ویار تکلم

آخرین مطالب

موسیخیف!

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ق.ظ

از غروب که آهنگ؟ کبیر بنیامین بهادری را شنیدم، تا همین حالا تمام سلول‌های خاکستری ذهن‌م را آماده باش درآوردم که بتوانم واژه‌ای در خور برای‌ش پیدا کنم و آن‌جور که شایسته است توصیف‌ش کنم: جاهلانه، مبتذل، مستهجن، وقیحانه، بی‌شرمانه یا...

مشکل این نیست که دعایی به هم‌راهی ادوات موسیقی خوانده شده‌است. لااقل مشکل اصلی این نیست. کما این‌که بوده‌اند خواننده‌گان دیگری که آثار قابل قبولی از همین دست و با هم‌راهی ادوات موسیقی را تولید کرده اند. (مثلا اذانِ مهدی یراحی). مشکل دقیقا با نوع خوانش و نوع سازهای استفاده شده در آن است؛ یک ملودی کودکانه و سبک به هم‌راه خوانشی کودکانه‌تر و سبک‌تر و کودکانه‌ترین و سبک‌ترین نوع موسیقی!

شاید عده‌ای این سوال برای‌شان پیش بیاید که خب چه اشکالی دارد؟ بنده‌ای دوست دارد این‌گونه خدای‌ش را بخواند و با او رازونیاز کند و ما چرا در احوالات شخصی دیگران دخالت می‌کنیم؟ باشد قبول. قبول که این یک رازونیاز شخصی. اما اگر واقعا این یک خوانش شخصی است، پس اساسا چه نیازی به انتشار آن بود؟ خود آقای بهادری هرروز آن را در خلوت خود و برای خودشان پخش می‌کردند و با آن احیانا اشکی می‌ریختند و به ملکوت می‌رفتند!

و شاید این سوال هم پیش بیاید حالا تاثیر این آهنگ اصلا چه هست که این‌قدر شلوغ‌ش کرده‌اند و نباید زیاد سخت گرفت؟ ذهنیت! تاثیرش، تغییر ذهنیتی است که از این دعا داریم و سال‌هاست با آن خو گرفته‌ایم. خاصه تغییر روی نسل طرف‌دار آقای خواننده که اکثرا تین‌ایجر محسوب می‌شوند. تصور کنید شب‌های قدر و دعای جوشن کبیر را. و فکر کنیم لحظه‌ی رسیدن به فراز سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ... ذهنیتی که در آن به جای نوای محزون مداح، نوای شاد و موزیکال این دعا نشسته باشد، دیگر هیچ تاثیر روحانی روی آن نخواهد گذاشت. اشک ریختن و توبه کردن، پیش‌کش!

حالا چه باید کرد؟ برخورد مسئولین امر و مردم باید چه‌گونه باشد؟ یک راه‌ش این است باز هم همانند موارد مشابه؛ صفر و صدی! یا ندیدن سابقه و نشنیدن دلایل او، تشکیل کمپین و گروه برای محکومیت او و حتی زندان و هول‌دادن او به سمت درهای خروج. (قضیه‌ی محسن نام‌جو را به خاطر بیاورید. اشتباه بزرگ او را یک قاری با پی‌گیری بیش از حد خود و محکومیت او تکمیل کرد! حالا نام‌جو کجاست و چه می‌خواند؟) و یا هم شتر دیدی ندیدی طور! اما من راه سومی را می‌پسندم. تنبیه رئوفانه، آن‌هم تنها در چارچوب هنرش!

نظرات (۹)

موافقم 
افتضاح بود 
با وجود این که اهنگ های بنیامین بهادری رو تا حدودی دوست دارم اما نفهمیدم دقیقا چرا این اهنگ رو خونده؟ اون بخش الغوث هم که گفتن نداره.
یاعلی
  • خانومِ حدیث :)
  • چه خوب ک من گوشش ندادم پس! 
    مرسی..
    +واقعا این روزا یه چیزایی میبینیم که از تاسف برانگیز هم اونور تر اند
    از بی هنران شعله ادارک مجویید...
  • ماهی کوچولو
  • پس خوبه که حجم و پولمو براش هزینه نکردم
  • الهه اکبری
  • بعد از این که اینجا راجع بهش خوندم، رفتم ببینم چیه و با وجود تلاش زیادی که کردم تا گوش بدم و ببینم چه جوری خونده، واقعا بیشتر از 10- 15 ثانیه قابل تحمل نبود :|
    من راه سوم رو متوجه نشدم.
    پاسخ:
    تنبیه در راستای حرفه و هنرش؛ مثلا مدتی فعالیتش را محدود کنند
    کاری به این چیزا ندارم . اصلا نشنیدمش . ولی نامجو واقعا حیف شد . استعداد و توانایی و دانش بسیار بالایی در موسیقی داشت . به دستگاه های ایرانی تسلط داشت . استادانه تار و سه تار میزد . تحریر هاش کاملا درست و به جا بود . ترانه ی شکوه ی نامجو رو اگه بیطرفانه گوش بدید متوجه زیبایی تحریر ها و صداش میشید . و با این که سنش زیاد نبود ولی واقعا به موسیقی سنتی مسلط بود . از طرفی میتنست راک و بلوز هم بخونه . از طرف دیگه میتونست صداش رو تغییر بده و در محدوده ی سوپرانو شبیه خواننده های زن اپرا اجرا کنه که صدای بسیار زیریه و خوندنش برای مرد ها خیلی سخته . حیف شد که فراریش دادیم . 
    پاسخ:
    البته در این ماجرا اشتباهات و لجاجت های خودش هم دخیل بود.
  • خانم لبخند
  • واقعا افتضاح بود. همه چی به کنار،  اون قسمت الغوث خلصنا من النار یا رب گفتنش با اون لحن و شیوه خیلی تاسف برانگیزه.
    چه چیزی توی ذهنش میگذشته که این آهنگو خونده؟ کاش بشه اینو ازش پرسید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">