ویار تکلم

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سعدی» ثبت شده است

ام‌روز، روز بزرگ‌داشت سعدی است. شاعری که عاشقانه‌های زمینی‌اش از چنان قدرت و غنایی برخوردارند که حافظ برای بیان عارفانه‌های آسمانی‌اش ده‌ها بار دست به دامان او و اشعارش شده است. حافظ هیچ ابایی ندارد که خود را شاگرد مکتب سعدی بداند. بارها در اشعارش عینا از اشعار استاد سخن استفاده کرده و در قریب به هشتاد غزل از اوزان و قوافی دیوان سعدی بهره برده و الحق حرمت استاد را خوب نگه داشته. بدون شک اگر حافظ حافظ شد بخش عمده‌ای از آن را مدیون سعدی و نبوغ اوست. این روز را جز تبریک چه می‌توان گفت؟


*عنوان بخشی است از مصراع سعدی:

سعدی تو کیستی که در این حلقه‌ی کمند، چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم...

**خاصیت عاشقانه‌های سوزناک سعدی است که روی صداهای سوزناک شجریانِ پدر و پسر می‌نشیند. بارها در کانال آوازهای استاد شجریان را گذاشته‌ام. این‌بار غزل بسیار زیبای سعدی را با صدای شجریان پسر بشنوید.

ساز و آواز سه‌گاه، شوق دوست

اگر مراد تو ای دوست نامرادی ماست

مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست

اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش

خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست

میان عیب و هنر پیش دوستان کریم

تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست

عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد

خلل پذیر نباشد ارادتی که مراست

مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن

که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست

هزار دشمنی افتد میان بدگویان

میان عاشق و معشوق دوستی برجاست...

  • ویار تکلم

سعدی(علیه‌الرحمه) در هزلیات‌ش حکایتی دارد قابل تامل! نقل می‌کند که در بلاد شمال، خواجه ثروت‌مندی زندگی می‌کند که دختری دارد به غایت زشت‌رو. خواجه به لطایف‌الحیلی دخترش را به یک داماد باجمال و کمال حقنه می‌کند. شب زفاف که داماد دختر را می‌بیند از فرط زشتی دل‌ش به برقراری رابطه با او رضا نمی‌دهد. تا صبح از دختر اصرار و از پسر انکار! صبح داماد پیش پدر دختر می‌رود و اجازه طلاق می‌خواهد. پدر دختر دبه می‌کند و طلاق را مشروط به دادن کابین و مهریه سنگین می‌کند. داماد هرچقدر اصرار می‌کند و نزدیکان و اقوام‌ش را می‌فرستد حرف پدر دختر تغییر نمی‌کند. عاقبت داماد چاره‌ای می‌اندیشد! یک روز که خواجه در خانه نیست، با خواهر خواجه روی هم می‌ریزد و... بعد از آن می‌بیند که پسر نوجوان خواجه هم در خانه است. بعد هم سراغ مادر و زن خواجه می‌رود و بعد هم نوبت خاله و عمه خواجه می‌شود و پس از آن هم کنیز خواجه را... خلاصه تا خواجه برگردد دستی به سر و گوش همه می‌کشد و به قول سعدی «کار هر یک به قدر وسع بساخت!»

خبر به خواجه می‌رسد. شتابان درِ دکان‌ش را قفل می‌کند، پیش داماد می‌آید و می‌گوید: هر چه کابین و مهر و رخت و جهاز از تو می‌خواستم بخشیدم. داماد با خوش‌حالی علت را جویا می‌شود. پاسخ می‌شنود که:

اندر این خانه از قرایب و خویش
کس نمانده‌ست جز من و درویش

هر چه «ماده» در این سرا و «نر» است
از جفای تو نابکار نرست

گر شبی تاختن کنی بر من
دیو شهوت بگیردت دامن...الخ!

غرض استاد سخن از بیان این حکایت این است که راه مقابله با اشخاص زبان‌نفهم و زورگو نه عقب‌نشینی و تسلیم، که پاسخ محکم و مقابله به مثل است. به تجربه ثابت شده که همین منطق در عالم سیاست هم کاملا صادق است.

چند روزی است که ترامپ با ادعای حمله شیمیایی در دومای سوریه، خبر از حمله قریب‌الوقوع آمریکا به سوریه را می‌دهد. روز دوشنبه ترامپ وعده داد که ظرف چهل و هشت ساعت تصمیم نهایی دولت ایالات متحده را راجع به این اتفاق -که ممکن است حمله نظامی به سوریه باشد- اعلام خواهد کرد و حامیان سوریه در منطقه یعنی ایران و روسیه را عامل چنین اقدامی دانست. روز چهارشنبه هم در پیامی توئیتری روسیه را در صورت دخالت در جنگ آمریکا علیه سوریه، به حمله موشکی تهدید کرد.

با واکنش قاطع روسیه علیه هرگونه حمله نظامی به سوریه و مقابله با آن، آمریکا به وضوح از مواضع خود عقب‌نشینی کرد، تا آن‌جا که اعلام تصمیم نهایی آمریکا درباره این اتفاق به یک‌شنبه آینده موکول شد و ترامپ در توئیتی دیگر اعلام کرد که هرگز نگفته است حمله نظامی به سوریه کی رخ خواهد داد، شاید خیلی زود و شاید خیلی دیر!

خب این روزها و ماه‌ها هم می‌گذرد و همه خواهیم دید که آب از آب تکان نمی‌خورد! نه خاورمیانه امروز خاورمیانه پانزده سال پیش است و نه سوریه اسد عراقِ صدام حسین! امروز آمریکا همان پدرزن زبان نفهمی است که دامادهای گردن‌کلفتی مثل ایران و روسیه در منطقه دارد. مطمئناً این رجزخوانی‌های آمریکا هم مثل موارد مشابه بعد از یک مدت بازی و جنگ رسانه‌ای تمام می‌شود و ارتش آمریکا رنگ سوریه را به چشم نخواهد دید. فقط این وسط باید عرض سلام و ادب و خسته نباشیدی داشته باشیم خدمت عزیزانی که در داخل کشور با غلو کردن درباره تهدیدهای نظامی آمریکا و بندهای ۴۱ و ۴۲ فصل هفت منشور سازمان ملل، ۱۵۹ صفحه برجام را به کشور مقتدر، باثبات و مستقلی مثل جمهوری اسلامی تحمیل کردند.

و آن آمریکایی که تا دو سال پیش حمله نظامی‌اش به جمهوری اسلامی قطعی بود، همین آمریکایی است که امروز حتی عرضه حمله به کشور جنگ‌زده‌ای مثل سوریه را هم ندارد!

  • ویار تکلم
معلم شیمی دبیرستان‌مان در شهر ما شاعر شناخته شده‌ای است. این آقا همان مجری بخت‌برگشته‌ای است که در جریان تبلیغات ریاست جمهوری به جرم توهین به امام رضا دست‌گیر و پاسوزِ پدرسوختگی‌های دنیای سیاست شد. در حالی که همه در شهر ما از ارادت قلبی او به ائمه آگاهی دارند و بیشتر مداحان شهر در ایام محرم از اشعار و مرآثی ایشان استفاده می‌کنند. خود من هم به عنوان کسی که دو سال سر کلاس ایشان نشسته‌ام جز خوبی و وجدان کاری چیزی از او ندیده‌ام.
یک بار از او پرسیدم آقای فلانی چرا قدیم‌ها این‌قدر شاعر درجه یک مثل حافظ و سعدی و خاقانی پیدا می‌شده ولی امروز این همه شاعر خوب کم است؟ با خنده گفت چون موهای دختران در قدیم بلند و سیاه و صاف و لخت بوده و امروز زرد و کوتاه و فر و وز. موهای وِز هیچ مردی را شاعر نمی‌کند!
پ.ن: خداوکیل چرا تخم دخترهای خوشگل را ملخ خورده؟ به قول فاضل نظری: زمین از دل‌بران خالی‌ست یا من چشم و دل سیرم؟😊😊
  • ویار تکلم