آتش به انفعال
بعد از استفادهی رهبر از لفظ #آتش_به_اختیار، چنان شور و شعف و شادی در جماعت حزبالله پدید آمد که گویا به آنها ترفیع درجه دادهاند و یا حتی مجوز آزادی مطلق و مصونیت قضایی! (با تاکید روی کلمهی گویا. آخر کانالهای حرامخوار و متوهمنیوزها واقعا فکر میکنند به راستی آتش به اختیار یعنی اسلحه! طفلکیها!). در حالیکه جا دارد، این جماعت بشینند و ساعتی با خود و خدایشان خلوت کننده و به این بیندیشند که چه خطا و اشتباهی کردهاند و کجا را بیراهه رفتهاند که مستوجب دریافت این عبارت شدهاند. این عبارت شادی ندارد. غم دارد. غصه دارد...
اساسا حزبالله و حزباللهی اصیل یعنی پیشرو. یعنی پیشگام. یعنی افق نگاهش مترها و کیلومترها دورتر و نه تا نوک بینیاش. یعنی موجساز و نه موجسوار. یعنی بدون تعارف و رودربایستی در نقد و اشاره به کاستیها. یعنی به بالادستیاش نگاه نکند و منتظر دستور او نباشد. یعنی بله قربانگو نباشد. یعنی دغدغهاش مسائل پیش پا افتاده و متبذل نباشد. یعنی تنها سلاحش فریاد و تورم رگ گردن نباشد. یعنی کارش تنها و تنها شعار و حرف نباشد. مهگر میشود کسی این ویژهگیها را نداشته باشد و حزباللهی باشد؟ و آیا این موارد چیزی به جز آتش به اختیار بودن است؟
این که آتش به اختیار بودن را یک آپشن و امتیاز ویژه بدانیم جز آنکه خود را از واقعیت جدا کردهایم هیچ تاثیر دیگری ندارد. در واقع این عبارت نه یک امتیاز ویژه که یک تلنگر است به جماعتی که مدتهاست از هدف و میانگین خود دور شدهاند تا دوباره در مسیر اصلی خود قرار بگیرند. شاید بتوان اینگونه گفت که آتش به اختیار بودن، شرط لازم برای قدم گذاشتن در راه است نه شرط کافی! در کتاب هنر شفاف اندیشیدن از خطای ذهنی صحبت شده که بیشباهت به این ماجرا نیست: نقل به مضمون مثلا فرض کنید روزی قیمت کالایی با یک جهش ناگهانی دوبرابر شود و هفتهی بعد، قیمتش ده درصد پایین بیاید. غالب مردم از این کاهش ده درصدی خوشحال شده و به سمت خرید آن کالا متمایل میشوند. در حالی که دارند همان کالا را با نود درصد افزایش قیمت نسبت به هفتهی گذشته میخرند!
تصمیم داشتم این بند از نوشته کمی طولانیتر باشد اما دیدم خودِ اصل ماجرا کاربردش از دهها سطر توضیح و تفسیر و جمله بیشتر است: سایت رجانیوز به عنوان یکی از سایتهای اصلی مدعی پیروی ولایت و خط حزبالله، عمل کمک به فقرا و ایتام را با عبارت آتش به اختیار بودن توصیف کرده! دقت کنید کمک به فقرا و ایتام را. چنین تفکری که برای کمک به فقرا و ایتام منتظر دستور بوده نهایت رشد و تکاملش پاره کردن بنرهای فلان فیلم مسئلهدار میشود و نه بیشتر! و صحبت از رسیدن به مسائلی چون بانکداری ربوی و ازدواج سفید و تنفروشی ...بیشتر شبیه به یک رویای شیرین است تا واقعیت!
با دوستم راجع به این عبارت صحبت میکردیم. گفت: «ببین این جماعت چهقدر از اصل و اصالت دور افتادهاند و به چه روزی افتادهاند رهبر به صراحت به آنها تشر میزند که به خودتان بیایید! اگر مسئولان در خواباند شما بیدار باشید! هوشیار باشید!»
نه از سر مزاح که کاملا جدی پیشنهاد میکنم، برای همهی جماعت مدعی یک دوره کلاس شهید آوینی شناسی و شهید چمران شناسی بگذارند و هرکس در آن قبول شد اجازه فعالیت تحت پرچم حزبالله را داشته باشد!