استکبارستیزی زوری نمیشود؛ ایضا بازینکردن شجاعی و حاجصفی!
چندماه پیش بود که فیلمی از حرکات عجیب و مضحک صادق زیباکلام در فضای رسانهای منتشر شد که واکنشهای متفاوتی را در پی داشته است. در این فیلم کوتاه زیباکلام که به دانشگاهی دعوت شده، دست به هرکاری میزد تا از روی پرچم رژیم صهیونیستی و آمریکا رد نشود و پایش بر روی پرچم اسرائیل قرار نگیرد. بین آن واکنشهای مثبت و منفی و طنزآمیز به آن عمل، به گمانم نکتهای مغفول ماند که جای بررسی بیشتری داشت: استکبارستیزی و تنفر از آمریکا و اسرائیل، اجباری نمیشود!
بله! تنفر از اسرائیل و به رسمیت نشناختن آن و همدردی با مردم فلسطین زوری نمیشود. ایضا بازی نکردنِ مسعود شجاعی و احسان حاجصفی در برابر تیمِ اسرائیلی! مسعود شجاعی و احسان حاجصفی بازی کردند چون به آن بازی اعتقاد داشتند، حالا هرقدر متوهمانِ مجازی برایش دلیل بتراشند که فوتبال سیاسی نیست و حرف از تعهد و قرارداد و ترس از جریمه بزنند، و آن دستبندِ پرچمِ ایرانِ مچِ دستشان را بولد کنند. نخست آنکه در واقع اعتقادی که در آن حاضر نباشی پایش هزینه بدهی، محرومیت بخری و یا حتی به خاطرش توهین و تمسخر نشوی تفاوتی با پشمِ بلال ندارد و مفت هم نمیارزد. و بعد آیا تا به حال هیچ فوتبالیستی وجود نداشته که در شرایطِ مشابه آن دو قرار گرفته و تصمیمی متفاوت گرفته باشند؟ آیا آنها بابتِ کارشان از تمامِ تیمهای جهان اخراج شدند؟ آیا در زندانهای گوانتانامو شکنجه و تبعید شدند؟ آیا... به نظرم مرد بودن از بهترین چیزهاست، مرد باشید و پای عملتان بهایستید و آن را ماستمالی نکنید!
اساسا بازی کردن یا نکردن این دو در برابر تیمِ اسرائیلی ارزش چندانی ندارد که نیازی به واکنشِ جدی باشد. آن هم واکنشی که دو معمولی را به قهرمانِ فضای متوهمانهی مجازی تبدیل کند و ترندشان را داغ کند. اما شجاعی، با آنهمه سابقا و دُر افشانی در مورد کودکان و زنان و مخالفت با ظلم و تضییع حقوق آنها، با این اقدامش تصویری تمامنمای روشنفکران ایرانی را به نمایش گذاشت؛ توخالیهایی که تنها بلدند حرفهای قشنگ بزنند اما پای عمل که برسد به خاطر گوشهی اسکناسی، به خاطر گوشهی مقام و اعتباری و به خاطر کمترین مشکلی، نهتنها روی اعتقادِ خود که حتی روی خودشان هم پا بگذارند!