چقدر دیر!
سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ب.ظ
قرار شد به نوبت بطری خالی را بچرخانیم. سر بطری به سمت هرکس شد، چرخاننده از او سوال بپرسد. او چرخاند و سر بطری درست مقابل من ایستاد! پرسید عاشق چه کسی هستم؟ دلم گفت او اما زبانم گفت هیچکس! بعدها فهمیدم او به عمد بطری را جوری چرخانده بود که سرش به سمت من بیفتد که بتواند از من بپرسد. اما افسوس که این را دیر به من گفت. همان شبی که برای تولد پسرش بیمارستان رفتهبودم!