ویار تکلم

آخرین مطالب

قضاوت یا غفالت؟

سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۹ ب.ظ

«هیچوقت کسی را قضاوت نکنیم». این جمله‌ای‌ست که این روزها مثل نقل و نبات از دهان همه قشری از جامعه جاری می‌شود. از مجری‌های تله‌ویزیونی و بازی‌گران و ورزش‌کاران گرفته تا بیوهای اینستاگرامی و حتی پروفایل‌های تله‌گرامی و حتی‌تر ماشین‌های پشت‌نویسی شده و... این جمله، انصافا جمله‌ی خوبی‌ست. یعنی در معنای درست‌ش، قضاوت نکردن یعنی حکم کلی صادر نکردن. یعنی برچسب نزدن. یعنی گاهی بخشیدن خطاهای دیگران وقتی که خودمان را جای او بگذاریم و...و چه چیزی به‌تر از این؟ درست است که این به‌تر است ولی ما که به‌تر نیستیم! و این گونه شد که ما از این جمله سوء استفاده می‌کنیم. سوء‌استفاده‌ای از جنس این که هرکار خطایی که خواستیم انجام می‌دهیم و  اصلا هم به انگشتِ شستِ پای چپ‌مان هم نیست که این کار نادرست است اما همین که بعدها لو می‌رویم و باید در مقام پاسخ دربیاییم، فورا زیر عَلَم قضاوت نکنیم شروع به سینه زنی می‌کنیم و با نوای ای مردم نباید ما را قضاوت کرد، دم می‌گیریم! آن‌قدرها این سوء‌استفاده غلیظ است که پُربی‌راه نیست که گمان کنیم گوینده‌گان این جمله، خود در ردیف خطاکارانی قرار می‌گیرند که از این جمله برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهات‌شان استفاده می‌کنند. مثلا آقای بازی‌گر تا وقتی که در پست‌های اینستاگرام‌ش به زمین و زمان می‌پرد و به همه گیر می‌دهد، دیگران را قضاوت نکنیم را سیری چند فرض می‌کند اما تا گندش در می‌آید که باز هم مطابق معمول! کارش با عشق اِنُم‌ش به پایان رسیده و در حال رِل زدن! با مورد اِن به‌علاوه یک است سریعا یاد این جمله می‌افتد که نباید قضاوت بکنیم! یا فوت‌بال‌یستی که دنیای مجازی را با قهوه‌خانه اشتباه گرفته و دم‌به‌دم از دم‌ها و کام‌رانی‌هاش رونمایی می‌کند، همین که عمل‌کرد ضعیف‌ش را معلولِ دود می‌دانند، فی الفور یادش می‌آید که جمله قضاوت نکنیمی هم در دنیا وجود دارد...

 از این ها که بگذریم. ما نه تنها در سوء‌استفاده از این جمله دچار خطا شده‌ایم که حتی در استفاده‌اش هم. خطا به این معنا که هروقت دل‌مان خواست از آن استفاده می‌کنیم و هروقت که نخواستیم نه! هرگاه به نفع ما باشد، از آن استفاده می‌کنیم و هرگاه به ضررمان باشد فراموش‌ش! اگر قضاوت‌نکردن خوب است باید همیشه خوب باشد نه فقط وقتی که در راستای هدف عده‌ای باشد. مثلا وقتی که صحبت از تن‌فروشی زنان باشد، سریعا جماعتِ نسوانِ دلواپس و خواستار آزادی یک‌وجب زیر ناف! بانگِ قضاوت نکنیم! ما که جای او نیستیم! لعنت به جامعه که باعث این شده! چه بسا اگر هرکدام از ما هم جای آن‌ها باشیم باز همین کار را انجام دهیم و... سر می‌دهند اما همین جماعت، هنگام مثلا تعرض مردان به زنان (لزوما فیزیکی نه، مثلا به قول خودشان نگاهی!) قضاوت نکنیم را می‌فرستند لای باقالی‌ها و شروع می‌کنند به قضاوت. مردان هیز! دارای عقده‌های جنسی! حتما در زندگی‌شان شکست خورده‌اند که می‌خواهند از همه انتقام بگیرند! اصلا باید همه مردها را کُشت و سوزاند و خاکسترشان را به باد داد! و...در حالی که طبق این حکم کلی قضاوت نکنیم باشد، نباید به آن‌ها خرده‌ای گرفت. یا مثلا مردها، تا وقتی که عیش‌شان کوک باشد و هر روزشان شبِ جمعه؛ برای دوست‌دخترشان مشغول صرف فعل قضاوت‌نکنیم هستند اما همین‌ها وقت ازدواج که برسد، محال است از کوچه‌ای که همین دوست‌دخترهاشان در آن سکونت داشته باشد عبور کنند. در حالی که اگر به این جمله باشد باید برای‌شان فرقی نکند که دختر آفتاب مهتاب ندیده‌باشد یا دیده! چرا که نباید قضاوت کرد! از این نظر یقه جردادن‌های جامعه در ماجرای قتل و تجاوز ستایش، دختر خردسال افغان، توسط پسر نوجوان هم بی‌معنی می‌شود. ما که جای آن پسر نبودیم، پس نمی‌توانیم قضاوت کنیم! یا حتی کلان‌تر نگاه کنیم. به این جمله باشد، نباید هیچ رئیس‌جمهور و وزیر و مدیر و معاونی را نقد کنیم چرا که نباید قضاوت کرد! از کجا معلوم که ما هم اگر جای آن‌ها می‌بودیم، همین کارها را حتی با شدت بیش‌تری انجام نمی‌دادیم! یا این که دم‌ت گرم که دی‌شب زدی توی گوش‌م! اشکالی ندارد. قضاوت‌ت نمی‌کنم که چرا این کار را انجام دادی. شاید اگر من هم جای تو می‌بودم به شدت بیش‌تری توی گوش خودم می‌زدم و حتی یک لگد هم خودم را مهمان می‌کردم! و...

اگر قرار باشد بخواهم موردی این موارد را بررسی کنم، گمان‌م حجم رمانی برای‌ش کافی باشد، اما از آن جایی که نباید قضاوت کرد! در همین جا متن را به پایان می‌برم! اما ای‌کاش یاد بگیریم که قضاوت‌نکردن با بلاهت و خود را به خواب‌زدن متفاوت است. قضاوت نکنیم، وقتی که رفتاری روی مرز خوب و بد بودن راه می‌رود. قضاوت نکنیم، وقتی که ماجرا مربوط به زندگی شخصی کسی باشد. قضاوت نکنیم، وقتی که گفتار و رفتار کسی هیچ تاثیری روی زندگی ما نداشته باشد. و یاد بگیریم قضاوتنکردن افراد ربطی به قضاوتنکردن افعال ندارد. و یادمان باشد که این افراد هستند که گاهی نباید قضاوت شوند و نه افعال، که همیشه باید مورد قضاوت قرار بگیرند!

*بازتاب همین مطلب در سایت جیم 

  • ویار تکلم

سایت جیم

قضاوت نکنیم

نظرات (۲۰)

سبز...
  • پرتقالِ دیوانه
  • موافقم
    شأن این جمله رو خراب کردن خیلیا

  • خانم لبخند
  • با هیچ کدوم از پستاتون به اندازه ی این یکی موافق نبودم.
    چقد جای خالیِ چنین پستی حس میشد. واسه اولین بار تشکر :)
    خیل قشنگ این موضوعو توضیح دادی، دقیقن این مشکلیه که خیلی آدم باهاش برخورد میکنه، واقعن لذت بردم
    چقدر جمله ی آخر خوب بود....
    ما ایرانی ها حتی از خودِ "سواستفاده" هم سواستفاده میکنیم. اینها که چیزی نیست.
    یه اینتر بزنید ما بین جملات خب من الان با عینکم چشمام چپ شد!:دی
    من نمیدونم چرا حس میکنم شما موقع نوشتن این جور پست ها کاملا قرمز شدی رگ هاتون زده بیرون فشارتون روی پونزدهه و کسی دم دستتون باشه میزنیدش حتی!!:دی
    بعدم بعضی واژه ها یعنی چی؟رل زدن؟ کامرانی و دم زدن؟ البته مشخصه معنای خوبی نمیدن خب ...
     
    کل متن مقدمه بود واسه جمله ی آخر 
  • هانیه شالباف
  • مدت‌ها بود ذهن‌م درگیر این مسئله شده بود ... و الان جواب‌م رو تا حدودی گرفتم.
    ممنون بابت این پست خوب :)
  • احساس دریایی
  • پست خوبی بود!مخصوصا پنج شش خط اخرش که در واقع اصلش همون بود.
    بالاخره بعد از مدتها اینجا یه چیز خوب به چشمم خورد!..اما
    بازم که وسطش زدی جاده خاکی!
    روزت شب نمیشه اگر توی پستات به مسائل جنسی جامعه نپردازی!نه!؟
    این خیلی کسل کنندست که توی اغلب پستات یه حرفی از این مسائل میزنی!
    یه مقدار تفاوت به نظرم بد نباشه.

  • یک دانه شن
  • یه کم با نظر احساس دریایی موافقم!
    بین قضاوت و شناخت مرزی به باریکی یک موئه.
    یعنی بخاطر همین مواردی که اشاره کردین من یه مدت از این جمله ی کلیشه ای حالم بد میشد واقعا....بسیار مطلب مفیدی هست
  • خانوم مهندس
  • خیای عالی حق مطلب را ادا کردی.
    کلا هیچکس بلد نیست این جمله رو درست استفاده کنه فقط شده سرپوش  واسه آشغال بازیاشون.
    منم نمی دونم چرا وقتی از کسی تعریف و تمجید می کنند نمی گه منو قضاوت نکنید فقط وقت انتقاد یاد این جمله منحوس می افتن؟ خب قضاوت که همیشه علیه نیست له هم می تونه باشه و به نفع فرد!

    در واقع قضاوت نکن شده جواب برای هرچیز ناخوشایندی که می شنوند یا وقتی جوابی ندارند و دمبشون آلوده است.
    دارید سفسطه می کنید.
    نقد با قضاوت یکی است؟؟؟؟؟ 
    پاسخ:
    خیر، یکی نیست! 
    مدت خیلی زیادی هست که میخوام درمورد این موضوع مطلب بنویسم و میبینم شما نوشتی، اما چی شد که اومدم این وبلاگ؟ من دقیقا امروز صبح داشتم به علاقه ای که به منطقه چهارراه ولیعصر تا انقلاب داشتم فکر می کردم و میخواستم حتما درموردش بنویسم که دیدم تو سایت جیم مطلبی منتشر شده در مورد عشق به میدان انقلاب! جالب نیست؟ البته بعد متوجه شدم قبلا تو وبلاگ گروهی ای هم که دارم پیام گذاشتین!
    عاااااالی بود ... یعنی عاااالی ها
    خب پس خودتان پاسخ خودتان را دادید.
  • سنگـــ ـــول
  • پیرو نظری که در وبلاگ من نوشتید این لفظ نامانوس! "حتی تر " پیکر سعدی و خاقانی و رودکی رو در گور لرزوند. آیا اشتباهت رو قبول داری؟ یا میخای توجیهش کنی ؟!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">