه و در عوض روز به روز رقابت و دعوای خانمها برای تصاحب مرد مورد علاقهشون بیشتر میشه.**
حتی اگه چنین جملاتی درست باشه لااقل درباره شما اصلا درست نیست
طبق برداشت من تمام فکر و ذکر شما زنان هست و در پس تمام درخواستها و دلمشغولی هاتون فقط به یه چیز فکر میکنید و اون هم زن هست
این حجم از اختصاص دادن مطالب این وبلاگ نشان از علاقه ی وافر شما به زن هست . در اکثر پستهاتون پای زن در میان هست و اونقدر هم شهامت گفتن این قضیرو ندارید
و با ادبیات سخیف و بی ارزش سعی بر این دارید که خودتون رو به زنان بی اهمیت و بی علاقه نشون بدید که اصلا موفق نیستید .قطعا اونقدر که شما دنبال زنان و مباحث مربوطه به ایشان هستید دنبال نون و آب نیستید
خب اینجا چند تا بحث پبگیش میاد. اصلا چه کسی گفته اون روش قبلی درست بوده؟!! چه کسی گفته درستش اینه که پسری که نگاهش به یه دختر گره میخوره باید تا چند روز غش و ضعف کنه؟!!!! جه کسی گفته راز و رمزالود بودن خانوما روش درست بوده؟!! ضمنا علاقه ی اقایون به این دلیل به خانوما کم نشده. به ازدواج کم شده و تعهد دادنش. باید پرسید چی شد که اقایون به اینجا رسیدن؟! وگرنه کم نیستن اقایونی که الان از redroom استفاده میکنن. در مورد سگ هم که از اساس قیاس مع الفارغ! تشبیه یک انسان به یک حیوان )حالا چه سگ چه میمون چه مورچه چه مرغ( کجا و نگهداری سگ به عنوان حیوان خانگی کجا؟!!
پاسخ:
خب منم نگفتم روش قدیم درسته یا الان. دارم میگم این اتفاقات باعثِ چرخش صد و هشتاد درجهای از تمایل و علاقه مرد به زن، به لهله زدن زن برای تصاحب مرد تبدیل شده. اگه به نظر شما اشکال نداره، خب به نظر منم اشکال نداره!
ضمن اینکه redroom (یا همون redrum) تا اونجا که من خاطرم میاد مربوط به سادیسم و آزار و شکنجه و قتلهای فجیع بود و ربطی به این موضوع نداره.
عرض کردم red-room که به معنی فاحشه خونه است! حالا تو ایران به صورت رسمی نداریم همچین چیزی. اما خودتون مردین و مطمئنن بهتر از من می دونین هستن همچین جاهایی.
پاسخ:
تا حالا ندیدم red room به همچین معنایی استعمال بشه. ولی خب اگه منظورتون فاحشه خونه است که باز هم مرد برای ارضای نیاز جنسی به اونجا میره نه از سر عشق و علاقه. مردها برای سکس به فاحشه خونهها میرن نه برای عاشقی! در واقع شما که معتقدید میل آقایون به فاحشهخونهها به معنی میل اونها به زنهاست به صورت ضمنی دارید میپذیرید که خانمها فقط وسیله ارضای جنسی آقایونن و نه بیشتر! توهین از این آشکارتر؟!
من عرض نکردم خانوم ها وسیله ی ارضای جنسی آقایون هستن، عرض کردم آقایون خانوم ها رو در همین حد می بینن و بنابراین دیگه نیازی به تعهد داشتن و اینا هم در خودشون نمی بینن. جالبه که همه اش توپ رو میندازین تو زمین طرف مقابلتون!! خوب بود می تونستین از اون طرف هم ببینین. می تونستین ببینین چی شد که این قدر پسرهای متعهد و درست و حسابی کم شد! قضیه ی همونه که آدمی که خودشو به خواب زده نمیشه بیدار کرد!
به شدت ضد و نقیض؛ «اگر» مسئله از نظر شما در این حد علمی و قطعی و مطلقه، «آنگاه»، درمورد همهی خانمها در همهی زمانها صدق میکنه... و نتیجتا کسی که شما میخواید باید دچار ”اختلال“ روانشناختی وفیزیولوژیک باشه|: که در این صورت پست شما فاقد هرگونه محتوای انتقادی، اجتماعی و یا حتی هر محتوای دیگه است! ولی من فکر نمیکنم شما در این حد بلاگر آماتوری باشید، و منظورتون نمیتونه چیز انقدر سخیفی باشه. پس خودبخود نشون میده اونقدر که شما میگید، مسئله فراگیر و قطعی نیست. و «درنتیجه»
چنین تمایل ”خیلی شدید“ی که به طرز لجوجانهای روش تاکید دارید، وجود نداره.
+در ضمن با توجه به نقش جامعهی آماری درنتیجهگیری -برخلاف مقایسهی حکیمانهای! که درمورد دخترهای ایرانی و بقیه کردن-فرمودید کجای منهتن میشینید؟
پاسخ:
برخلاف تصور شما مسئله اینقدر ساده و یک خطی نیست. منطقِ "اگر" و "آنگاه" ریاضیاتی در تحلیل پدیدههای انسانی و گزارههای تجربی مطلقا صادق نیست. عالم بیولوژی و فیزیولوژی و روانشناسی و جامعه شناسی پر از استثنائات و پیچیدگیهاست. بر خلاف ریاضیات که از فرض(های) الف به حکم ب میرسیم، در علوم انسانی و تجربی از اجتماع بیشمار شرط باز هم نمیشه به نتیجه و حکم قطعی رسید. در این علوم، علمی بودن به معنای قطعی و مطلق بودن نیست. بسیاری از نظریات علمی هستن اما قطعی و مطلق نیستن.
بر خلاف ریاضیات، در علوم تجربی و انسانی مثال نقض وجود نداره. برای پذیرفته شدن یک نظریه لازمه که اون نظریه "فراگیر" باشه، اما نیاز نیست که "همهگیر" باشه. کافیه که بیش از پنجاه درصد کیسهای بررسی شده در فرض نظریه صدق کنن. اونوقت حکم به صحت نظریه داده میشه.
این علوم بیش از هرچیز تابع تجربه و آزمایش و گذر زمان هستن. هر نسل روانشناسی و جامعهشناسی مختص به خودش رو داره. روانشناسی زن امروز قطعا با صدسال پیش خیلی متفاوته. پس ممکنه یه گزاره روانشناختی برای زن امروز صدق کنه ولی برای زن صدسال پیش صدق نکنه.
پس مسئله تمایل شدید خانمها هم قطعیه(قطعیت تجربی)، هم فراگیره(نه همهگیر) و هم مربوط به اکثر خانمهای امروزه و لزومی نداره در مورد همه خانمها در همه زمانها صدق کنه.
ممنون. دقیقا میخواستم به همینجا برسم. میدونستم خودتون خیلی واضحتر و کاملتر توضیحش میدید.
درواقع عین چیزی که قصد داشتم بگم همین ”نسبی“ بودن علومی بود که مبنای حرفتون قرار دارید. که خط دوم پست شما و خیلی کلماتتون در جواب کامنتها رو زیر سوال میبره...
پاسخ:
واضحه که منظور من اکثریت قاطع خانمها بودن نه همهشون. هرکسی میدونه که گزارههای بشری تماماً استثناپذیرن. بالاخره در هر جامعه آماری تعدادی استثنا -ولو اندک و انگشتشمار- وجود داره. اما این مطلبی نیست که اصل قضیه رو زیر سوال ببره.
به نظرم بهتره شما که می دونین علم چیه و روان شناسی چیه و جامعه شناسی چیه حداقل بگین "اکثریت قاطع خانم ها در جامعه ی آماری نویسنده" یا "اکثریت قاطع خانم ها به نظر نویسنده". نه؟! معقول نیست آدم "نظر شخصیش" رو یا نتایج یه سرشماری محدود خودش رو به صورت یه پدیده ی قطعی بیان کنه.
پاسخ:
همونطور که گفتم این پست، یه مقاله و مطلب تحقیقی بلند نبود. دو خط نوشته بود. اگرچه پشتش شواهد محکمی هم هست ولی شما به حساب همون عقیده شخصی بذارین. نمیتونم توی وبلاگ خودم عقیده شخصیم رو بگم؟!
خب برادر من، شما که میگین هزار و یک دلیل و توجیه علمی پشتش هست (البته همه مون معنی توجیه رو میدونیم دیگه!)، خدا خیرتون بده، پنج تا از مقالات معتبری که توی مجله های معتبر چاپ شدن رو به عنوان رفرنس بنویسین که ما هم بخونیم. بالاخره شما حتما حداقل بیست تا مقاله در مورد دلایل و عواقب له له زدن خانوم ها و اینکه تقریبا تمام خانوم ها برای شوهر کردن له له می زنن خوندین دیگه. خب چرا رفرنس نمی دین واقعا؟ من متوجه نمیشم چرا این کار این قدر براتون سخته.
والا ما با تجربه ای که.از ازدواج داریم, حدود سی سال هم هست ازدواج کردم, تا به حال کشش و جاذبه ای از خودم به حد له له زدن ندیدم, این تفکر آخوندیسمه که در مورد زنها گفته میشه به کرات,که هدف اینه که با یه سیاست آخوندی زنها رو به سوی خود بکشاند, در مورد تمایل به ازدواج البته نه در حد.له له زدن باید گفت دختر و پسری که فکر سالمی دارن و خواهان زندگی سالم هستن تمایل به ازدواج پیدا میکنن, که این در دختران به دیلی اینکه عاقل ترند و اکثرا فکر سالم تری دارن بیشتر دیده میشه, تأکید کنم که در کشور ایران, زنان بطور عموم از هرز رفتن وقت و زندگی شان و از بی هدف بودن, بیزارندوگرنه دختران و پسرانی هم هستند که با دوست شدن با جنس مخالف, حتی در حد نامشرع پیش میرن و نیازی هم به همدم و همسر پیدا نمیکنن, در زندگی واقعی هست که باید دید این مرده که برا زن له له میزنه یا زن؟؟؟؟
پاسخ:
من منظورم دخترای امروز بود مادر جان. شما سنی ازت گذشته.😊
ببین جوان دختر امروز و دیروز نداره شما قضاوت در مورد جنس دختر کردین, من هم تجربه روزگار و جامعه رو یاداوری کردم, این رو هم بگم باز به تجربه پسرایی که مدام از دخترا سخن به میان میارن. یا گاهی قصد دارن صدای دخترا رو در بیارن و از عصبی شدن اونا لذت میبرن, مرده ی ازدواجن, یا شرایطشو ندارن یا شکست عشقی یا جواب نه یه دختر بهشون باعث چنین واکنشی میشه, حالا خدا کنه شما از دسته اول باشی و شراط هم برای ازدواج جور بشه و خوشبخت بشین
پاسخ:
شما خودتو ناراحت نکن مادرجان. برای قلبت بده. 🤗
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.